حوزه پیشرو و سرآمد ـ 15| الزامات سیاسی

علمای بزرگ شیعه هرگز مسئولیت الهی خود را در احقاق حق و ابطال باطل رها نکرده و باور داشتند که این زمزمه‌ها مصداق «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاء» است.
– اخبار حوزه امام و رهبری –

به گزارش بخش سیاسی وبانگاه به نقل از گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام احمد هاشمی نجف‌آبادی در یادداشتی با عنوان «الزامات سیاسی حوزه پیشرو و سرآمد» به تبیین فرازی از پیام مهم حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی به همایش بین‌المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه‌ علمیه‌ قم پرداخته است. 

حوزه پیشرو و سرآمد ـ 11 | حضور در حکمرانی

متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به شرح زیر است: 

“صدور پیام «حوزه پیشرو و سرآمد» امام خامنه‌ای برای همایش یکصدمین سالگشت بازتاسیس حوزه را می‌توان یکی از نقاط عطف مهم حوزه قم دانست که به‌طور قطع چراغ راه حوزویانی خواهد شد که با کلمات این پیام مهم، روحی تازه در کالبدشان دمیده شد و از سوی دیگر بار مسئولیت‌هایی سنگین و سترگ به دوش آنان نیز گذاشته شد. مسئولیتی که در واقع نشانگر وزن و وزان حوزه و روحانیت در چشم امام جامعه است، آنجا که علاوه بر کارکردهای علمی و تبیینی، حوزه را «مرکز و شاید قلّه نوآوری‌های تمدّنی و آینده‌نگری‌های لازم در چارچوب پیام جهانی اسلام» دانستند؛ همین عبارت یک خطی کفایت می‌کند که بگوییم حوزویان متعهد باید به‌خاطر  همین مسئولیت خطیر دهه‌ها تلاش کنند و برای تحقق این مهم، شب و روز از هم نشناسند تا به مدد الهی پس از سالیانی به موفقیت در این راه دست یابند. 

پیام تاریخی امام خامنه‌ای در واقع مجموعه‌ای کارگشا از توصیه‌های مرجع و فقیهی مدقق و رهبری حکیم و جامع است که عصاره تجارب حوزوی و سیاسی دهه‌ها از عمر خود را در صفحات این پیام خلاصه ساخته. عموم حوزویان و خصوصا طلاب جوان می‌بایست آن را به عنوان چراغ راه علمی و سیاسی‌شان سرلوحه قرار دهند و جا دارد که اهل قلم درباره هر فراز این پیام، تفصیل‌ها بنویسند. در همین راستا، در این مختصر به یکی از این فرازها خواهیم پرداخت.

امام خامنه‌ای در فرازی از این پیام در پاسخ به معممین سکولاری که این روزها نگران قدسیت دین و روحانیت شده‌اند و سالوس‌وار، اهداف شوم خود را در پوشش غصه خوردن برای آبروی هزار ساله روحانیت بروز می‌دهند و با زبان و قلم خود هر روز لگدی به نظام مقدس می‌زنند، چنین می‌نگارند: “جریان خطرناکی است که دخالت حوزه در مسائل اساسی مردم و ورود در فعّالیّت‌های اجتماعی و سیاسی و مبارزه‌ی آن با ظلم و فساد را منافی با قدسیّت دین و حریم معنوی آن وانمود می‌کند و روحانیّت را به صلح کل بودن و دوری کردن از مخاطرات ورود در سیاست سفارش می‌کند….قدسیّت دین بیش از همه‌جا در میدان‌های جهاد فکری و سیاسی و نظامی بُروز می‌کند و با فداکاری و جهادِ حاملانِ معارف دین و نثار خون پاک آنان تثبیت می‌شود….”

در واقع این جریان خطرناک که به تعبیر حضرت امام خمینی (ره) در منشور روحانیت همان مارهای خوش خط و خال حوزوی هستند، امروزه با بی‌مسئولیتی تمام در نق زدن و خالی کردن دل طلاب جوان خریط فن شده‌اند و همچون مگس فقط بر ناکارآمدی‌ها و کمبودها نشسته و از آبروی حوزه و روحانیت دم زده و در واقع تیشه به ریشه حکومت اسلامی که ثمره خون علمای مجاهد و شهیدان است، می‌زنند؛ این جریان همان‌ها هستند که در ابتدای نهضت اسلامی هم با دفاع از شاه خائن او را شاه شیعه می‌دانستند و طلاب را از ورود به میدان مبارزه علیه حکومت منحوس پهلوی منع می‌کردند و همچون کبک سر زیر خرقه مقدس‌مابی خود کرده و چشم بر خیانت‌های شاه خائن بسته بودند.

اما امروزه برخلاف گذشته‌شان، با کوچک‌ترین مشکلی صدایشان درمی‌آید و برای آبروی هزار و چهار ساله روحانیت و تقدس اظهار نگرانی روحانیت می‌کنند! با این استدلال که چون حکومت اسلامی تشکیل شده است و در راس ممکلت ولی‌فقیه قرار دارد، مردم همه مشکلات را از عمامه و روحانیت می‌بینند و قدسیت روحانیت و دیانت به‌خاطر ناکارآمدی‌ها و کمبودهای نظام از بین رفته و یا کمتر از سابق شده است. به همین خاطر هر اتفاقی که در کشور بیفتد، حتی اگر ساختمانی در گوشه‌ای از کشور فرو بریزد و یا اگر کسی کشته شود و عده‌ای از مردم به همین بهانه سر به اعتراض بردارند، این جریان غیراصیل شبه‌حوزوی فرصت را مناسب یافته و همان حرف‌ها را درباره دین و روحانیت تکرار می‌کنند، در حالی که امام خامنه‌ای در این پیام به روشنی با این ادعا به ستیز برخاسته و برخلاف آنان که قدسیت دین را در گروی عزلت‌گیری و مسئولیت‌گریزی روحانیت می‌دانند، آنچه که باعث تثبیت قدسیت دین در تاریخ روحانیت شده است را حضور در میدان‌های جهاد فکری، سیاسی و نظامی دانسته‌اند و در همین راستا به هویت جهادی و سیاسی علمای بزرگ در برهه‌های مختلف اشاره می‌کنند.

آری اگر کسی به صفحات تاریخ روحانیت مراجعه کند، خواهد دید که ورود مسئولیت‌مدارانه علمای سلف ما در قضایای مختلف مانند جهاد با کفار یا مبارزه با قراردادهای استعماری و…، همیشه طیفی از مخالفانی که روحانیت راستین منافع آنان و یا اربابان‌شان را به خطر می‌انداخته، داشته است و این طیف قطعا توانسته بودند مخالف‌خوانی‌هایشان را در ذهن برخی از اقشار مردم نفوذ دهند، مشکلات کشور و مردم را ناشی از ورود روحانیت در سیاست عنوان کنند و اندیشه جدایی دین از سیاست را ترویج دهند. اما آیا این تبلیغات باعث شد که روحانیت مجاهد به این اباطیل وقعی نهند و از مسئولیت اجتماعی و سیاسی خود شانه خالی کنند و با عزلت‌گزینی در اندیشه حفظ قدسیت دین باشند؟ حاشا و کلا. بلکه علمای بزرگ شیعه هرگز مسئولیت الهی خود را در راستای احقاق حق و ابطال باطل به قدر میسور رها نکرده و به این باور داشتند که این زمزمه‌ها مصداق بارز «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاء» خواهد بود و خدای عزت‌بخش در گروی همین مجاهدت‌ها آبروی دینش را حفظ خواهد کرد.

در همین راستا جا دارد به شاهدی تاریخی اشاره کنیم تا خوانندگان عزیز به حقیقت این مطلب پی ببرند. در سال‌های پس از سقوط رضاخان میرپنج، جریان روشنفکری دین‌ستیز برای لکه‌دار ساختن روحانیت شیعه، جزوه ضاله «اسرار هزار ساله» را منتشر می‌کنند؛ جزوه‌ای که سر تا پای آن پر از هجمه به روحانیت و دین و در یک کلام در پی آن است که هرچه کاستی و عقب‌ماندگی را به گردن روحانیت و دین اندازد و هر چه پیشرفت و تعالی است را از برکت دولت پهلوی جا اندازد؛ در این جزوه صریحا به ورود دین و روحانیت در سیاست انتقاد شده و آن را مایه بدبختی کشور و ملت عنوان می‌کند. شبیه همان چیزی که امروزه از برخی از معممین سکولار می‌شنویم. این جزوه تاثیر خود را بر ذهن فکر مردم و حتی حوزویان آن روز گذاشته بود و شاهد این مطلب تلاش شخصیت‌های مختلف حوزوی برای پاسخ به آن بود که اگر تاثیری نداشته طبعا نیازی به نگارش آن همه جوابیه نبوده است. که در آخر کتاب «کشف اسرار» حضرت امام خمینی (ره) عصای تحریف‌شکن این اباطیل شد.

در سال 1322 شمسی که حکمی‌زاده اسرار هزار ساله را نگاشت و هرچه به ذهن منحرفش رسید، نثار دین و روحانیت کرد؛ نه حکومت ولایت فقیهی وجود داشت و نه عمامه به سری حکومت را در دست داشت، بلکه تازه روحانیت و حوزه‌ها از فشار سهمگین چکمه‌های انگلیسی رضاخان بیرون آمده بودند. اما با این همه سربازان قلم به دست پهلوی دست از سر روحانیت بر نداشته و هر روز سیاهه‌ای همچون «اسرار هزار ساله» را بین مردم پخش می‌کردند. این مساله نشانگر این است آنچه سکولارهای امروز حوزه برای خود می‌بافند که در گذشته کسی روحانیت را متهم نمی‌کرد، ساخته و پرداخته ذهن‌شان است تا دل طلاب جوان را نسبت به نظام اسلامی رویگردان کنند. و الا تاریخ نشان داده که روحانیت راستین همیشه و در همه حالی توسط جریان باطل مورد هجمه و حمله قرار گرفته‌اند.

امید است که این جریان مخالف‌خوان با بررسی صحیح سرگذشت علما و روحانیت مجاهد، ارزش واقعی نظام اسلامی را درک کنند و دست از ترویج این خط مسموم بردارند. البته از سوی دیگر چندان نمی‌توان به این امر خوشبین بود و بر همین اساس است که امام خامنه‌ای در پایان پیام‌شان نسبت به القائات شیطانی این جریان چنین می‌نگارند: “مدیران حوزه با تدبیر مناسب، القائات مغرضانه‌ای را که طلّاب جوان را از آینده ناامید می‌کند، خنثی کنند. امروز اسلام و ایران و شیعه در جهان از عزّت و حرمتی برخوردار است که هرگز در گذشته دارا نبوده است. طلبه‌ جوان با این احساس درس بخواند و رشد کند.”

انتهای پیام/

 

ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
دکمه بازگشت به بالا