حوزه پیشرو و سرآمد ـ 11 | حضور در حکمرانی

ترویج این گزاره انحرافی که «حکومت‌داری کار اهل خبره است و روحانیت تنها باید به ارائه کلیات دینی اکتفا کند» بخشی از حوزویان را از دایره اثرگذاری در نظام اسلامی دور کرده است.
– اخبار حوزه امام و رهبری –

به گزارش بخش سیاسی وبانگاه به نقل از گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام محمدعلی افضلی در یادداشتی به تبیین چالش‌های موجود بر سر راه تحقق حوزه پیشرو و سرآمد پرداخته است. متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به شرح زیر است: 

“پیام آیت‌الله العظمی امام سیدعلی خامنه‌ای به همایش یکصدمین سالگرد بازتأسیس حوزه علمیه قم در روز 8 اردیبهشت 1404 صادر و در تاریخ 17 اردیبهشت 1404 منتشر شد. متن این پیام خود مصداقی از «جهاد تبیین» و «بلاغ مبین» بود و آن‌قدر واضح و مستدل بود که نیازی به شرح و توضیح اضافه‌ای نداشت. امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در این پیام با بازخوانی تاریخ حوزه علمیه، خلأ هویتی ـ تاریخی موجود در ذهن و زبان حوزویان را پر کرده و بر اساس آن نقش اصلی روحانیت شیعی را یادآوری کردند. اما این پیام صرفا یک بیانیه معرفتی نبود بلکه منشور عملیاتی برای ارتقای حوزه علمیه و دستورالعملی برای حوزویان به‌ویژه شورای عالی حوزه‌های علمیه و مرکز مدیریت آن بود. از این‌رو می‌بایست چالش‌های احتمالی که پیش رویِ اجرای این دستورالعمل وجود دارد شناسایی و مرتفع شود. در ادامه درباره این موانع توضیحاتی اجمالی خواهیم داد.

حوزه پیشرو و سرآمد ـ 9 | حوزه، بلاغ مبین و تبلیغ نوین

پیش از پیروزی انقلاب اسلامی عصر سکولار بر مناسبات بشری در ایران و جهان سیطره داشت و مهم‌ترین معضلی که روحانیت با آن مواجه بود «معضل هویت» بود. چه آنکه بر اساس سکولاریسم «دین از سیاست» یا به تعبیر دقیق‌تر «دین از زندگی» جدا افتاده و به کالایی تزیینی و حاشیه‌ای بدل شده بود و وقتی اصل دین حاشیه‌نشین و مطرود باشد، تکلیف هویت و شخصیت روحانیت به‌عنوان مبلّغ دین واضح است. به‌ویژه آن‌که سکولاریسم در ایران با وحشی‌گری‌های رضاخان همراه بود و روحانیت شیعه خود را در برابر سرنیزه رضاخان بی‌دفاع می‌دید. صحنه لگدکوب شدن شیخ محمدتقی بافقی که از ارکان حوزه علمیه بود، در ذهن حوزویان اثرگذار بود و چه‌بسا حاشیه‌گزینی‌های نهادینه شده در برخی حوزویان، که با گذشت چند نسل هنوز هم در برخی دیده می‌شود، ریشه در خاطرات تلخ آن دوران داشته باشد. این حاشیه‌گزینی حاکی از آن است برخلاف آنکه این طیف روحانیون از نظر عینی و تکوینی در عصر جمهوری اسلامی و آزادی عمل روحانیت زندگی می‌کنند اما از نظر ذهنی و تاریخی در ضمیر ناخودآگاه، خود را در دوره حاج شیخ عبدالکریم حائری می‌بینند. این امر ناشی از بی‌تقوا بودن یا حتی غیرانقلابی بودن این افراد نیست، بلکه مربوط به هویتی است که سینه به سینه به آنان منتقل شده و کارآمدی آنان را در تکمیل اهداف والای جمهوری اسلامی تضعیف کرده است و تنها راه علاج آن جهاد تبیین درون‌حوزوی و شناساندن جایگاه حوزه علمیه در عصر جمهوری اسلامی است.

در کنار نکته پیش‌گفته، ترویج این گزاره انحرافی که «حکومت‌داری کار اهل خبره است و روحانیت تنها باید به ارائه کلیات دینی اکتفا کند» بخش دیگری از حوزویان را از دایره اثرگذاری در نظام اسلامی دور کرده است. پاسخ به این گزاره انحرافی مجال تفصیلی خاص خود را می‌طلبد اما پاسخ اجمالی آن‌که اولاً عالی‌ترین مقام حکومت‌داری در یک نظام عرفی «رئیس‌جمهور» یا «نخست‌وزیر» است و در تمام کشورهای دنیا مشاهده می‌کنیم افرادی که متصدی احراز این منصب می‌شوند از اصناف و تخصص‌های گوناگونی نظیر: پزشک، مهندس راه و ساختمان، نظامی و حتی بازیگر هستند و طبیعتا وقتی احراز عالی‌ترین منصب سیاسی توسط اعضای اصناف مختلف منع عقلائی و عرفی نداشته باشد، ورود صنف روحانیت به امور کلان سیاسی نیز بلامانع است، به‌علاوه نظام عملکرد در جمهوری اسلامی بر خلاف نظامات عرفی و سکولار مبتنی بر معارف دینی است و از همین‌رو روحانیت به‌عنوان متخصصان معارف دینی نه تنها خارج از دایره خبرگان سیاسی نیستند بلکه خود یکی از پایه‌های اساسی تدابیر و تصمیمات کلان سیاسی هستند.

در کنار اشکالات شناختی نامبرده که قهرا «پیشرو و سرآمد» بودن حوزه علمیه را با چالش مواجه خواهد کرد، اشکالات دیگری نظیر «فقدان اتصال مشخص و تعریف‌شده میان بدنه اجرایی جمهوری اسلامی و مرکز تدبیر و فکر آن یعنی حوزه علمیه» وجود دارد. ضعف یا فقدان این رابطه نظیر عدم اتصال میان «دانشگاه و صنعت» است که بررسی چرایی و راهکارهای عملیاتی رفع آن در جایگاه‌های دیگر قابل بررسی است.”

انتهای پیام/ 

 

ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
دکمه بازگشت به بالا