یادداشت| استقلال‌طلبی از نگاه امام خمینی(ره)

در روزگاری که جهان یا به شرق تکیه داشت یا به غرب، مردی از ایران برخاست که استقلال را نه در شعار که در شالوده‌ی ایمان و هویت یک ملت معنا کرد؛ امام خمینی (ره) با فریادی برخاسته از دل توحید، پرچم «نه شرقی، نه غربی» را برافراشت.
– اخبار استانها –

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، حجت الاسلام حسین کاظم‌زاده از اساتید حوزه علمیه قم در یادداشتی به موضوع استقلال‌طلبی در سیاست خارجی امام خمینی (ره) پرداخته که در زیر آمده است.

در تاریخ معاصر ایران، کمتر واژه‌ای به اندازه‌ «استقلال» بار آرمانی، غرورآفرین و نجات‌بخش داشته است. استقلال، برای امام خمینی (ره) نه یک شعار زودگذر انقلابی، بلکه ستون فقرات سیاست و زیست ملت ایران بود. آن هم نه فقط در فضای درون، که در گستره‌ سیاست خارجی با صراحت و صلابت.

امام در زمانی پرچم استقلال‌خواهی را بلند کرد که جهان میان دو قطب غرب و شرق در حال بلعیدن هویت ملت‌ها بود. در چنین جهانی، او صدایی متفاوت بود؛ صدایی که می‌گفت: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی». (صحیفه امام، ج 11، ص 158)

این شعار، خلاصه‌ تمام آن چیزی بود که سیاست خارجی ایران پس از انقلاب باید بر پایه‌اش بنا می‌شد: عزت، کرامت، بی‌نیازی، و نفی سلطه.

در منظومه فکری حضرت امام خمینی(ره)، «استقلال» صرفاً یک شعار سیاسی یا اقتصادی نیست، بلکه تجلی عینی توحید در عرصه اجتماع و سیاست است. امام استقلال را به‌مثابه رها شدن از هر نوع وابستگی به غیر خدا می‌دید؛ چه وابستگی به شرق و غرب، و چه وابستگی فکری و فرهنگی. از نگاه او، جامعه‌ای که می‌خواهد بندگی خدا را تحقق بخشد، باید از سلطه بیگانگان در همه سطوح آزاد شود، چراکه بندگی غیر خدا با توحید ناسازگار است. جمله معروف او که «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» فقط مرزبندی سیاسی نبود، بلکه برآمده از این باور بود که امت توحیدی نمی‌تواند زیر پرچم طاغوت‌ها زندگی کند. در نگاه امام، استقلال، راهی است برای بازگشت امت به هویت الهی خویش و خروج از تاریخ اسارت و سلطه.

استقلال؛ نه انزوا

در نگاه امام، استقلال به معنای گوشه‌نشینی یا انزوا نبود، بلکه به معنای نفی سلطه‌پذیری و وابستگی سیاسی و اقتصادی بود. او می‌گفت: «ما می‌خواهیم روی پای خودمان بایستیم. ما می‌خواهیم خودمان باشیم.» (صحیفه امام، ج 7، ص 402)

این سخن، نشان می‌داد که امام نه در پی قطع رابطه با دنیا، بلکه در پی بازتعریف رابطه بود: رابطه‌ای بر اساس احترام متقابل، نه زور و تحمیل.

نمونه‌هایی عینی از استقلال‌طلبی امام راحل در سیاست خارجی

در مقام عمل نیز، امام خمینی(ره) راهی رفت که کمتر رهبری در تاریخ معاصر جهان اسلام توانست برود:

1. قطع رابطه با آمریکا

پس از تسخیر لانه جاسوسی، امام با قاطعیت از حرکت دانشجویان حمایت کرد و آن را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول دانست و آمریکا را شیطان بزرگ نامید و تسخیر را انقلابی دوم نامید.

قطع رابطه با آمریکا، به‌رغم تهدیدها، تحریم‌ها و هجمه‌های جهانی، نمادی از اقتدار و استقلال‌طلبی امام بود؛ نوعی طغیان علیه نظام سلطه.

2. رد رابطه با اتحاد جماهیر شوروی

در روزگاری که برخی تصور می‌کردند پس از قطع رابطه با آمریکا باید به دامن شوروی پناه برد، امام صریح و بی‌پرده اعلام کرد:

 « ما با تخصص مخالف نیستیم؛ با علم مخالف نیستیم؛ با نوکرى اجانب مخالفیم. ما مى‏گوییم که تخصصى که ما را به دامن امریکا بکشد یا انگلستان یا به دامن شوروى بکشد یا چین، این تخصص، تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده. (صحیفه امام، ج 14، ص 359)

این موضع‌گیری، سیاست «نه شرقی، نه غربی» را از شعار به واقعیت بدل کرد.

3. حمایت از مستضعفان جهان

امام سیاست خارجی را تنها در چارچوب منافع ملی محدود نکرد. او معتقد بود انقلاب اسلامی متعلق به همه‌ی مظلومان دنیاست: «ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانی کنیم.» (صحیفه امام، ج 12، ص 202)

از فلسطین تا لبنان، از بوسنی تا آفریقا، امام همواره از مقاومت در برابر سلطه‌گران جهانی حمایت کرد؛ حمایتی که به الگویی برای ملت‌های مسلمان و آزاده جهان بدل شد و امروز جبهه مقاومت حتی وارد دانشگاههای کالیفرنیا و کشورهای اروپایی هم شده است.

4. صدور انقلاب با پیام

برخلاف آنچه برخی در غرب تبلیغ می‌کردند، صدور انقلاب در نگاه امام به معنای دخالت در امور کشورها نبود، بلکه به معنای انتقال پیام آزادگی بود: « ما که می گوییم «انقلابمان را می خواهیم صادر کنیم»، می خواهیم همین معنایی که پیدا شده، همین معنویتی که پیدا شده است در ایران، این را صادر کنیم. ما نمی خواهیم شمشیر و تفنگ بکشیم و حمله کنیم.» (صحیفه امام، ج 13، ص 91)

انقلاب اسلامی، حامل پیامی بود که از کابل تا قاهره، از بغداد تا بیروت، دل‌ها را تکان داد: می‌شود مستقل بود، اگر ایمان باشد و رمز جذابیت انقلاب اسلامی هم همین بود که ملتی متکی بر ایمان آحاد مردمش توانسته روی پای خود و در مقابل همه قدرتمندان عالم که خون ملتها را قرنها مکیده بودند، بایستد.

5. ایستادگی در جنگ تحمیلی؛ جلوه‌ای از استقلال

امام در تمام سال‌های دفاع مقدس، با وجود تنهایی ایران در برابر هجمه‌ی جهانی، لحظه‌ای از موضع استقلال کوتاه نیامد. او حتی در پیام قبول قطعنامه به صراحت به این ایستادگی و استقلال ملت ولو در ظرف پذیرش قطعنامه اشاره کردند که:

«ما زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نخواهیم رفت…. امروز جنگ حق و باطل، جنگ‏ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‏ها و مرفهین بى‏درد شروع شده است.» (صحیفه امام، ج 21، ص 85)

دفاع مقدس، آزمون بزرگی برای تحقق عملی شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود و امام از آن، سربلند بیرون آمد.

چرا هنوز به آن نگاه نیاز داریم؟

در دنیای پیچیده‌ی امروز، که قدرت‌ها با زبان «نرم» سلطه‌گری می‌کنند و وابستگی‌ها را در پوشش قراردادها، توافقات و نهادهای چندجانبه پنهان می‌سازند، نگاه صریح و صادقانه امام به استقلال همچنان الهام‌بخش است.

او می‌دانست که هزینه‌ی استقلال، تنهایی و سختی است؛ اما سود آن، کرامت و هویت است. و امروز نیز، اگر بخواهیم در جهان پرآشوب معاصر، «خود» بمانیم، باید بار دیگر به آن آموزه‌ها برگردیم.

امام خمینی (ره) با صراحتی بی‌نظیر، استقلال‌طلبی را به ستون خیمه‌ی سیاست خارجی جمهوری اسلامی بدل کرد. او رابطه را خواست، اما سلطه را نه. او گفتگو را پذیرفت، اما تسلیم را نه. در دورانی که قدرت‌ها با وعده‌ها می‌خرند و با تهدیدها می‌تازند، بازگشت به نگاه عزت‌محور و مستقل امام، نه فقط نیاز تاریخی، که شرط بقای هویت ملی و اسلامی ماست.

انتهای پیام/

 

ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
دکمه بازگشت به بالا