چرا زخمهای روانی به سادگی ترمیم نمیشوند؟
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از بندرعباس، تا به حال از خودتان پرسیدهاید که چرا زخمهای روانی، برخلاف زخمهای جسم، دیرتر یا هرگز بهبود نمییابند؟
این زخمها معمولاً نشانهای ظاهری ندارند نه خونریزی میکنند، نه بخیه میخواهند، و نه کبودیشان در آیینه پیدا میشود. همین پنهان بودن باعث میشود هم اطرافیان و هم خود فرد، آسیب را جدی نگیرند؛ اما این بیتوجهی، درد را نهتنها خاموش نمیکند، بلکه آن را مزمنتر و عمیقتر میسازد.
در ادامه به برخی از دلایل اصلی کندی روند بهبود زخمهای روانی اشاره میشود:
1. تکرار ذهنی و نشخوار فکری
برخلاف ترمیم خودکار زخمهای جسمی، ذهن انسان با مرور مداوم آسیب، آن را هر بار زنده نگه میدارد. فرد بارها واقعه یا احساس دردناک را در ذهن بازسازی میکند، گویی زخم را مدام باز میکند و مانع التیام آن میشود.
2. نبود حمایت یا پذیرش اجتماعی
فرد آسیبدیده اغلب حس میکند کسی درد او را نمیبیند یا درک نمیکند. نبود گوش شنوا و همدلی مؤثر، فرد را در دردش تنها میگذارد و مانع تسکین روانی میشود.
3. پنهانکاری ذهن با مکانیسمهای دفاعی
زخمهای روانی اغلب در لفافهای از مکانیسمهای دفاعی مانند انکار، فرافکنی، یا سرکوب پنهان میشوند. این مکانیسمها بهظاهر از فرد محافظت میکنند، اما در عمل، زخم را به زخمی مزمن و حلنشده تبدیل مینمایند.
4. فقدان زمان و فضای امن برای پردازش احساسات
زندگی پرشتاب امروز مجالی برای مکث و مواجهه با درد باقی نمیگذارد. بسیاری از افراد، میان مسئولیتهای کاری و خانوادگی، زمان یا شرایط لازم برای بازاندیشی یا ترمیم روانی را ندارند.
5. ناتوانی در بیان درد
برخی افراد ابزار یا زبان لازم برای بیان احساسات عمیق خود را ندارند. آنچه در دل میماند، اغلب فریادی است خاموش که راهی به بیرون نمییابد و به دردی ساکت اما ماندگار تبدیل میشود.
6. پیچیدگی لایههای روانی و ریشههای پنهان
زخمهای روانی معمولاً به تجربیات عمیقتری مانند باورهای بنیادین، خاطرات کودکی یا آسیبهای خانوادگی گره خوردهاند شناسایی این لایهها نیازمند زمان، آگاهی و غالباً همراهی رواندرمانگر است.
در نهایت، شاید بهترین توصیف از این زخمهای پنهان را بتوان در این بیت خلاصه کرد: دلم چون خون نمیآید، کسی بشکستنش را هم نمیبیند…
زخم روان، اگرچه خون نمیآورد، اما تا سالها میسوزد و میماند. آنچه میتواند به درمان آن کمک کند، آگاهی، پذیرش، همدلی، و گشودن فضای امن برای گفتوگو است؛ چه در خانواده، چه در جامعه، و چه در نظام سلامت روان.
یادداشت: دکتر شیرین کریم پور دکترای روانشناسی سلامت
انتهای پیام/864/.