حدود 80 درصد ظرفیت سدهای استان گلستان خالی است
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از گرگان، استان گلستان در آستانه یکی از سختترین و بحرانیترین دورههای زیستمحیطی و اقتصادی خود ایستاده است؛ خشکسالی گسترده، افت شدید ذخایر آبی سدها و تالابها، خشکشدن منابع حیاتی، و تداوم این وضعیت میتواند نهفقط امنیت کشاورزی، بلکه ممکن است ساختار زیستی و جمعیتی استان را در آینده دستخوش تغییراتی ویرانگر کند.
بررسی دادههای رسمی نشان میدهد حجم کل ذخیره آب سدهای استان که در سال گذشته حدود 120 میلیون مترمکعب بوده، امسال به کمتر از 49 میلیون مترمکعب رسیده است؛ رقمی که معادل تنها 20 درصد ظرفیت مخازن آبی استانی است. این افت فاجعهبار در شرایطی رخ داده که نیاز استان به منابع آبی با توجه به فصل گرما و آغاز کشتهای تابستانه به بیشترین حد ممکن رسیده است.
سدهای مهمی مانند وشمگیر، بوستان، گلستان و چمران که از تأمینکنندگان اصلی آب برای کشاورزی، شرب و صنعت استان هستند، با کاهش بیسابقه ذخایر مواجه شدهاند. سد وشمگیر که سال گذشته بیش از 25 میلیون مترمکعب آب ذخیره داشت، امسال تنها حدود 1.5 میلیون مترمکعب را در خود جای داده است؛ یعنی تنها 4 درصد ظرفیت مخزن. وضعیت سد بوستان نیز از 70 درصد به 23 درصد رسیده و سد گلستان که در سال قبل با 86 درصد ظرفیت پر شده بود، اکنون با تنها 31 درصد آبگیری در آستانه خطر جدی قرار دارد.
از سوی دیگر، برخی از سدهای استان، مانند شهید ایمری، شهید قربانی و کرند کاملاً خشک شدهاند. افت کامل منابع آبی این سدها که تأمینکننده آب روستاها و مزارع متعدد هستند، به معنای قطع کامل شریان حیات برای هزاران خانوار و دهها هزار هکتار زمین زراعی است.
وضعیت در حوضه آبریز اترک و مرز ترکمنستان نیز بهتر نیست. سدهای مرزی نظیر «دانشمند» و «اینچهبرون» به ترتیب تنها 0.3 درصد و 1.2 درصد از ظرفیت خود را آبگیری کردهاند. در کنار منابع سدها، تالابهای بینالمللی استان نیز رو به خشکی میروند. آبگیری تالاب «آلماگل» از 50 درصد به 28 درصد، و «آلاگل» به 6 درصد ظرفیت خود رسیده است؛ اگرچه این ارقام در ظاهر باقیماندهای از حیات را نشان میدهند، اما از نگاه کارشناسان، بستر تالابها در آستانه تبدیل شدن به کانونهای تولید گرد و غبار، نمک و بیماریهای تنفسی قرار دارند.
این بحران گسترده نهفقط پیامد تغییر اقلیم و کاهش بارشهاست، بلکه ناشی از عدم مدیریت یکپارچه منابع آب، ضعف در اجرای طرحهای آبخیزداری، برداشتهای بیرویه از سفرههای زیرزمینی و نبود سیاستهای حفاظتی مؤثر نیز هست. دهههاست که هشدارهای علمی و محیطزیستی نسبت به این وضعیت داده شده، اما سیاستزدگی، اولویتدادن به پروژههای ویترینی و بیتوجهی به مدیریت منابع طبیعی نتیجهای جز فروپاشی تدریجی منابع زیستی نداشته است.
اکنون گلستان در وضعیتی قرار دارد که نمیتوان چشمانتظار الگوی نرمال اقلیمی ماند. هزاران کشاورز در آستانه ورشکستگی قرار گرفتهاند، دامداران قادر به تأمین آب برای دامهای خود نیستند، و در برخی مناطق نظیر شمال آققلا و گمیشان، نخستین مهاجرتهای معکوس ناشی از بحران محیطزیستی آغاز شده است.
در چنین شرایطی، لزوم ورود دولت با اعتبارات اضطراری و اجرای برنامه ملی سازگاری با کمآبی در گلستان یک ضرورت فوری است. طرحهای آبخیزداری باید با سرعت در حوضههای گرگانرود، قرهسو و اترک اجرا شوند، لایروبی رودخانهها و اختصاص حقآبه زیستمحیطی به تالابها باید در اولویت قرار گیرد، و البته الگوی کشت باید به سرعت اصلاح شود.
زمان آن رسیده که دولت و نهادهای مرتبط، بحران آبی گلستان را نه به عنوان یک « موضوع استانی»، بلکه به عنوان « یک بحران ملی» ببینند؛ بحرانی که اگر مدیریت نشود، میتواند به فروپاشی زیستی، کشاورزی و اجتماعی در یکی از مهمترین استانهای شمالی کشور منجر شود.
انتهای پیام/