بازگشت از لبه پرتگاه/ از اعماق اعتیاد تا آغوش خانواده
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از ساری، در دل محلههای کمبرخوردار مازندران، مردان و زنانی زندگی میکنند که روزگاری در پرتگاه اعتیاد بودند اما امروز، با صدای محلی خود، پیام امید و زندگی را به گوش دیگران میرسانند.
در سالهای اخیر، آمار مصرف مواد مخدر به ویژه در مناطق روستایی و حاشیه شهرهای استان، زنگ خطر جدی را به صدا درآورده است. این مسئله که به شکلها و شیوههای جدیدی هر روز در حال گسترش است، نیازمند عملکردی دقیق، هدفمند و منسجم از سوی نهادهای حمایتی است. ریشههای این بحران را میتوان در عوامل مختلفی جستوجو کرد.
نابسامانی در اشتغال، به خصوص برای جوانان روستایی، آنها را در معرض آسیب و لغزش قرار داده است. تغییرات فرهنگی ناشی از مهاجرت و شهرنشینی، دسترسی آسان به مواد مخدر صنعتی که از استانهای همجوار وارد میشود و ضعف در آموزش مهارتهای زندگی در مدارس و خانوادهها نیز گوشهای از این چالشهاست.
علی، جوان 27 سالهای از قائمشهر، به یاد میآورد: کار پیدا نمیکردم و افسرده بودم. چند تا از دوستانم پیشنهاد دادند با مواد حال کنم تا فراموش کنم… اما فراموشی درد با مواد، درد بزرگتری بود.
در شهرستانهای ساری، بابل و دیگر مناطق غرب مازندران، مراکز بازپروری دولتی و غیردولتی فعالاند که علاوه بر آنها، کمپهای خیریه و مذهبی نیز حلقههای حمایتی مهمی برای ترک داوطلبانه افراد شکل دادهاند.
فاطمه، 35 ساله و ساکن آمل، میگوید: سه سال مصرفکننده بودم، اما با شرکت در کلاسهای قالیبافی و کسب مهارتهای جدید، دوباره راه خودم را پیدا کردم. اکنون کارگاه کوچکی دارم و زندگی تازهای آغاز کردهام.
محمدعلی، 42 ساله و راننده نیسان در نکاست، تجربه خود را اینگونه بیان میکند: وقتی در جلسات گروهی صدای دیگران را شنیدم، فهمیدم تنها نیستم. آنجا بود که به آینده فکر کردم و تصمیم گرفتم دست از بلای خانمانسوز بردارم.
پیوندهای خانوادگی در فرهنگ مازندران بسیار قوی است، اما نگاههای سنتی و قضاوتها گاه مانع بازسازی افراد میشود. با این حال، خانوادههایی هم هستند که با گذر از این قضاوتها، نقش نجاتگر را ایفا میکنند. مددکاری از نوشهر در این باره میگوید: «یکی از موفقترین نمونههای ترک اعتیاد، مردی بود که هفتهای دوبار زن و پسرش با غذا و دلگرمی به ملاقاتش میآمدند. پیوند خانوادگی، قویتر از هر دارویی عمل کرد و آن فرد نجات یافت.»
بازسازی هویت
از رامسر تا تنکابن و آمل، بابل و نکا، مراکز متعددی مشغول به کارند و روایتهایی از بازگشت موفق، ایجاد کسبوکارهای کوچک خانوادگی، حضور فعال در مساجد و مراکز فرهنگی و آموزش جوانان درباره خطرات اعتیاد در مدارس محلی شنیده میشود.
کیوان، ساکن بابل، میگوید: حالا که پاک شدهام، وقت آن است که کاری انجام دهم. با یکی از رفقای قدیمی که او نیز ترک کرده، به مدرسههای روستا میرویم و درباره اعتیاد صحبت میکنیم؛ شاید یک نفر نجات پیدا کند.
قصههایی از بازسازی و آغوش خانواده
در هیاهوی شهر، قصههایی هست که کمتر شنیده میشود؛ مردان و زنانی که از اعماق اعتیاد برخاستهاند، زخمهای روان و جسم را التیام دادهاند و پس از سالها دوری، دوباره در کنار خانواده به آرامش رسیدهاند. مبارزه با مواد مخدر، داستان صدایی است که روزی خاموش شد اما دوباره با تمام قدرت برخواست.
محمدرضا، 46 ساله و راننده سابق تاکسی، میگوید: اولین باری که پسرم بغلم کرد و گفت “بابا دیگه بوی دود نمیدی”، تازه فهمیدم چه چیزی را از دست داده بودم. او پس از 12 سال مصرف، در مرکز بازپروری تحت درمان قرار گرفت و اکنون عضو تیم ترک اعتیاد محله است.
زهرا، 32 ساله و مادر یک کودک هفت ساله، روایت میکند: هیچ چیز سختتر از این نبود که دخترم را در آغوش بگیرم و نگاهش پر از ترس باشد. حالا دو سال است پاکم و شبها با لبخند او میخوابم.داستان زهرا با برنامههای بازپروری ویژه زنان آغاز شد.
یکی از نجاتیافتگان میگوید: «من معتاد شدم چون نمیدانستم چطور با درد حرف بزنم. بازپروری به من کمک کرد خودم را بشنوم.» او اکنون عضو گروه موسیقی محلی است و با اجرای ترانههای امید، با جوانان گفتگو میکند.
در بازدید از مراکز بازپروری، نقش خانواده در موفقیت ترک اعتیاد بسیار برجسته است. خانوادههایی که با عشق و درک، نه با قضاوت، همراه بیماران خود میشوند، ضریب موفقیت را تا سه برابر افزایش میدهند. همچنین روشهای خلاقانه مانند هنردرمانی، روایتدرمانی و کارگاههای توانمندسازی اجتماعی در بازسازی هویت افراد نقش مهمی دارند.
گزارش مدیرکل بهزیستی مازندران
فریبا بریمانی، مدیرکل بهزیستی مازندران، اعتیاد را یکی از چالشهای عمده اجتماعی میداند که پیشگیری و درمان آن نیازمند عزم ملی و برنامهریزی دقیق است. او با اشاره به پیچیدگیهای پدیده اعتیاد میگوید: اعتیاد تنها یک وابستگی جسمی نیست، بلکه ریشه در مسائل روانی، خانوادگی و اجتماعی دارد.
بریمانی افزود: آسیبهای دوران کودکی، اختلالات شخصیتی، نابسامانیهای خانوادگی و مشکلات اقتصادی از عوامل موثر در گرایش به مصرف مواد هستند.
او با بیان نقش محوری سازمان بهزیستی در پیشگیری، درمان و بازتوانی اعتیاد تأکید کرد که هرچند اقدامات خوبی انجام شده، اما هنوز تا شرایط مطلوب فاصله داریم و نیازمند تقویت برنامههای پیشگیرانه و حمایت همهجانبه از بهبودیافتگان هستیم.
مدیرکل بهزیستی مازندران اشاره کرد که در حال حاضر 50 مرکز اقامتی بهبود و بازتوانی، 9 مرکز کاهش آسیب، یک مرکز اجتماع درمان مدار (TC)، یک مرکز نگهداری، درمان و کاهش آسیب اعتیاد ماده 16 و سه مرکز توانمندسازی بهبودیافتگان در استان فعال هستند و در سال گذشته بیش از 600 بازدید نظارتی از این مراکز صورت گرفته است.
او همچنین افزود: در سال 1403 بیش از 1300 بهبودیافته آموزشهای فنی و حرفهای دیدهاند و به 736 نفر تسهیلات اشتغالزایی اعطا شده است. همچنین، 1400 خانواده بیماران از خدمات مستمری و حمایتی بهزیستی بهرهمند شدهاند.
بریمانی از همکاری استانداری، شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر، دادگستری، دانشگاه علوم پزشکی، سپاه پاسداران، فرماندهی انتظامی و تمامی متخصصان در حوزه پیشگیری و درمان تقدیر و بر لزوم استمرار این همکاریها برای کاهش آسیبهای اجتماعی ناشی از اعتیاد تأکید کرد.
بازپروری، فراتر از یک روند درمانی صرف، سفری روحی و اجتماعی است. کسانی که از دام اعتیاد رها میشوند، نه تنها زندگی خود را نجات میدهند بلکه الگویی برای دیگران میشوند. آنها که روزی در تاریکی ته خط بودند، امروز در صف اول مبارزه با این آفت خانمانسوز ایستادهاند.
در سرزمین جنگل و دریا، مازندران، با اراده مردمانش، حمایت خانوادهها و برنامهریزی محلی میتواند الگویی موفق و الهامبخش برای بازپروری انسانی در کشور باشد. صدای امید از دل مههای مازندران برخواسته است؛ شاید تنها کافی باشد آن را بشنویم.
انتهای پیام/