یادداشت|مردم ایران، وحدت در عین کثرت …
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از مشهد، این روزها، همه صحبت از عظمت مردم ایران میکنند و از همدلی به وجود آمده میگویند، آنقدر که این رویه مورد تقدیر رهبر معظم انقلاب قرار میگیرد و بر حفظ این روحیه تأکید میشود. حال، سؤال این است؛ همدلی متعالی پیش آمده، محصول چه دیدگاه و جریان فکری و عقیدتی است؟
برای پاسخ به این پرسش، ذکر چند مقدمه ضرورت دارد؛ 1. ملیت، امت و هویت دینی، در منطق قرآنی، تافتهای جدابافته از هم نیستند، چنانکه این دو مفهوم، در قاموس قرآن کریم، به یک معنا گرفته شده؛ ابراهیم (ع) یک امت بود. «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلّهِ حَنِیفًا…؛ » حتماً امام راحل، از همین عبارات قرآنی الهام گرفته بود که در مورد شهید مظلوم بهشتی، فرمودند: بهشتی یک ملت بود… در منطق قرآنی، جامعهی توحیدی، جامعهای است که عامل تعالی ملت / امتاش، در دینداری و اطاعت از خدا، تعریف میشود.
2. ملیت و ملی گرایی با تعاریف امروزیاش، محصول اعتراض به کلیسای قرون وسطایی و به نوعی، محصول دین گریزی رنسانسی و دین ستیزی مدرنیسم است. کلیسایی که دیگر توان حل مسائل اجتماعی را نداشت و عملاً دین را به یک عنصر دگم و متصلبانه و متعصبانه و أمر قدسی فردی، تبدیل کرده بود، بهانه دست جریانهای اصلاحگر داد تا مرزهای جغرافیایی را بر اساس قومیتها، پررنگ کنند.
در ایران / دورهی پهلوی اول و دوم/ تأکید بر ملی گرایی، با هدف اسلام زدایی اتفاق افتاد که نتیجهاش مشتی کلمه سخت و سرهنویسی مقطعی شد و مقداری بازی با تقویم و ایجاد تقویمی مجهول و جعلی به نام تقویم شاهنشاهی و تربیت افرادی که عموماً شعار ملی گرایی میدادند اما در عمل، سبک فکر و زندگی انسان غربی را، محکمات حیات خود کرده و به اسم ملی گرایی، رویای غربی شدن ایران را در سر میپروراندند. حالا این را مقایسه کنیم با نگاه متعالی اسلام؛ که حب الوطن، من الایمان… یعنی، دوست داشتن هویت، اصالت، ریشههای فرهنگی و خاک آنجا که به آن تعلق داریم، از ایمان است.
3. ایمان، یک مسألهی تشکیکی است. یعنی شدت و ضعف دارد و معرفت دینی و عرق ملی افراد، یکسان نیست. به همین خاطر است که باید با تساهل نگریسته و افراد زیادی را در دایرهیایمان و حب وطن قرار دهیم، تا جامعه، در عین کثرت، وحدت داشته باشد. البته این به معنای پلورالیسم دینی نیست که آن تعریفی دیگر و نقدهای مربوط به خودش را دارد و کوتاه اینکه عدهای وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت را، با قرائت پلورالیسم دینی مطرح میکنند و حق و باطل، سستی و تعالی و همه پارادوکسهای موجود در اجتماع را، ذیل « همدلی » تعریف میکنند که در دراز مدت، آثار مخربی خواهد داشت.
در حقیقت، «همدلی» نباید کلمهی حقی باشد با قرائت باطل! ما همدل و همراهیم در برابر کفریهود، جنایت صهیونیستها، خوی استکباری آمریکا و نفاق غربیها و متحدان آنها و همدلیم در عشق و ارادت به ایران، ایران اسلامی، ایران امام حسین، ایران امام رضا، ایران فرهنگی، ایران با سابقه تمدنی چندهزارساله و… !!! … ما با بیداری انسانها، مواجه هستیم و شگفتا که نقش اصلی در این بیداری را انقلاب اسلامی ایفا کرده است اما چون پیروزی رخ داده، برخی غنیمت گرایان جنگها، خواستار مصادره به مطلوب هستند آنچنان که با ایجاد دوقطبی ملیت ( ایرانی ) – امت ( اسلامی )، تلاش میکنند، پیروزیها را به نفع جریان خود، تعریف کنند و شگفتا اینکه برخی جریانهای مذهبی و حتی انقلابی، نادانسته و از سر خیرخواهی، بر این دوگانه دمیده و ساحت اسلام و احکام و معارف اسلام را به بهانه جذب، به ملی گرایی کور با مدل پهلوی، فروکاست میکنند!! .
بله، قطعاً آن دختر، بیحجاب هم دختر ماست و ناموس ما و برای ما به عنوان یک هموطن ارزشمند است. قطعاً باید سلایق مختلف، در رسانه ملی، حاضرشده و با هم گفتگو کنند و… همه اینها و مصادیق متعدد دیگر، ذیل همان کثرت گرایی ممدوح تعریف میشوند. اما بر اساس مبانی، تأکیدمان بر وحدت در عین کثرت بود. پس باید به مهمترین عوامل وحدت، در ایران اسلامی هم اشاره کنیم… که «بُنِیَ الإِسْلَامُ عَلىٰ كَلِمَتَیْنِ: كَلِمَةِ التَّوْحِیدِ، وَ تَوْحِیدِ الكَلِمَةِ» شاید این عبارت، حدیث نباشد اما منطق درستی دارد.
خلاصه اینکه، ما ملت « توحیدی » هستیم که از قهرمانان اسطورهایمان در شاهنامه تا قهرمانان این روزگار، همه خداباور بودند. پس دین داری آن هم از نوع دین در عرصه اجتماعی ( نفی سکولاریسم ) در ملیت ما تنیده شده و نمیشود، ملیت را بدون دین در این خاک تعریف کرد.
تفاوت انقلاب اسلامی با پهلوی در همین ظرافتهاست و دشمن چون از قدرت حضور دین در اجتماع واهمه دارد، نعل به نعل، نقشه سکولاریسم پنهانی را کلیدزده است تا به هر بهانه، دین را از عرصه مناسبات اجتماعی و عامل وحدت بخش و پیروزکننده مردم، بیرون کرده و نهایتا دین داری فردی و تساهل در احکام و تهی کردن معارف اسلامی و جریانسازی اجتماعی را در دستور کار قرار داده است.
به گوش خود شنیدم و با چشم خود دیدم که یکی از وعاظ انقلابی در یکی از شهرهای مهم مذهبی ایران، چفیه و نشانههای انقلاب اسلامی را از هیئت حذف کرده بود تا بتواند، برای امام حسین و مکتب عاشورا، مخاطب بیشتری جمع کند و از انتساب هیئت به یک جریان سیاسی خودداری کند! و استدلالش این بود که باید با مردم غیر مستقیم حرف بزنیم!!! حال آنکه امام جامعه ما که نقش محوری در پیروزیهای اخیر ملت ایران دارد، معتقد است؛ « هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. 1392/08/20 » با این تعریف، ما ملت امام حسینیم و توأمان حافظ داریم، فردوسی داریم، سعدی داریم و… ما ملت شهادتیم، آنچنان که صدها هزار شهید داریم و اسطورههای حماسی داریم که آنان نیز در راه تعالی ایران، از جان گذشتهاند…
پایان سخن اینکه، قرائت « شلایرماخری» از دین و فروکاست کردن دین به تجربههای شخصی و کمرنگ کردن احکام و معارف دینی، به بهانهی همدل کردن بیشتر مردم، آسیبهای خاص خودش را دارد. این آسیبها، جامعهی دینی غرب را، در کمتر از 300 سال، به سکولاریسم کشانده است.
باید گفت، پیروزی اخیر مردم ایران، حاصل توکل وایمان به خدا، رهبری الهی و درایت نایب عام امام زمان، چهار دهه مقاومت مردم، برکت خون شهدای وطن و خاک توحیدی ایران عزیز، توان نظامی، جسارت مقابله با غرب وحشی، و حضور مردم در دفاع از ایران است. در طول تاریخ، ایران و ایرانی، هیچگاه دین را از عرصه زندگی اجتماعی خود حذف نکرده است.
ای کاش جریانی که به اسم پاسداری از همدلی پس از جنگ، قصد احیای سکولاریسم و تحقق رویای غربی در ایران را دارند و مقاومت مردم ایران اسلامی را، مصادره به مطلوب کرده و بر طبل دوقطبی ایران – اسلام میکوبند و ملی گرایی و ایرانشهرگرایی را وسیعتر از مفهوم امت قلمداد کرده و از بین مردم و حتی از بین برخی جریانهای مذهبی یارکشی میکنند، شجاعتش را داشتند که مبانی خود را شفاف ارائه دهند و مشخص کنند که نسبتشان با سکولاریسم چیست؟
آیا برای هویت دینی و بروز دین در عرصهی اجتماعی، اصالت قاعلند؟ توان موشکی و پیشرفتهای ایران اسلامی را با چه قرائتی تفسیر میکنند؟ برخلاف تبلیغات وسیعی که میشود، شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که اثبات میکند، مردم ایران اسلامی، آگاهتر، معنویتر، دشمنشناسیتر، ولایت پذیرتر، معرفتاندیشتر و استکبارستیزتر و عاشوراییتر از همیشهی ایام شدهاند. برای رسیدن به این شواهد، کافی است اگر آبشخور فکری و ساقی معرفتی خود را تغییر دهیم و تحت تأثیر القات مستقیم و غیر مستقیم رسانهها نشویم و اسیر جنگ روانی نگردیم و دست از خودتحقیری و تساهل گرایی سودانگارانه برداریم و منافع ملی را اسیر نفسانیات خود و جناح خود نکنیم.
در رسانه ملی، باب گفتگو با جریانهای متکثر فکری و نقد درون گفتمانی، همیشه باز است و خوشا به سعادت اهالی رسانه ملی که در آزمون جنگ 12 روزه تحمیلی، پیروز بیرون آمد و علش مورد تأیید فرماندهاش، قرار گرفت. حضرت آیتالله خامنهای فرمودند: دیدید دیگر در تلویزیون، اظهارات افراد مختلف را مشاهده کردید؛ ظاهرهای گوناگون، چهرههای گوناگون، لباسهای گوناگون که هیچ به نظر هم نمیآید که اینها اینجور فداکارانه حاضر باشند حرف بزنند، چون حرف؛ البته حرف با عمل فاصله دارد اما خود نفْس حرف زدن، آن انگیزهای که موجب میشود انسان حرف بزند این وجود دارد. این خیلی مهم است، کسی باور نمیکرد و شد و اتفاق افتاد. اینها همه در افراد با جهتگیریهای سیاسی گوناگون، با جهتگیریهای سیاسی گاهی متقابل، با وزن مذهبیِ کاملاً متفاوت، در کنار همایستادند و این وحدت بزرگ را، این اتحاد عظیم ملّی را به وجود آوردند.
حرفم این است، این را حفظ کنید، این را نگه دارند، همه، روزنامهنگار یکجور، قاضی یکجور، مسئول دولتی یکجور، روحانی یکجور، امام جمعه یکجور؛ هر کسی یک وظیفهای دارد در قبال این حالت، این را نگه دارند. این با اختلاف سلیقهی سیاسی منافات ندارد، با اختلاف وزن مذهبی منافات ندارد. این در کنار همایستادنِ برای دفاع از یک حقیقت است، دفاع از کشور است، دفاع از نظام است، دفاع از ایران عزیز است.
مجتبی طالبی؛ مدرس دانشگاه و معاون صدا و سیمای خراسان رضوی
انتهای پیام/282