یادداشت| تحلیلی درباره حکمرانی مطلوب و نشاط انقلابی
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، داشتن نگاه واقعبینانه و مبتنی بر سه اصل گذشتهپژوهی واقعگرا، اکنونپژوهی ظرفیتگرا و آیندهپژوهی ایدهآلگرا میتواند به جامعه نخبگانی و اندیشکدهای ما برای پیشبینی سناریوهای محتمل در پیشروی جامعه و ساختار سیاسی ما موثر باشد. به تعبیری دیگر ما باید هوشمندانه فراتر از سطح رویداد حرکت کنیم و به ژرفای تحولات اجتماعی، سیاسی و روانی تحولات اجتماعی از جمله همین بحران 12 روزه توجه کنیم.
حال، در فضای پسابحران 12روزهای که درگیرش بودهایم، تصورم این است که ما نیازمند تعمیق همان الگوی حکمرانی مشارکتی و عدالتمحور هستیم که هم سرمایه اجتماعی را احیا کند و هم به حفظ قدرت بازدارندگی نظامی و اقتدار ملی یاری برساند.
باور دارم که در این بحران، مردم نه به معنای یک کل انتزاعی بلکه بهمثابه یک پیکره مقاوم، آگاه و مطالبهگر، بار دیگر نشان دادند که ریشهی نظام در خاک ایمان و غیرت و وفاداری مردم است. بنابراین، حکمرانی آینده باید نه بر اساس فاصله گرفتن از مردم، بلکه در بازگشت به مردم، شفافیت با مردم و البته تکیه بر سرمایهی مردمی و جامعهی مدنی بازطراحی شود.
در رابطه با همین موضوع، در اغلب یادداشتهای تحلیلی و راهبردی این چندروزهام و همچنین در کتاب سرمایه اجتماعی، با تاکید و به تکرار و به روشنی ذکر کردهام که سرمایه اجتماعی، بنیان غیرمادی اما بسیار واقعی قدرت ملی است.
در همین جنگ 12 روزه، افکار عمومی، وفاق مردم در شبکههای اجتماعی، همدلی در مدارس، دانشگاهها، بازار و حتی میان مخالفان سیاسی رسمی نظام، خود نشانگر سطح بالایی از سرمایه اجتماعی بالفعل و بالقوه است که در بزنگاهها فعال میشود. لذا برای نگهداشت این سرمایهی عظیم، بایستی با پرهیز از دوگانهسازیهای مخرب (مثل مردم/نظام، منتقد/خائن، جنگطلب/صلحطلب)، در عین داشتن نگاههای متنوع، برای دفاع از وطن و حفظ عزت ملی، همدل و همافق باشیم. همچنین که با تقویت وفاق ملی و اجتناب از شکافسازی عمدی، یعنی آنچه گاه به اشتباه از جانب بدنهای نفوذی در دستگاههای رسمی صورت میگیرد، از تحقیر مردم تا ناکارآمدی در ارتباط با طبقات ضعیف، استراتژی شکافسازی هدفمند از سوی دشمن در لباس خودی را با نشاط انقلابی، روشنگری، شفافیت، و پاسخگویی ناکارآمد و ابتر کنیم.
نشاط انقلابی، بهمثابهی یک مدل فرهنگی ـ اجتماعی که هم در کتاب هفت گفتار پیرامون انقلاب اسلامی و هم در کتاب تحلیل گفتمانی گامدوم ماندگاری انقلاب اسلامی، مفصل به آن پرداختهام، نه صرفاً شور و احساس لحظهای، بلکه حالت پایداری از امید اجتماعی، کنشگری خلاق و البته، تعلق گفتمانی به آیندهی واقعگرایانهی انقلاب اسلامی تعریف شده است. بنابراین، در فضای پسابحران، توصیهام این است که نشاط انقلابی باید بر این مؤلفهها بنا شود:
روایت پیروزی همراه با واقعگرایی: مردم باید بدانند این پیروزیها آسان به دست نیامده و حفظ آن نیاز به تلاش جمعی دارد.
دمیدن روح عدالتخواهی و کارآمدی: هیچ چیز به اندازه مقابله با فساد، تبعیض و رانت نمیتواند نشاط ملی را بازآفرینی کند.
تبدیل بحران به فرصت وحدت و بازسازی درونی: دشمن تلاش دارد «موفقیت نظامی» را به «شکست روانی ـ اقتصادی» تبدیل کند. ما باید هوشمندانه برعکس این مسیر را بپیماییم.
در مجموع، مردم، نظام را با چشم عدالت ارزیابی میکنند و این عدالت و مدیریت شایستهسالار و نه خویشاوندسالار به عنوان رمز بازسازی اعتماد عمومی است که نشاط انقلابی را در جامعه ترویج و حکمرانی مطلوب را در سطح سیاستگذاری عمومی و ساختاری و صدالبته همهی شعونات حاکمیتی، سالم و پویا نگه میدارد. حواسمان باشد که نارضایتیهای اجتماعی در فرهنگ، اقتصاد، گرانی، شکاف طبقاتی و بیعدالتیهای اداری و مالی، اگر به موقع درمان نشود، به فرسایش سرمایه اجتماعی که موتور محرکه حکمرانی مطلوب است، میانجامد.
یادداشت از مجتبی اشرافی، پژوهشگر ارشد اندیشکده مطالعات راهبردی کریمه
انتهای پیام /