یادداشت|زمان در دم‌غنیمت‌شماری حکیم عمر خیام

خیام، در تاریخ اندیشه‌ ایرانی، نه‌صرفاً شاعری با رباعیاتی دل‌انگیز، بلکه متفکری است که با نگاهی ژرف به زمان، زندگی و جایگاه انسان در هستی، چارچوبی فکری ارائه می‌دهد که از محدوده‌ عصر خود فراتر می‌رود.
– اخبار استانها –

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، خیام، در تاریخ اندیشه‌ ایرانی، نه‌صرفاً شاعری با رباعیاتی دل‌انگیز، بلکه متفکری است که با نگاهی ژرف به زمان، زندگی و جایگاه انسان در هستی، چارچوبی فکری ارائه می‌دهد که از محدوده‌ عصر خود فراتر می‌رود. او با تأکید بر غنیمت شمردن دم، مفهومی از زمان را صورت‌بندی می‌کند که نه‌تنها به زمینه‌ی تاریخی و جغرافیایی سده‌ی پنجم هجری محدود نمی‌ماند، بلکه با مخاطبانش در افق‌های دوردست زمانی پیوند برقرار می‌کند. خیام در رباعیاتش از کسانی سخن می‌گوید که هزاران سال پس از او خواهند زیست و این آینده‌نگری، که ما را پس از هزار سال همچنان مخاطب او قرار می‌دهد، نشان‌دهنده‌ درکی سیال و غیرخطی از زمان است. او با این رویکرد، فاصله‌های زمانی و مکانی را کم‌رنگ می‌کند و انسان را به تأمل در پیوستگی وجودی‌اش با کل هستی دعوت می‌کند.

در سنت فکری ایرانی، خیام جایگاهی متمایز دارد. او نه‌تنها از زیبایی‌ها و ناپایداری‌های زندگی سخن می‌گوید، بلکه با نگاهی نقادانه و تجربی، نظام معرفتی ایرانی را بازتعریف می‌کند. برخلاف جریان‌های فلسفی یونانی یا کلام متافیزیکی که به انتزاعات متمایل‌اند، خیام به واقعیات ملموس زندگی توجه دارد. او به‌جای غرق شدن در پرسش‌های متافیزیکی دور از دسترس، به بررسی عینی سازوکارهای زیست روزمره می‌پردازد. این رویکرد که می‌توان آن را نوعی حکمت عملی مبتنی بر مشاهده و تأمل دانست، خیام را از متفکران هم‌عصرش متمایز می‌کند. او با پرسش‌های وجودی‌ای که در بستر زندگی روزمره مطرح می‌کند، به‌جای ارائه‌ پاسخ‌های قطعی یا باید و نبایدهای ساده‌انگارانه، مخاطب را به تفکر انتقادی و تأمل در لحظه دعوت می‌کند. گاه این دعوت با طنزی ظریف و گاه با هشداری جدی همراه است، اما همواره ریشه در درکی عمیق از ناپایداری و ارزش لحظه‌ اکنون دارد.

این نگاه خیام به زمان و زندگی، در بستر سنت فکری ایرانی ریشه دارد که از متون اوستایی تا آثار دوران اسلامی، بر اهمیت زمان‌مندی و توجه به لحظه تأکید کرده است. خیام این سنت را با رویکردی نظام‌مند و عقلانی غنا می‌بخشد. او به‌جای تکیه بر الگوهای فلسفی وارداتی، مانند نوافلاطونی‌گری، چارچوبی بومی و تجربی ارائه می‌دهد که با زیست‌جهان ایرانی هم‌خوان است. این چارچوب که بر تأمل در واقعیت‌های عینی و پیوند آنها با پرسش‌های بنیادین وجودی استوار است، از خیام چهره‌ای علمی و در عین حال شاعرانه می‌سازد. او به‌عنوان یک ریاضیدان و ستاره‌شناس با ابزارهای علمی زمان خود به تحلیل جهان می‌پرداخت و این دقت علمی در رباعیاتش نیز بازتاب یافته است، جایی که زندگی را با نگاهی سنجش‌گرانه و در عین حال شاعرانه می‌کاود.

خیام، بیش از یک شاعر، مفسری است که تجربه‌ انسانی را در متن زمان و مکان تحلیل می‌کند. او ما را به بازاندیشی در نسبتمان با جهان دعوت می‌کند، نه از منظری متافیزیکی یا انتزاعی، بلکه از دریچه‌ واقعیت‌های ملموس و پرسش‌های عینی. رباعیات او، که در عین سادگی، عمقی فلسفی و علمی دارند، ما را به تأمل در شکنندگی و زیبایی زندگی، و همزمان به درک پیوستگی‌مان با گذشته و آینده فرا می‌خواند. خیام نه‌صرفاً نماینده‌ی یک سنت، بلکه گفت‌وگویی است جاری میان انسان و زمان؛ گفت‌وگویی که با ظرافت شاعرانه و دقت علمی، ما را به زیستن آگاهانه در لحظه و تأمل در جایگاهمان در هستی دعوت می‌کند.

عبدالمجید مبلغی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

انتهای پیام/

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا