یادداشت| لهیبِ خاموشی در خوزستان

هوای تیرماه دستش را گذاشته روی گلوگاه خوزستان. خورشید، شمشیری آتشین از نیام آسمان برکشیده، بی‌محابا بر فرق زمین فرود می‌آید. آتشِ آفتاب می بارد بین مردمی که عرق‌ریزان باصورت‌هایی داغ ونَفَس‌هایی بریده،به دنبال جان‌پناهی ازاین سایه به آن سایه می خزند.
– اخبار استانها –

به گزارش تسنیم، هوای تیرماه دستش را گذاشته روی گلوگاه خوزستان. خورشید، شمشیری آتشین از نیام آسمان برکشیده، بی‌محابا بر فرق زمین فرود می‌آید. آتشِ آفتاب می بارد بین مردمی که عرق‌ریزان با صورت‌هایی داغ و نَفَس‌هایی بریده، به دنبال جان‌پناهی از این سایه به آن سایه می‌خزند.
خاک، در تب پنجاه‌درجه‌ای می‌سوزد و برق این نعمت متمدنِ نازک نارنجی درست در ظهر دم کرده شهر، بی توجه به همه چیز، بار می بندد و می رود‌.

حتما شنیده اید خوزستان پایتخت مقاومت دفاع مقدس بوده، حالا باید عنوان پایتخت تاب‌آوری را هم به آن اضافه کرد‌  مردمی که در گرمای سوزان پنجاه درجه‌ای، برق شان قطع می شود، آب شان قطع می شود، کولر ندارند، نفس ندارند و ‌هزار درد جان‌کاه دیگر اما هنوز امید دارند و شاید همین امید است که در هرم گرمای طاقت فرسای تابستان، نخل شکیبایی شان را استوار نگه داشته است. 
مردم صبوری که برقشان را می‌گیرند و مشقت گرمایش را برمی‌گردانند. سدهای سرزمین شان پرشمارند اما خودشان مشکل آب دارند. مردمی که دیارشان صدرنشین برخورداری از طلای سیاه است و در هر گوشه ای از آن پالایشگاه و پتروشیمی برپا شده، اما خودشان صدرنشین شاخص فلاکت اند.

ظاهر ماجرا این است که قطع مکرر برق در خوزستان، معلول افزایش دمای هوا و ناترازی تولید و مصرف انرژی است اما واقعیت چیز دیگری است؛ این بی برقی ها نشانه‌ای روشن از بحران برنامه ریزی در حکمرانی انرژی کشور است.
 این بحران به دلیل نبود برنامه‌ریزی دقیق، ضعف در مدیریت مصرف و فرسودگی شبکه توزیع برق است که هر سال، با شروع گرمای تابستان، بیش از پیش جلوه گر می‌شود.

ضمن اینکه سوگمندانه باید گفت سیاست‌های تعرفه‌گذاری برق در ایران فاقد رویکرد اقلیم‌محور و مبتنی بر الگوهای منطقه‌ای مصرف انرژی است. 
در شرایطی که بسیاری از کشورها با بهره‌گیری از سازوکارهای تعرفه‌گذاری پلکانی زمانی به بهینه‌سازی رفتار مصرف‌کننده و مدیریت بار شبکه دست یافته‌اند، نظام تعرفه‌ای ایران همچنان به‌صورت یکنواخت و غیرپویا عمل می‌کند به‌گونه‌ای که هیچ تمایزی میان مصرف در ساعات اوج و غیر اوج قائل نیست و نرخ‌های یارانه‌ای نیز صرف‌نظر از شرایط اقلیمی، به‌صورت همسان به همه مناطق اختصاص می‌یابد. 
برای مثال، یک مشترک در استان خوزستان که در معرض دمای 50 تا 60 درجه سانتی‌گراد قرار دارد ناگزیر به استفاده مستمر از تجهیزات سرمایشی پرمصرف است، دقیقاً همان سطح از یارانه انرژی را دریافت می‌کند که یک مشترک در استان اردبیل با میانگین دمای 15 تا 20 درجه سانتی‌گراد.
 این عدم تناسب، منجر به ورود سریع‌تر مشترک گرمسیر به پله‌های افزایشی تعرفه و تحمیل هزینه‌های ناعادلانه می‌شود و در نهایت، عدالت توزیعی در بهره‌مندی از منابع عمومی را خدشه‌دار می‌کند. 

بی‌توجهی به ظرفیت‌های بومی تولید پراکنده برق از دیگر نقاط ضعف آشکار مدیریت انرژی در خوزستان است. 
این استان، با تابش بالا و امکان نصب نیروگاه‌های خورشیدی پشت‌بامی می‌توانست بخش قابل توجهی از مصرف خانگی را از شبکه سراسری مستقل کند اما جالب است بدانید تا امروز سهم انرژی خورشیدی در سبد برق اهواز عددی کمتر از نیم درصد است!

وقتی نه برنامه‌ای برای مدیریت بار وجود دارد نه شبکه‌ی توزیع نوسازی شده نه کنترل پیک مصرف جدی گرفته می‌شود و نه اولویت تخصیص منابع انرژی از چارچوب مرکزگرایی عبور کرده، نتیجه‌اش می‌شود خاموشی در گرم‌ترین نقطه‌ی کشور در بدترین زمان ممکن!

خاموشی در خوزستان محصول زنجیره‌ای از فراموشی‌هاست. رنجیره ای متشکل از فراموشی برنامه‌، فراموشی تدبیر و متاسفانه فراموشی دغدغه مردم …
ماحصل این خاموشی‌ها، فقط رنج و مشقت نیست، ناپایداری مولود نامیمون این اتفاق است. ناپایداری در روزمره‌ی مردم، در امیدشان، در اعتمادی که از مدار خارج می‌شود، درست مثل برق!

یادداشت از سمیه همت پور ، خبرنگار

انتهای پیام/

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا