وقتی کودکی، محتوا می‌شود/ میلیون‌ها لایک، یک عمر آسیب

پدیده کودک ‌کار، دیگر فقط در خیابان‌ها و کارگاه‌ها دیده نمی‌شود؛ حالا در شبکه‌های اجتماعی هم کودکانی را می‌بینیم که بی‌وقفه جلوی دوربین قرار می‌گیرند و کودکی آن‌ها در قالب محتوا تولید و مصرف می‌شود.
– اخبار استانها –

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از کرج، ساعت 9 شب است، آرسین پنج‌ساله، زیر نور تیز و بی‌رحم رینگ‌لایت روی مبل نشسته، پلک‌هایش سنگین‌ و تنش خسته است، اما هنوز باید نقش بازی کند. مادرش با صدایی بلند و لبخندی ساختگی، رو به دوربین می‌گوید: «آرسین ‌جون، مامان! بگو این عینک رو از کجا خریدیم؟» آرسین نای پاسخ ندارد، چشمانش میان خواب و بیداری معلق‌اند. مادر، بی‌توجه به حال کودک، با خنده‌ای زورکی رو به دوربین ادامه می‌دهد: «به این عینک فروشی حتما سر بزنین، بچه م عاشق عینک هاشه!»

چند دقیقه بعد که آرسین از شدت خستگی به خواب رفته، این ویدیو روی صفحه‌ پربازدید مادر منتشر می‌شود. در استوری بعدی، او از «رشد خیره‌کننده‌ پیج» می‌گوید و با افتخار هشتگ اسپانسر را تگ می‌کند. برند تبلیغ‌دهنده برای این چند ثانیه نمایش، چند میلیون تومان پرداخت کرده است. همه‌چیز در ظاهر بی‌نقص است؛ مادری فعال، کودکی خوش‌لباس، خانه‌ای مرتب و محتوایی پرتعامل. اما اگر اندکی از قاب تصویر عقب‌تر برویم و عمیق‌تر نگاه کنیم، چیزی آزاردهنده نمایان می‌شود.

چه چیزی از آرسین باقی مانده؟ خواب؟ بازی؟ خلوت؟ اختیار؟ حریم؟ آیا لبخندش واقعی ا‌ست یا بخشی از سناریویی تکراری؟ آیا این کودکی ا‌ست یا نمایشی بی‌پایان با بازیگرانی کوچک و بینندگانی بی‌شمار؟ این فقط داستان آرسین نیست، قصه‌ تلخی‌ است که هر روز در صدها خانه تکرار می‌شود؛ جایی که کودکان، به‌جای تجربه‌ کردن زندگی، در حال اجرا کردن آن‌ هستند و سوال مهم این است: مرز میان خاطره‌سازی و استثمار دیجیتال کجاست؟

دوران کودکی که باید در پنهان‌ترین لایه‌های امن خانواده شکل گیرد، حالا به محتوایی عمومی بدل شده که برای لایک و اسپانسر حراج می‌شود. در جهان امروز، این پدیده Sharenting نام دارد؛ ترکیبی از دو واژه‌ Sharing  (اشتراک‌گذاری) وParenting  (والدگری). یعنی والدینی که بی‌وقفه، زندگی فرزندانشان را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند. گاهی از روی محبت، گاهی از سر هیجان و گاه بی‌آنکه متوجه باشند، قدم در مسیری می‌گذارند که انتهایش فروش بی‌صدای حریم شخصی کودک است.

وقتی کودکی، محتوا می‌شود/ میلیون‌ها لایک، یک عمر آسیب

کودکی برای فروش

همه‌چیز شاید با نیت‌هایی به‌ظاهر بی‌ضرر آغاز ‌شود؛ ثبت خاطرات شیرین کودکی، ارتباط گرفتن با والدین دیگر و روایت تجربه‌های تربیتی. اما در عصر الگوریتم‌ها، این لحظات، خیلی زود به خوراک محتوایی تبدیل می‌شوند. وقتی پای تبلیغات، اسپانسرها، برندها و درآمدهای چند ده میلیونی به میان می‌آید، مرز میان خاطره‌سازی و بهره‌کشی دیجیتال به‌آرامی رنگ می‌بازد. دیگر فرزند، تنها کودک خانواده نیست؛ یک اینفلوئنسر خردسال، یک مدلِ بی‌دستمزد و یک سوژه‌ دائمی است.

از لحظه‌ بیداری تا زمان خواب، دوربین در تعقیب کودک است. جشن تولدها، اشک‌ها، اولین افتادن‌ها، لحظه‌های ضعف یا عصبانیت، همه قاب می‌شوند، فیلتر می‌خورند، کپشن می‌گیرند و پُست می‌شوند. Sharenting وقتی خطرناک می‌شود که کودک، حتی حق نداشته باشد تصمیم بگیرد که تصویرش دیده شود یا نه. او هنوز نمی‌داند اینترنت چیست اما هویتش پیش از آنکه زبان باز کند، در فضای مجازی شکل گرفته است. این کودکان آینده‌شان با ردپای دیجیتالی‌ آغاز می‌شود که خودشان هرگز برایش رضایت نداده‌اند.

در این فضا، کودکی دیگر یک فصل گذرا از زندگی نیست، بلکه یک «برند خانوادگی» بوده و این‌جا جایی است که والدگری، مرز ظریفی با سودجویی پیدا می‌کند. در این شرایط، عشق به فرزند به‌تدریج با عددِ فالوئر سنجیده می‌شود و جای دل‌مشغولی‌های واقعی را دغدغه‌ «بازخورد پست» و «افزایش ریچ» می‌گیرد؛ اینجا کودک، دیگر برای زیستن نیست، برای دیده شدن و فرصتی برای درآمدزایی خانواده است.

خطری خاموش برای کودکان

رضا فریدی، روانشناس بالینی و کارشناس آسیب های اجتماعی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم از کرج می گوید: در سال‌های اخیر، به ویژه با گسترش و نفوذ شبکه‌های اجتماعی نظیر اینستاگرام، یوتیوب و تیک‌تاک، پدیده بهره‌گیری والدین از کودکان در فضای مجازی به منظور کسب درآمد و شهرت، تحت عناوینی نظیر چالش فرزندآوری یا کودکان اینفلوئنسر به طرز چشمگیری افزایش یافته که این مسئله موجب بروز نگرانی‌های جدی در خصوص حفظ حقوق کودکان شده است.

وی با اشاره به اینکه پدران و مادران بسیاری اقدام به ساخت محتواهایی با محوریت کودکانشان می‌کنند تا از طریق تبلیغات، اسپانسرشیپ یا جذب فالوئر به درآمد برسند، عنوان می کند: این موضوع سوالات بسیاری را در خصوص حریم خصوصی کودکان، بهره کشی اقتصادی و تاثیرات روانی و اجتماعی بر آن ها در ذهن ایجاد می کند. این روند در ایران هم در حال رشد است، هر چند ممکن است نسبت به کشورهای غربی کمتر شناخته شده باشد.

این روانشناس بالینی بیان می کند: در برخی کشورها قوانینی برای حفاظت از کودکان در فضای مجازی و محدود کردن سوءاستفاده از آن ها وضع شده اما در ایران هنوز چارچوب‌های کامل و اجرایی در این زمینه در حال شکل‌گیری است. از طرفی، ممکن است کودکان تحت فشار والدین برای تولید محتوا و جذب فالوئر قرار بگیرند که این موضوع می‌تواند منجر به اضطراب، افسردگی و مشکلات رفتاری شود.

فریدی انتشار گسترده اطلاعات شخصی و تصاویر کودک بدون درک کامل پیامدها را از دیگر معایب این پدیده می خواند و مطرح می کند: زمان‌گذاری و تمرکز روی فضای مجازی ممکن است فرصت بازی، آموزش غیررسمی و تعاملات اجتماعی طبیعی را کاهش دهد. مواردی از جمله سوءاستفاده احتمالی افراد ناشناس و آزار سایبری می تواند از دیگر خطرات امنیتی این موضوع باشد. البته در بعد حقوقی، کودک حق دارد کنترل نسبی بر اطلاعات خود داشته باشد.

وقتی کودکی، محتوا می‌شود/ میلیون‌ها لایک، یک عمر آسیب

کودکان قربانی چشم‌و‌هم‌چشمی مجازی

وی با اشاره به اینکه این مسئله به ویژه در موضوعات مربوط به کسب درآمد از تصاویر و فیلم های وی صدق می کند، ادامه می دهد: در برخی کشورها قوانینی مانند «قانون حمایت از کودکان در رسانه‌ها» یا قوانین «منع بهره‌کشی اقتصادی از کودکان» وجود دارد. با توجه به اینکه کودک نمی‌تواند به صورت قانونی رضایت بدهد، والدین مسئول اخلاقی و قانونی این اقدام هستند و شناخت انگیزه های پدر و مادر می تواند به درک بهتر این پدیده و طراحی راهکارهای مؤثر کمک کند.

این کارشناس آسیب های اجتماعی با بیان اینکه انگیزه والدین برای استفاده تجاری از کودکان در فضای مجازی معمولاً چندوجهی است اما می توان آن ها را به صورت دسته بندی شده مطرح کرد، عنوان می کند: انگیزه مالی و کسب درآمد یکی از این موارد است و بسیاری از والدین این کار را به‌عنوان یک منبع درآمد مستقیم می‌بینند؛ تبلیغات برندها در صفحات خانوادگی و کاری، دریافت هدایای اسپانسری یا کدهای تخفیف و درآمد از بازدید و فروش محصولات با محوریت کودک.

فریدی با اشاره به اینکه در شرایط اقتصادی دشوار، این انگیزه در برخی خانواده‌ها افزایش یافته است، خاطرنشان می کند: کسب شهرت و توجه، دیگر انگیزه والدین می تواند باشد، برخی از آن ها به‌دنبال دیده‌شدن و دریافت توجه اجتماعی از طریق لایک، فالوئر و کامنت به‌عنوان پاداش‌های روانی و احساس پرستیژ اجتماعی از داشتن فرزند معروف هستند. چشم و هم چشمی و رقابت اجتماعی والدین با سایر خانواده ها نیز انگیزه دیگر این موضوع به شمار می رود.

وی این مهم را نوعی فشار اجتماعی پنهان برای دیده شدن می داند و بیان می کند: یکی از جدی‌ترین نگرانی‌ها در خصوص استفاده تجاری از کودکان در فضای مجازی، دقیقاً همین تأثیرات روانی و رشدی است که معمولاً نادیده گرفته می شود. این آثار هم می توانند کوتاه مدت باشند، هم بلند مدت و گاهی عمیق تر از آنچه که والدین یا مخاطبان تصور می‌کنند. این پدیده اثرات کوتاه مدتی نیز بر سلامت روان کودک خواهد داشت که نباید از آن غافل شد.

کودک در قاب؛ محروم از کودکی

فریدی افزایش اضطراب و استرس، کاهش آزادی در بازی و خلاقیت و احساس خستگی روانی یا دل‌زدگی را از جمله این اثرات می داند و توضیح می دهد: در چنین شرایطی کودک دائماً در معرض دوربین، ضبط مجدد، تکرار و فشار برای «خوب بودن» یا «جذاب بودن» قرار دارد و نگرانی از اینکه مورد پسند فالوئرها قرار گیرد، می‌تواند فشار روانی ایجاد کند. کودکی که بیشتر وقتش صرف تولید محتوا شود، از بازی آزاد، تجربه‌های طبیعی و تعاملات سالم محروم می‌ماند.

این روانشناس بالینی خاطرنشان می کند: آگاهی بخشی به والدین در خصوص پیامدهای روانی و حقوقی استفاده تجاری از کودکان، تدوین و اجرای مقررات صریح در حوزه بهره‌کشی از کودکان در فضای مجازی، ایجاد نهادهای نظارتی تخصصی برای بررسی محتوای تولیدشده، پیگیری موارد سوءاستفاده و آموزش مهارت‌های دیجیتال و حفظ حریم خصوصی و خودآگاهی در برابر فشارهای فضای مجازی از جمله راهکارهای پیشنهادی به منظور حمایت و پیشگیری از این پدیده هستند.

این کارشناس آسیب های اجتماعی، ارائه خدمات مشاوره‌ای و روانشناسی به کودکانی که در فضای مجازی فعال هستند و حمایت از تولید محتواهایی که رشد فکری و اخلاقی کودک را تقویت کند را از دیگر راهکارهای پیشنهادی می داند و اذعان می کند: امید است با افزایش آگاهی‌بخشی به والدین در خصوص پیامدها و تاثیرات این پدیده بر کودکان و ارائه راهکارهای جایگزین کسب درآمد، شاهد کاهش چشمگیر بهره‌گیری از کودکان در فضای مجازی باشیم.

مطالعات متعدد در اروپا و آمریکا نشان داده‌اند کودکانی که به طور مداوم در فضای مجازی در معرض دید هستند، بیشتر دچار اضطراب اجتماعی، وسواس در ظاهر و مشکلات اعتماد به نفس می‌شوند. در برخی موارد، حتی زمینه ابتلا به افسردگی در نوجوانی تقویت می‌شود. در برخی کشورها، رشد سریع فضای مجازی و ظهور پدیده‌ «کودکان اینفلوئنسر» موجب شده قانون‌گذاران دست‌به‌کار شوند و چارچوب‌هایی مشخص برای حفاظت از حقوق این کودکان وضع کنند.

وقتی کودکی، محتوا می‌شود/ میلیون‌ها لایک، یک عمر آسیب

کودکان در قاب سودجویی

نمونه‌هایی از این اقدامات، به‌وضوح نشان می‌دهند که کودکی در فضای دیجیتال هم، باید حریم و حرمت داشته باشد. در فرانسه، قانونی تصویب شده که بر اساس آن، والدین موظفند درآمد حاصل از فعالیت‌های تجاری فرزندانشان در فضای مجازی را در حسابی امانی نگه دارند؛ پولی که تا رسیدن کودک به سن 18 سالگی، اجازه برداشت آن وجود ندارد. این قانون نه تنها به حقوق اقتصادی کودک احترام می‌گذارد، بلکه پیام روشنی دارد: کودک ابزار درآمدزایی بزرگ‌ترها نیست.

در ایالت کالیفرنیای آمریکا نیز قوانینی وجود دارد که بخشی از سود حاصل از فعالیت‌های آنلاین کودکان باید به نام خود کودک ثبت و ذخیره شود. همچنین انتشار محتوای تصویری یا ویدیویی کودک، بدون رضایت رسمی و قانونی، ممنوع است. در برخی ایالت‌ها حتی «ساعات مجاز کار کودک در فضای دیجیتال» تعریف شده اما در ایران، هنوز تعریف دقیقی از «کودک‌کار دیجیتال»، «اینفلوئنسر خردسال» یا حتی «استثمار رسانه‌ای کودک» در قوانین موجود دیده نمی‌شود.

قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب 1399، بیشتر بر خشونت فیزیکی یا بی‌توجهی والدین متمرکز بوده و فضای مجازی را صرفاً در حد توصیه‌های اخلاقی دیده است. در حال حاضر، هیچ نهاد مشخصی وظیفه نظارت یا رسیدگی به حقوق کودکان در فضای دیجیتال را به‌طور اختصاصی بر عهده نداشته و هیچ سازوکار ثبت و ضبطی برای درآمدهای حاصل از بلاگری کودکان وجود ندارد، نه مرز مشخصی برای زمان و نوع محتوا تعریف شده و نه ضمانت اجرایی در صورت تخطی.

در نبود این قوانین، کودکان در برابر چشم میلیون‌ها کاربر، بی‌هیچ حفاظی در معرض دیده‌شدن، قضاوت‌شدن و گاه سوءاستفاده قرار می‌گیرند. سکوت قانون، همراه با سودآوری بازار محتوا، ترکیبی خطرناک ساخته است؛ بازاری بی‌صاحب با بازیگرانی که حتی هنوز خواندن و نوشتن بلد نیستند. این وضعیت، ضرورت تدوین فوری و دقیق قوانین حمایتی را بیش از پیش آشکار می‌سازد تا از آسیب‌های جبران‌ناپذیر به نسل آینده جلوگیری و از حقوق اساسی کودکان در فضای مجازی محافظت شود.

کودکی که منتشر شد اما زیست نکرد!

نازنین، یکی از قربانیان این پدیده، امروز 15 ساله است، با نگاهی آمیخته به خجالت و گلایه. اما این تنها چشمان کنونی‌اش نیست که روایت دارند. سال‌هاست که چهره‌ او، بدون آن‌که خودش بداند، بخشی از روایت زندگی هزاران دنبال‌کننده در فضای مجازی بوده است. پیج خانوادگی‌ مادرش، از زمانی که نازنین پنج ساله بود، روزمرگی‌ها، لباس‌ها، نقاشی‌ها و حتی لحظه‌های گریه و بیماری او را به اشتراک می‌گذاشت؛ با کپشن‌هایی شیرین و رنگارنگ و با هشتگ‌های عاطفی.

حالا نازنین با صدایی آرام می‌گوید: «دوستام عکس‌هامو دیده بودن، از وقتی بچه بودم؛ عکس‌هایی که مامانم با عنوان بچه‌ خوشگل من پست کرده بود. حس می‌کردم هیچ‌کس منو به‌خاطر خودم نمی‌شناسه. همه خاطراتی از من داشتن که خودم هیچ‌وقت توش نبودم.» احساس بی‌هویتی، نقض حریم شخصی، خجالت، اضطراب اجتماعی و حتی دلزدگی از هویت شخصی در بسیاری از نوجوانانی که در کودکی‌شان بلاگر بوده‌اند دیده می‌شود.

آنان در نوجوانی، با تصویرهایی مواجه می‌شوند که نه خودشان انتخاب کرده‌اند، نه حتی آن‌ها را به خاطر می‌آورند اما دنیا آن تصاویر را از آنِ آن‌ها می‌داند و سؤال اصلی‌شان از والدین اغلب یک جمله‌ ساده است: «چرا ازم اجازه نگرفتی؟!» پاسخ اما غالباً این است: «برای خودت خوب بود! رشد کردی!»اما کارشناسان حوزه‌ روانشناسی کودک، جامعه‌شناسی رسانه و حقوق کودک، روایت متفاوتی دارند. آن‌ها می‌گویند این رشد، «رشد برند» بوده نه رشد شخصیت.

کودک نه برای خودش بلکه برای تصویرسازی و محتواسازی بزرگ شده و به‌جای آن‌که زیستن را تجربه کند، به نمایش گذاشته شده است. در بهترین حالت، این کودکان تبدیل به «کالای نمایشی» می‌شوند؛ زیبا، مرتب و خندان اما ساختگی. اما در بدترین حالت، مخاطب آن‌سوی دوربین ممکن است تنها یک کاربر کنجکاو نباشد؛ بلکه فردی با نیت‌های سوء باشد که از تصویر کودک برای اهداف شوم خود بهره می‌برد.

وقتی کودکی، محتوا می‌شود/ میلیون‌ها لایک، یک عمر آسیب

ردپای دیجیتال؛ زخمی که پاک نمی شود

تحقیقات جهانی نشان می‌دهد حجم بالایی از عکس‌های سوءاستفاده‌شده در فضای دارک‌وِب، از پیج‌های عمومی والدین برداشته شده‌اند؛ واقعیتی تلخ که نشان می‌دهد انتشار تصویر کودکان، حتی در بی‌گناه‌ترین شکل خود، می‌تواند عواقبی جبران‌ناپذیر داشته باشد. در نهایت، این کودکان هستند که تاوان ندانم‌کاری یا سودجویی بزرگ‌ترها را با امنیت روانی، اجتماعی و حتی فیزیکی خود می‌پردازند؛ آن‌هم در جهانی که هر چیزی قابل پاک‌شدن است، جز ردپای دیجیتال.

این ردپا می‌تواند سال‌ها بعد، در موقعیت‌های مهمی همچون استخدام، ارتباطات اجتماعی یا حتی ازدواج، دوباره سر برآورد و کودک دیروز را با خاطراتی مواجه کند که نه تنها از آن‌ها خبر نداشته، بلکه هرگز برایش انتخابی نبوده‌اند. این کودکان ناخواسته وارد عرصه نمایش دائمی شده‌اند و کنترل سرنوشت دیجیتال خود را از دست داده‌اند. این امر نه تنها می‌تواند منجر به آسیب‌های روانی مانند اضطراب و افسردگی شود، بلکه استقلال و حق تصمیم‌گیری آن‌ها در آینده را نیز سلب می‌کند.

مهدی جوهری، رئیس امور آموزش قوه قضائیه در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم از کرج می گوید: در نظام حقوقی ایران، هرچند استفاده از کودکان در فضای مجازی به‌صورت صریح در قوانین جرم انگاری نشده، اما می‌توان آن را تحت عناوین کلی مانند کودک‌آزاری یا استثمار اقتصادی مورد پیگیری قرار داد. قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب سال 1399، به‌ویژه ماده 6، بهره‌کشی از کودکان را ممنوع کرده است.

وی می افزاید: همچنین، اگر این اقدام موجب آسیب روانی یا جسمانی به کودک شود، می‌توان آن را تحت قانون مجازات اسلامی پیگیری کرد. قوانین کشورهای پیشرو مانند فرانسه یا آلمان، به‌صورت مشخص‌تری بهره‌کشی از کودکان در فضای مجازی را جرم دانسته و مجازات‌های سنگینی برای آن در نظر گرفته‌است. قوانین فعلی ایران به‌صورت شفاف و مصداقی به استفاده از کودکان در فضای مجازی اشاره نکرده‌اند، اما می‌توان از مواد پراکنده در برخی قوانین استفاده کرد.

قانون؛ سپر کودک در برابر بهره‌کشی

رئیس امور آموزش قوه قضائیه قانون حمایت از کودکان، قانون های کار و جرایم رایانه‌ای را از جمله این قوانین می داند و مطرح می کند: اگر محتوای منتشر شده حاوی عناصر مستهجن یا تحقیرآمیز باشد، می‌توان از قانون جرایم رایانه‌ای (ماده 14) استفاده کرد. با این حال، خلأ قانونی در تعیین مصادیق دقیق این رفتار مشهود است. قانون حمایت از اطفال و نوجوانان (ماده 2 و 6) نیز هرگونه بهره‌کشی از کودک را ممنوع می‌کند.

جوهری می افزاید: قانون جرایم رایانه‌ای (مواد 14 و 16) در صورت انتشار محتوای مضر و قانون مجازات اسلامی (مواد 619 و 673) در مورد کودک‌آزاری و اهمال در تربیت نیز در این زمینه می توانند مورد استفاده قرار گیرند. همچنین، کنوانسیون حقوق کودک که ایران به آن پیوسته، می‌تواند به عنوان مبنای تفسیر قوانین داخلی استفاده شود. اگر بهره گیری از کودک در فضای مجازی موجب آسیب روانی، تحصیلی یا اجتماعی شود، می‌توان آن را مصداق کودک‌آزاری عاطفی یا اقتصادی دانست.

رئیس امور آموزش قوه قضائیه با اشاره به اینکه ماده 2 قانون حمایت از اطفال، کودک‌آزاری را شامل هرگونه آسیب جسمی، روانی یا اخلاقی می‌داند، بیان می کند: همچنین، اگر کودک به‌صورت سیستماتیک برای کسب درآمد مورد استفاده قرار گیرد، مصداق استثمار اقتصادی است. در برخی کشورها مانند آمریکا، این رفتار به‌صورت خاص تحت قوانین کار کودک و سوءاستفاده مجازی جرم انگاری شده است.

وی خاطرنشان می کند: بر اساس ماده 1173 قانون مدنی و ماده 619  قانون مجازات اسلامی، چنانچه والدین در تربیت و نگهداری کودک کوتاهی کنند و این اقدامات به سلامت جسمی یا روانی کودک آسیب بزند، می‌توان اقدام آنان را به سبب اهمال مورد پیگیری قرار داد. همچنین، اگر ثابت شود که والدین از کودک به‌عنوان ابزار درآمدزایی سوءاستفاده کرده‌اند، می‌توان تحت عنوان سوءاستفاده از ولایت آنان را محکوم کرد.

وقتی کودکی، محتوا می‌شود/ میلیون‌ها لایک، یک عمر آسیب

آموزش حقوق کودک؛ کلید پیشگیری

جوهری اظهار می کند: انتشار غیرمجاز تصاویر کودکان بدون رضایت آنان می‌تواند نقض حریم خصوصی محسوب شود. بر اساس ماده 16 قانون جرایم رایانه‌ای، انتشار تصاویر خصوصی افراد بدون رضایت آنان جرم است و مجازات آن حبس یا جزای نقدی بوده و اگر این تصاویر موجب تحقیر یا آسیب به کودک شود، می‌توان از ماده 6 قانون حمایت از اطفال نیز استفاده کرد. در اتحادیه اروپا انتشار تصاویر کودکان بدون رضایت والدین و کودک، ممنوع و مستوجب جریمه‌های سنگین است.

رئیس امور آموزش قوه قضائیه اذعان می کند: بر اساس ماده 1401 قانون مدنی، کودک می‌تواند پس از رسیدن به سن بلوغ، علیه والدین خود به دلیل سوءرفتار یا غفلت در تربیت اقامه دعوا کند. همچنین، نهادهای حمایتی مانند بهزیستی یا دادستانی نیز می‌توانند به نمایندگی از کودک اقدام کنند. در برخی کشورها مانند کانادا، کودکان می‌توانند مستقیماً از طریق نهادهای ویژه حقوق کودک شکایت کنند.

وی تصریح می کند: مهم‌ترین چالش‌ها در جرم انگاری و رسیدگی به این نوع پرونده ها را می توان شامل عدم شفافیت قانونی در تعریف مصادیق جرم، دشواری اثبات آسیب‌های روانی، تعارض بین حق ولایت والدین و حقوق کودک و کمبود نهادهای تخصصی نظارتی دانست. همچنین، فرهنگ عمومی ممکن است این رفتار را غیرمضر تلقی کند. در کشورهای پیشرو، نهادهای مستقل نظارتی و قوانین شفاف‌تر این چالش‌ها را کاهش داده‌اند.

جوهری تاکید می کند: باید قانونی جامع با تعریف مصادیق سوءاستفاده از کودکان در فضای مجازی، مجازات‌های مشخص و تشکیل نهاد ناظر ویژه تصویب شود. الزام به رضایت کودک در انتشار محتوا (مشابه قوانین اتحادیه اروپا) و تشکیل پرونده روان‌شناختی برای کودکان فعال در فضای مجازی می‌تواند راهگشا باشد. آموزش حقوق کودک به والدین، نظارت پلیس فتا بر محتوای کودکان و تشکیل کمیته‌های حمایت از کودکان در فضای مجازی نیز موثر است.

رئیس امور آموزش قوه قضائیه با اشاره به اهمیت فرهنگ‌سازی از طریق رسانه‌ها خاطرنشان می کند: پلیس فتا می‌تواند با پایش فعال محتوای مرتبط با کودکان، برخورد قانونی با صفحات سوءاستفاده‌گر و همکاری با نهادهای حمایتی نقش کلیدی را ایفا کند. همچنین، راه‌اندازی سامانه گزارش‌دهی مردمی و آموزش خانواده‌ها از جمله اقدامات پیشگیرانه است. در انگلیس، پلیس سایبری به‌صورت ویژه بر محتوای کودکان نظارت دارد.

چه باید کرد؟

حل مسئله بهره‌کشی دیجیتال از کودکان، به یک تصمیم فردی محدود نمی‌شود. این بحرانی‌ است که ریشه در کم‌سوادی رسانه‌ای، خلأهای قانونی و عطش روزافزون برای دیده‌شدن دارد. بنابراین راه‌حل آن نیز باید چندبُعدی باشد؛ از درون خانه آغاز شود، در مدرسه ادامه پیدا کند و به اتاق‌های قانون‌گذاری و نهادهای حمایتی ختم شود. ایجاد یک جنبش اجتماعی آگاهانه که حقوق کودکان در فضای مجازی را در کانون توجه قرار دهد، گامی حیاتی در این مسیر خواهد بود.

بسیاری از والدینی که فرزندشان را سوژه دائمی دوربین می‌کنند، نیت بدی ندارند اما نمی‌دانند چطور ثبت خاطره می‌تواند ناخواسته به نمایش و نمایش به استثمار تبدیل شود. باید از طریق آموزش‌های رسانه‌ای عمومی، مستندها، گفت‌وگوهای تخصصی در رسانه‌های رسمی و تولید محتوای بومی، والدین را با تأثیرات این پدیده آشنا کرد. اگر پدر و مادری بدانند که انتشار پی‌درپی عکس و ویدئوی کودک، ممکن است هویت او را در آینده تخریب کند، شاید پیش از فشردن دکمه انتشار، کمی بیشتر فکر کنند.

در کنار فرهنگ‌سازی، جای خالی قانون نیز احساس می‌شود. در کشورهایی مثل فرانسه و کالیفرنیا، والدین نمی‌توانند هرطور که خواستند، از چهره و صدای کودک خود کسب درآمد کنند. آن‌ها موظف‌ هستند بخشی از این درآمد را برای کودک ذخیره کرده و تنها با رضایت قانونی می‌توانند از کودک در محتواها استفاده کنند اما در ایران، هیچ قانونی چنین کودکانی را به رسمیت نمی‌شناسد، چه برسد به حمایت از آن‌ها و این خلأ قانونی، زمینه‌ساز سوءاستفاده‌های پنهان و گسترده شده است.

باید قوانینی تدوین شود که نه‌تنها والدین را موظف به ثبت رسمی صفحات کودک‌محور کند، بلکه بر محتوای تولیدشده نیز نظارت داشته باشد. برندهایی که با این صفحات همکاری می‌کنند، باید شفاف باشند و بدانند که با کودک طرف‌ هستند، نه با یک ابزار بازاری. اما قانون هم اگر تصویب شود، بدون آموزش، بی‌اثر خواهد بود. مدارس، رسانه‌ها و حتی مراکز مشاوره، باید به آگاهی بخشی و ارتقای سواد رسانه‌ای کودکان و خانواده‌ها بپردازند.

کودکان باید یاد بگیرند که مرزهای حریم شخصی کجاست، ردپای دیجیتال یعنی چه و آیا هرکس که جلوی دوربین لبخند می‌زند، واقعاً خوشحال است؟ خانواده‌ها هم باید بدانند که رابطه‌ای که با کودک در قالب نمایش شکل می‌گیرد، به مرور می‌تواند آسیب‌زننده‌تر از آن باشد که تصور می‌کنند. در این میان، نهادهای رسمی حمایت از کودک نیز نباید منفعل بمانند.

وقتی کودکی، محتوا می‌شود/ میلیون‌ها لایک، یک عمر آسیب

وقتی کودکی، محتوا می‌شود/ میلیون‌ها لایک، یک عمر آسیب

فضای مجازی؛ پل ارتباط یا زندان نمایش کودک؟

مجموعه هایی مانند بهزیستی، اورژانس اجتماعی و حتی وزارت آموزش‌وپرورش می‌توانند با راه‌اندازی سامانه‌هایی برای گزارش تخلف، رصد هوشمند صفحات مشکوک و انتشار دستورالعمل‌های اخلاقی، فعالانه وارد این میدان شوند. مسکوت‌ماندن، صرفاً به گسترش این پدیده کمک خواهد کرد. در نهایت، تمام این تلاش‌ها به یک چیز برمی‌گردد: بازگرداندن کودکی به کودک. هدف نهایی، ساختن محیطی امن و سالم برای رشد و پرورش کودکان است.

کودک باید بازی کند، بخندد، تجربه کند و رشد یابد؛ نه اینکه تحت‌فشار قراردادهای نانوشته، شخصیتش را قربانی محتوایی کند که نه از آن سر در می‌آورد، نه برایش سودی دارد. اگر قرار است آیندگان از ما بپرسند که در برابر این بحران چه کردیم، پاسخ ما باید چیزی بیشتر از سکوت و اسکرول‌کردن باشد. فضای مجازی قرار بود بستری برای ارتباط، یادگیری و آگاهی باشد، نه صحنه‌ای برای نمایش کودکی که خسته، گیج و بی‌پناه در برابر لنز دوربین ایستاده تا برای صفحه پدر یا مادرش محتوا تولید کند.

حالا زمان آن رسیده که با مسئولیت‌پذیری، آگاهی و قانون‌گذاری درست، از کودکی محافظت کنیم که قرار است پایه‌ آینده‌ای سالم، مستقل و انسانی باشد. همچنین باید از خود بپرسیم که ما از کودکی چه می‌خواهیم؟ لحظه‌هایی واقعی و زنده، پر از خاک بازی و خیال‌پردازی؟ یا ویدیوهایی که در پسِ لبخندهای فیلترشده، خستگی و بی‌میلی را پنهان کرده‌اند؟ آیا کودک باید با جهان روبه‌رو شود یا با لنز دوربینی که هر حرکتش را در قاب کنترل‌شده‌ای تماشا می‌کند؟

اگر کودکی به جای خنده‌ای بی‌واسطه، به ژست‌های آموخته‌شده مقابل دوربین عادت کند و به جای ارتباط زنده با اطرافیانش، نگاهش همیشه دنبال تایید عددی مخاطبان باشد، آیا واقعاً رشد می‌کند یا صرفاً در حال «ظاهر شدن» است؟ این سوالی است که والدین، مربیان و جامعه باید به آن عمیقاً فکر کنند. اگر این ظاهر شدن، تبدیل به تنها شکلِ بودنش شود، آیا جایی برای تجربه اصیل، اشتباه‌کردن و شکل‌گیری تدریجی هویت باقی می‌ماند؟ یا همه چیز خلاصه می‌شود در نسخه‌ای قابل‌فروش از یک کودکی بی‌صدا؟

چنین وضعیتی می‌تواند به از دست رفتن حس واقعی خود و انزوای روانی منجر شود. روزی این کودکان بزرگ می‌شوند، گوشی به دست، گذشته‌شان را مرور می‌کنند و به عکس‌هایی می‌نگرند که شاید هرگز برایشان خاطره‌ای نبوده‌اند و می‌پرسند: «آیا من، منِ واقعی، در این زندگی جایی داشتم؟ یا فقط بخشی از یک سناریوی پرلایک بودم؟» و آن‌روز، ما باید پاسخگو باشیم. آنجا دیگر نه لایک‌ها معنایی خواهند داشت، نه بازدیدها مرهمی خواهند بود؛ تنها چیزی که می‌ماند، زخمِ اعتمادی‌ است که شاید هیچ‌گاه التیام نیابد.

گزارش: مینا صدیقیان

انتهای پیام/

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا