یادداشت| نخبگان علوم انسانی و رسالت پیشرفت دانش
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، آیتالله خامنهای در پیامی به مناسبت اربعین شهدای جنگ تحمیلی نظام کفر و سلطه علیه ایران اسلامی، هفت تکلیف راهبردی خطاب به آحاد ملت و اقشار اجتماعی و مسؤولان بیان فرمودند. ایشان پس از تأکید بر «حفظ اتحاد ملی» به مثابه وظیفه همگانی، در دومین تکلیف راهبردی، با خطاب قرار دادن نخبگان علمی، مأموریت آنها را «شتاب لازم در پیشرفت دانش و فناوری در همه بخشها» اعلام کرده است.
اکنون این پرسش مطرح است که آیا این نخبگان علمی، اصحاب علوم انسانی و اجتماعی را نیز دربرمیگیرند؟ به نظر میرسد پاسخ این پرسش مثبت است. حال با فرض مثبت بودن پاسخ سؤال اول، پرسش دیگری مطرح است که آیا استادان علوم انسانی ابزارهای لازم ـ مفاهیم و نظریات ریشهدار در فرهنگ ایران اسلامی ـ را برای ایفای حقیقی این تکلیف مهم در اختیار دارند یا بناست دیگربار با تحمیل مفاهیم و نظریات وام گرفته از اندیشمندان دنیایی اندیش غرب نسبت به تحلیل وقایع جامعه و فرهنگ ایرانی و بهویژه جنگ تحمیلی اخیر بپردازند؟
برای پاسخ به این پرسش، لازم است چند نکته را بیان کنیم. پیش از آن، توجه به این نکته مهم ضروری است که تقدم رسالت نخبگان علمی بر «گویندگان و قلمزنان»، حتی نسبت به «نظامیان» و «دولتمردان»، نشاندهنده اهمیت تعیینکنندگی نقش این نخبگان در مسیر کلان جامعه است. به نظر میرسد موفقیت نخبگان علمی، بهویژه اصحاب علوم انسانی، در انجام رسالت خود میتواند پشتوانه نظری لازم برای هدایت سایر اقشار اجتماعی را فراهم آورد: گویندگان در «حفظ عزت و آبروی کشور و ملت»، نظامیان در «حراست از امنیت و استقلال ملی»، و مسئولان اجرایی در «جدیت و پیگیری و به نتیجه رساندن کارهای کشور»
1. مفاهیم ابزار اندیشه هستند:
انسان از طریق مفاهیم، معنای مدنظر خود از واقعیت را تعریف و توصیف میکند. هر مفهومی بار معنایی خاصی دارد و به همین دلیل کاربست آن مفهوم در تعریف و توصیف واقعیت، تعیینکنندهی چارچوب درک مخاطب از واقعیت خواهد بود. به عبارت دیگر، توصیف هر پدیده با مفاهیم خاص، تصویری متناسب با آن مفاهیم از پدیده مورد نظر در ذهن مخاطب ترسیم و هویت متناسب با آن تصویر را تثبیت میکند. به عنوان مثال نامگذاری درگیری اخیر ایران با نظام سلطه میتواند در قالب مفاهیم مختلفی انجام شود؛ مانند «عملیات وعده صادق4»، «دفاع مقدس»، «جنگ تحمیلی»، «جنگ 12روزه»، «درگیری نظامی» و…؛ بدیهی است که هر یک از این واژهها، هویت خاصی به جنگ میبخشند و روایتی متفاوت از آن را ممکن میسازند، که این روایت نیز دستورالعملهای خاصی برای کنش در قبال آن پدیده ارائه میدهد.
2. مفاهیم غربی، بار معنایی خاص خود را دارند:
به دلیل تناسب میان مفهوم و معنا، امکان تحفظ معنایی بر مفهوم و اشراب معنای متفاوت از معنای اولیه در مفهوم به راحتی میسر نیست. بر این اساس، مفاهیم شکل گرفته در پارادایم دنیویاندیش اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی غرب، واجد بار معنایی خاصی هستند و به راحتی نمیتوان آن معنا را از مفاهیم مذکور جدا کرد و معنای خاص خود را بر آنها بار کرد. مثلاً، هر کدام از مفاهیم «سرمایه اجتماعی»، «توسعه» و… مبتنی بر مبانی معرفتی و نظری دنیویاندیشانه و با هدف انتقال معنای خاص توسط جامعهشناسان غربی صورتبندی و ارائه شدهاند؛ به همین دلیل، جامعهشناس دینیاندیش مسلمان ایرانی نمیتواند این مفاهیم را از معنای اولیه آنها تهی کند و معنای ثانوی و توحیدی خویش را در آنها اشراب کند و از آنها برای تحلیل و تبیین پدیدههای اجتماعی جامعه خود استفاده کند و بر اساس این تبیینها نیز توصیههای خویش را تجویز کند. این مفاهیم به رغم خواست انسان ایرانی، واجد معنای اولیه خاص خود هستند و استفاده از آنها در تبیین اجتماعی، معنای اولیه را به مخاطب منتقل میکند. شاید به همین دلیل باشد که آیتالله خامنهای به جای مفهوم «توسعه» از مفهوم «پیشرفت ایرانی – اسلامی» استفاده میکند.
3. ضرورت تولید مفاهیم ریشهدار در فرهنگ ایران اسلامی:
بر این اساس، اندیشمند موحد و دینیاندیش مسلمان ایرانی نمیتواند و نباید تاریخ، هویت و جهان خود را از منظر مفاهیم و نظریات سکولار غربی فهم و تعریف کند. چنین رویکردی، خواه آگاهانه و خواه ناآگاهانه، منجر به همافقی هویتی و هضم شدن در هاضمه معرفتی و فرهنگی مدرنیته خواهد شد. بنابراین، تولید مفاهیم و نظریات واقعنگر و ریشهدار در تراث معرفتی و فرهنگی ایران اسلامی، رسالتی خطیر برای اندیشمند مسلمان ایرانی است. کوتاهی در انجام این رسالت، نه تنها خطایی نابخشودنی محسوب میشود، بلکه تقویتکننده سنتی سیئه ای است که قریب به دویست سال است توسط روشنفکران عاریتاندیش و غربگرا پایهگذاری و ترویج شده است.
امروز، روشنفکر اصیل ایرانی باید چشمان خود را بگشاید و نگاه دیگری برای دیدن، فهمیدن و تبیین واقعیت پرورش دهد. دویست سال طوطیوار تکرار نظرات انسان غربی سکولار، سوءفهم سیستماتیک و بستهبندی جهل به نام علم، هیچگاه نتیجهای جز تولید شبهعلم، ارائه تحلیلهای توهمی و فاقد تناسب با واقعیت جامعه ایران نداشته است. این رویکرد، دانشگاهیان ایرانی را از تاریخ و فرهنگ خویش بیگانه کرده است.
امروز، زمان مناسبی است تا اصحاب علوم انسانی و اجتماعی به دامن تاریخ و فرهنگ ایران اسلامی بازگردند و روایتی حقیقی و محققانه از واقعیت و هویت توحیدی پدیدههای این کهنبوم تاریخساز ارائه دهند.
نعمت الله کرم اللهی؛ دانشیار جامعهشناسی دانشگاه باقرالعلوم(ع)
انتهای پیام/