یادداشت| انقلاب اسلامی؛ آغاز عصری نو در جنگ تفکرها

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از ساری، بعد از تحولات فرهنگی و اجتماعی منتسب به عصر رنسانس اروپا و تقابل گسترده با دین الهی به بهانه عملکرد کلیساهای قرون وسطایی، تا دوره منتسب به تحول آفرینی امام خمینی(ره) موسوم به نهضت انقلاب اسلامی که از خرداد 1342 آغاز و در مسیر فتح سلسله قله ها، اولین قله اش در 22 بهمن 1357 فتح شد، جهان معاصر عمدتا” در یکنواختی موسوم به جنگ سرد،  بیشتر مشغول محافظه کاری و حفظ وضعیت موجود و پیشگیری از جنگ جهانی سوم بسر می برد و امام راحل، روح تازه ای به کالبد جامعه جهانی دمید و خواب فکری مدعیان تحول را پریشان کرد.

جهان تا رفت بجنبد و به خود آید، ناگهان خود را با فاصله متأثر از اتفاقاتی دید که منشاء تحولات جهانی شده و می شوند و معروف ترین آنها فتح لانه جاسوسی بود که ساختار سیاسی جهان را ترکاند و نظم موجود جهانی را بهم ریخت و برای اولین بار هیمنه پوشالی ابرقدرتی کاذب امریکا را تحقیر و بعبارتی تخریب کرد!

انقلاب اسلامی ایران در روند تحول آفرینی‌ها، اتحاد جماهیر شوروی را نیز در مسیر فروپاشی قرار داد و بنیان‌های باورمند اردوگاه شرق را به چالشهای جدی کشاند و علیرغم ادعاهای امریکا، پیشتاز این اتفاق انقلاب اسلامی ایران بود!

با فروپاشی شوروی سابق، امریکا و جبهه غرب نیز با احساس خطر بسیار زیاد از سرایت این فروپاشی ها، با طرح نظم نوین جهانی در تکاپوی مهار این تحول برآمدند و با طراحی و توسعه رسانه ای و میدانی جنگ نرم، هزینه های سنگینی را برای مقابله با انقلاب و نظام جمهوری اسلامی متقبل شدند و طی آن علاوه بر استفاده های بهینه از ظرفیت خودشان، تمامی قابلیت های اپوزوسیون ایرانی و ناراضیان مهاجر و غیرمهاجر را بکارگیری کرده و چه در حیات امام راحل و چه در سالهای پس از ارتحال جانگداز معظم له، تلاش کردند تا بحران ها و جنگ های موسوم به جنگ ترکیبی را از طریق سربازگیری های رسانه‌ای و فرهنگی، به داخل خاک ایران و حتی داخل حاکمیت نظام کشانده و جمهوری اسلامی ایران را از مواضع تهاجمی به مواضع دفاعی و حتی انفعالی کشانده و باورهای کاذبی مثل تغییر رویکرد مردم به نظام را در اذهان عمومی القاء کرده و در چنین فرایندی، با اکثریت پنداری از اقلیت معترض، اولا” جمعیت خاکستری و مردد جامعه را با فریب به سمت خود کشانده و ثانیا” با روحیه افزایی به معترضان صنفی و حتی مدیریتی جامعه، شورش های خیابانی را جایگزین جنگهایی کند که غرب نمی تواند مستقیما” آنها را عملیاتی کند!

اندیشه های سیاسی امامین انقلاب، علیرغم همه این تقابل ها، همچنان جوامع مختلف جهان را در نوردید و با فتح مغزها، مرزبانی سنتی و نظامی غربی ها را تحقیر کرد و ثمره های بزرگتری مثل انتفاضه اسلامی، نهضت مقاومت اسلامی و دفاع از حرم و غیره، نه تنها به محاق فرو نرفت و منزوی نشد، بلکه شکست‌های فاحشی چون فروپاشی سیطره حکومتی داعش را رقم زد و اسرائیل را با آن همه سلاح‌های فوق مدرن و بمب‌های سنگرشکن ده تنی، زمین گیر کرد تا جائیکه ناامیدانه معترف شدند که جنگ غزه هیچ دستاوردی برای آنان نداشت!
زیرا هنوز حماس از همان غزه به سمت شهرهای اشغالی موشک شلیک می کند!

امروز اندیشه های امام راحل نه تنها در منطقه غرب آسیا، بلکه جهانی را به وسعت ملت ها و فرهیختگانی که از فلسطین و مقاومت حمایت کرده و حتی سرکوبها و محرومیت های حکومتی را به جان می خرند، فتح کرده و کسی نمی‌تواند باورهای سیاسی متأثر از انقلاب اسلامی، روز جهانی قدس، انتفاضه اسلامی، بیداری اسلامی و نهضت مقاومت اسلامی را تغییر داده و یا حتی متوقف سازد!

جالب تر اینکه اندیشه های امام راحل خودباوری های کاذب و خوش باوری های تعصبی بسیار از افراد مطرح و یا حاضر در سیستم های حکومتی غرب و حتی اسرائیل را به استیصال کشانده و برخی از اظهاراتشان نشانه بارزی از ناامیدی به امروز و آینده خودشان و نظام لیبرال دمکراسی غرب است که هر از چندگاه در رسانه های غربی و یا در فضای مجازی بازتاب های گسترده ای دارند.
کسانی که اندیشه های امام راحل و استراتژی های آن حضرت مثل انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی، مقاومت اسلامی، وحدت اسلامی و استکبارستیزی را استراتژی های تاریخ مصرف گذشته و فاقد کارآیی در دنیای تحول یافته امروز جهان می دانند، همانانی اند که به جمله پایانی امام در 15 خرداد 1342 که فرموده بودند “سربازان من در آغوش مادرانشان هستند”، خرده می گرفتند، غافل از آنکه همانها در سال 1357 جوانانی بودند که انقلاب اسلامی و بعدها دفاع مقدس و دفاع از حرم را به پیروزی رساندند!

این روزها هم که رهبر معظم انقلاب زنده بودن جریان مقاومت حتی در سوریه را فریاد می زنند، عده ای در اعماق باورهای مادی شان این باورهای اصیل قرآنی را به سخره می گیرند!

اندیشه ها و دستاوردهای امام بیش از آنکه جلوه میدانی و عینی داشته باشد، موجب انقلاب ذهنی جوانان و‌ نوجوان سرتاسر عالم از جمله در غرب شده و استقبال گرم آنها از نامه های مقام معظم رهبری، مؤید همین صدور واقعی انقلاب اسلامی به ذهنیت های مخاطبان خاص طبق اندیشه های سیاسی امام راحل است.

پایان بندی این مطلب را به این جمله مقام معظم رهبری مزین می کنم که فرمود: “این انقلاب بی نام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته نیست!”
و مفهوم ثانوی این نکته، همان انتشار گسترده اندیشه ها و راهکارهای میدانی امام راحل به اقصی نقاط جهان برای حاکمیت اراده های ملتها بر سرنوشت خودشان و‌پایان دادن به سیطره های پوشالی ابرقدرتها و تحقق استقلال واقعی کشورها و امیدافزایی به تحقق و اجرای عدالت الهی است.

باید مواظب باشیم که ساختار رسانه‌ای و فرهنگی غرب در فرایند جنگ نرم، باورها و یا زاویه نگاه ما را به اندیشه های انقلابی و اسلامی امام راحل تغییر ندهد!

یادداشت: صادقعلی رنجبر ـ مدرس دانشگاه‌

انتهای پیام/