میان برگ و واژه؛ داستان زندگی بچه‌های شمیل در پناه کتابخانه پستی

در دل شب‌های پرستاره و گرمای سرسخت تابستان شمیل بندرعباس، دل‌های کوچک چشم به راه بسته‌های پُستی‌اند؛نشانی از قصه و دانایی؛ کانون پرورش فکری برای هردختر وپسر جوانه‌ای از خیال و لبخند میان باغ‌های مرکبات می‌کارد تا روستا، روزنه‌ای به سوی آینده باز کند.
– اخبار استانها –

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از بندرعباس، در دل باغ‌های سرسبز بخش شمیل، جایی در 80 کیلومتری بندرعباس، صدای قصه و خنده دختران و پسران روستا با عطر کتاب درآمیخته است؛ جایی که باغات کشاورزی نه فقط نماد کار و تلاش مردم که الهام‌بخش قصه‌ها و شعرهای بومی‌اند.

بخش شمیل در استان هرمزگان که دی‌ماه سال 1399 با تاریخچه‌ای تازه اما ریشه‌دار شناخته شد؛ منطقه‌ای که از ترکیب دهستان‌های شمیل و حسن‌لنگی شکل گرفته و شمیل، قلب تپنده آن است.

در پناه کتاب و باغ

اینجا شمیل است؛ جایی میان سبزی باغ‌ها و عطر خاک، صدای زندگی جاری ا‌ست دختران و پسران کوچک،‌ در کنار نخل‌های سربه فلک کشیده و در سایه لیموترش و میوه‌های ترش و شیرین کُنار و گاروم زنگی کتابی تازه در دست دارند و چشمان‌شان پر از رویاست.

میان برگ و واژه؛ داستان زندگی بچه‌های شمیل در پناه کتابخانه پستی

دختران و پسران این خطه، غروب‌ها زیرسایه درختان مرکبات، کتابی در دست و داستانی در دل، معنای کودکی در این سرزمین را دوباره تعریف می‌کنند و مربیان کانون، چون کشاورزان صبور، دانه امید را در جان کودکان می‌کارند تا فردای شمیل، سبزتر و روشن‌تر باشد. 

کانون پرورش فکری برایشان پلی‌ است از دنیای ساده کودکی تا سرزمین شگفت قصه‌ها. در سادگی روستا و آرامش عصرهای تابستان 1404، هر صفحه کتاب، بذر امیدی می‌شود برای فردای روشن‌تر و چه خوشبخت‌اند باغ‌ها که قدم‌های کودکان و نوجوانان لابه‌لایشان می‌دود؛ و چه خوش‌شانس‌اند کودکان که میان باغ و کتاب، زندگی را نفس می‌کشند.

در شمیل، زندگی با واژه طلوع می‌کند و با قصه غروب. کودکان و نوجوانان میان درختان کُنار و گواوا(زیتون محلی)، زیر‌نگاه مهربان مربیان کانون مانند «سحر پودات مربی فرهنگی مجتمع آفرینش کانون پرورش فکری هرمزگان و رابط کتابخانه سیار شمیل» دنیای تازه‌ای می‌آفرینند؛ کتاب‌خانه‌های کوچک‌شان نقطه وصل امید و دوستی است و رویاهای‌شان بزرگ‌تر از هر باغ در این سرزمین سبز.

میان برگ و واژه؛ داستان زندگی بچه‌های شمیل در پناه کتابخانه پستی

در این خطه گرمسیری، جایی که عطر لیموترش و گاروم‌زنگی در باد پیچیده و سکوت باغ‌ها را صدای بازی و خنده‌ کودکان می‌شکند، کلمه و قصه جانِ تازه می‌گیرند. اینجا، روستایی در شمال شرق هرمزگان، کتاب نه فقط هم‌دم یک بعدازظهر داغ تابستانی، بلکه پلی است میان دل‌های کوچک و دنیای بی‌کران رویاها.

کتابخانه پستی؛ دل کوچکی در جست‌وجوی کلمه

در ظهر گرم تابستان، دل کوچکی پشت پنجره نشسته بود و چشم به راه پستچی، هر روز، امید را در پاکتی کوچک بسته‌بندی می‌کرد و در سکوت خانه جا می‌گذاشت؛ شاید دستی از دور، بسته‌ای از جنس قصه و رویا روانه‌اش کند. 

یک روز، زنگ خانه به صدا درآمد. بسته‌ای پستی بر آستان نشست. درِ آن‌ را که گشود، عطر واژه‌ها در فضای خانه پیچید. کتابی کوچک، همانند دل خودش، پر از قصه‌های دور و نزدیک. 

دل کوچک، حالا عضوی از کتابخانه پستی شده بود؛ جایی که هر بسته پستی، پلی بود میان تنهایی و لبخند، میان قلب‌ها و کلمات. با تعدادی از نوجوانان روستای شمیل همراه شدیم تا با علاقه‌ آن‌ها به کتابخانه پستی و آرزوهایشان بیشتر آشنا شویم. 

کودکان و نوجوانان شمیل؛ باغ، کتاب، رؤیا

درحالی که بسیاری از همسالانش خانه را محل آسایش و استراحت می‌دانند، برای «پیمان پودات»، نوجوان 15 ساله و عضو کانون پرورش فکری استان هرمزگان، خانه جایی برای تلاش و همکاری است؛ جایی که کمک به پدر، مادر و مادربزرگ، بخشی از روزمرگی او شده و کتاب‌خواندن در کنار خواهر، لحظاتی از جنس صمیمیت را برایش رقم زده است.

پیمان که از علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی در روستای خود است، می‌گوید این روزها سرگرم خواندن کتاب «دریا دریا» است و پیش از آن، کتاب‌های «کسی شبیه بهار» و «بیا بگیر سیب را» را نیز با علاقه خوانده است.

 میان برگ و واژه؛ داستان زندگی بچه‌های شمیل در پناه کتابخانه پستی

تقاضای مربی مداحی از کانون

این نوجوان شمیلی معمولاً کتاب‌هایش را از کتابخانه پستی مستقر در مسجد روستایش تحویل می‌گیرد؛ جایی که به قول خودش، نقطه اتصال نوجوانان به دنیای دانایی است.

پیمان گزارش ما، که تاکنون فقط از کتاب‌های کانون استفاده کرده، از کمبود دیگر امکانات گله‌ای ندارد، اما درخواست ویژه‌ای دارد: «مداحی را خیلی دوست دارم و دوست دارم مربی مداحی داشته باشم، شنیده‌ام کانون مربیان خوبی در این زمینه دارد.

پیمان پودات که این روزها در کلاس نهم تحصیل می‌کند، امید دارد تا با کمک کانون، روستای‌شان از فعالیت‌های فرهنگی و هنری متنوع‌تری بهره‌مند شود.

رویای اردوی فرهنگی در ذهن دختر کتاب‌خوان روستا

«زینب پشنگ»، دانش‌آموز 10 ساله کلاس چهارم بخش شمیل از آن دسته اعضای فعال کانون پرورش فکری است که روزهایش با کتاب، کاردستی و تماشای فیلم می‌گذرد.  

زینب می‌گوید کتاب «نوش جان موش کوچولو!» را تازه شروع کرده و خاطرات شیرینی با کتاب‌های پستی همچون «نقلی 3»، «صدای بال لک‌لک‌ها» و «شازده کدو» دارد.

میان برگ و واژه؛ داستان زندگی بچه‌های شمیل در پناه کتابخانه پستی

همنشینی با برادر هنگام کتاب‌خواندن، برای زینب لحظاتی دوست‌داشتنی می‌آفریند و محل تحویل گرفتن کتاب‌ها برایش همیشه مسجد روستاست؛ قلب تپنده‌ای که او و دوستانش را به دنیای کتاب و برنامه‌های کانونی پیوند می‌دهد.

کلاس‌های نجوم، کاردستی و نقاشی از جمله تجربه‌هایی است که زینب دوست داشتنی در کنار کتابخوانی از کانون به دست آورده، اما یک آرزوی ساده و شیرین دارد: «دوست دارم اردو برم و تجربه جدیدی کنار دوستانم داشته باشم.

آرزوی کتابخانه سیار در روستای دختر هنرمند

«مرضیه پشنگ»، نوجوان 17 ساله و دانش‌آموز پایه یازدهم، روزهای خود را با بافتن صنایع دستی و خواندن کتاب‌های تازه پشت سر می‌گذارد. 

این مهربانوی شمیلی که همراهی صمیمی با خواهرش دارد، به‌تازگی کتاب «سلام من زمین هستم» را به پایان رسانده و سابقه خواندن آثار متنوعی چون «دروازه مردگان»، «سلام بر ابراهیم» و «درخت آرزو» را دارد؛ همه را از مسجد روستا دریافت کرده است.

میان برگ و واژه؛ داستان زندگی بچه‌های شمیل در پناه کتابخانه پستی

مرضیه می‌گوید: در کنار کتاب، از امکانات کانون مثل کارگاه‌های نقاشی و قصه‌گویی استفاده کرده‌ام. این تجربه‌ها همیشه برایم جذاب بوده‌اند.

او اما یک خواسته ویژه دارد که روزهایش را به امید تحقق آن سپری می‌کند: «دوست دارم در روستای ما کتابخانه سیار راه‌اندازی شود و این فرصت را داشته باشم که از نزدیک از کانون پرورش فکری بازدید کنم.

مرضیه پشنگ، با ذوق صنایع دستی و اشتیاق فرهنگی‌، نماد نوجوانانی است که با وجود امکانات محدود، رویاهای بزرگی برای خود و روستای‌شان دارند.

دختری با آرزوی هنر و تجربه فرهنگی

«رقیه محسنی»، دیگر عضو نوجوان کانون پرورش فکری بخش شمیل بندرعباس که دوست دارد، مربی نقاشی به روستایشان بیاید، دانش‌آموز 15 ساله‌ای و عاشق کتاب‌خوانی است.

او روزهایش را در کنار خانواده سپری می‌کند و مثل خیلی از نوجوان‌های هنرمند، نقاشی کشیدن را بخش جدایی‌ناپذیر زندگی روزمره خود می‌داند. 

رقیه معمولاً کتاب‌هایش را همراه مادر و برادرش می‌خواند و مسجد روستا، همواره محل امنی برای دریافت تازه‌ترین کتاب‌ها شده است.

میان برگ و واژه؛ داستان زندگی بچه‌های شمیل در پناه کتابخانه پستی

این روزها، او غرق در دنیای کتاب «کابوس ماهان» است و پیش‌تر هم از کتاب‌های پستی، «راز خانه سه خواهران» و «سلام بر ابراهیم» را با علاقه مطالعه کرده است.

اما استفاده رقیه تا امروز بیشتر به کتاب‌ها محدود بوده درحالی که آرزویش فراهم شدن امکانات بیشتری برای همه مردم این منطقه است. 

درخشش علاقه به کتاب و هنر در چهره رقیه، نمایشگر امید و آرزوهای نسل جوان روستاست؛ نسلی که خواهان ارتباط نزدیک‌تر با دنیای فرهنگ و هنر است.

این دختر نوجوان شمیلی می‌گوید: «دوست دارم از کانون پرورش فکری بندرعباس بازدید کنم و مربی نقاشی برای آموزش به روستای ما بیاید. 

صدای جوانی که خواهان کتابخانه سیار است

معصومه پشنگ، جوان 18 ساله و از فعالان فرهنگی شمیل و فارغ‌التحصیل مقطع دبیرستان است، اما علاقه او به کتاب و کتابخوانی همچنان ادامه دارد. 

او در کنار مطالعه، بافت صنایع دستی را نیز بخشی از زندگی روزمره خود قرار داده و لحظات خوش خواندن کتاب را اغلب با خواهر و برادرش تقسیم می‌کند.

میان برگ و واژه؛ داستان زندگی بچه‌های شمیل در پناه کتابخانه پستی

معصومه تجربه مطالعه کتاب‌هایی چون «سلام بر ابراهیم» و «راز کانال کمیل» را دارد؛ کتاب‌هایی که آن‌ها را از طریق کتابخانه پستی مسجد روستا دریافت کرده است. 

وی همچنین از حضور مربیان کانون در مسجد و فراهم شدن فضای فرهنگی بهره برده اما مطالبه اصلی این دختر جوان، راه‌اندازی کتابخانه سیار در روستا است و می‌گوید: دوست دارم روستایمان صاحب کتابخانه سیار شود تا همه اهالی، به‌ویژه نوجوانان، بیشتر با کتاب و فرهنگ آشنا شوند.

پیگیری علاقه‌ و خواسته‌های فرهنگی، معصومه پشنگ را به چهره‌ای اثرگذار و الهام‌بخش در جامعه کوچک روستایی‌اش تبدیل کرده است.

آرزوی کتابخانه سیار برای دختر نقاش روستا

و «مهدیه پشنگ»، دیگر نوجوان شمیلی است که در مقطع پنجم تحصیل می‌کند و روزهای خود را میان کتاب‌های رنگارنگ و دفتر نقاشی‌اش سپری می‌کند؛ علاقه‌ای که او را به یکی از اعضای فعال کانون پرورش فکری در روستایش بدل کرده است.

این دانش‌آموز 11 ساله مهدیه معمولاً کتاب‌هایش را به تنهایی می‌خواند و در این مسیر، تکیه‌گاه اصلی او، علاقه و پشتکار خودش است. 

میان برگ و واژه؛ داستان زندگی بچه‌های شمیل در پناه کتابخانه پستی

این روزها در حال خواندن کتاب «واقعا جدی جدی!» است و پیش‌تر کتاب‌هایی همچون «بچه‌ها و کبوترها»، «گل لبخند و سلام» و «فرفره‌های سنتی ایران» را با شوق از کتابخانه پستی مسجد روستا دریافت و مطالعه کرده است.

بهره‌مندی از کتاب‌ها و شرکت در برنامه‌های نجوم، تجربه‌هایی است که کانون پروروش فکری استان هرمزگان برای مهدیه فراهم کرده، اما او هم یک آرزوی مشترک با خیلی از هم‌روستایی‌هایش دارد: دوست دارم برای روستامان کتابخانه سیار داشته باشیم تا همه‌ بچه‌ها راحت‌تر کتاب بخوانند.

مهدیه با روحیه هنری و علاقه به دانایی، به نسل کتاب‌خوانی تعلق دارد که رؤیاهای کوچکش را بزرگ می‌خواهد.

راه ‌دانایی همچنان در مسیر دانایی جاری است

«سحر پودات» مربی فرهنگی مجتمع آفرینش کانون پرورش فکری هرمزگان و رابط کتابخانه سیار شمیل نیز معتقد است: امروز در روستاهای بخش شمیل، کتابخانه‌ کوچک مسجد و پاکت‌های قصه‌رسانِ پست، نشانه‌هایی روشن از تداوم امید و آرزو در دل نوجوانان است.

میان برگ و واژه؛ داستان زندگی بچه‌های شمیل در پناه کتابخانه پستی

وی بر این باور است که؛ مسیر فرهنگ و دانایی در روستاها همچنان باز است و هر گام کانون و اهالی، گواهی است بر این که در این سرزمین، قصه‌ شوق و رویا هرگز تمام نمی‌شود؛ باغ‌ها سبز خواهند ماند، اگر کودکان میان واژه‌ها بدوند و باغبانان قصه‌گو، بذر مهربانی در جانشان بکارند.

 به گزارش تسنیم؛ در حال حاضر 16 مرکز کانون، یک کتابخانه سیار شهری، سه کتابخانه سیار روستایی و دو کتابخانه پستی در استان هرمزگان فعال هستند و تابستان امسال حدود چهار هزار و 600 عضو جدید در کانون پرورش فکری و کودکان این استان ثبت نام کرده‌اند.

گزارش از: فرنگیس حمزه‌یی

انتهای پیام/864

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا