یادداشت|امدادهای الهی یا اقدام‌های انسانی؟ نقد یک دوگانۀ دروغین

– اخبار استانها –

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، یکی از خطاها در تحلیل‌های دینی و اجتماعی، گرفتار شدن در دام مغالطۀ دوگانه‌های دروغین (False Dilemma) است. این مغالطه زمانی رخ می‌دهد که دو مفهوم یا گزینه‌ای که اساساً تقابل منطقی با یکدیگر ندارند، به اشتباه در برابر هم قرار داده می‌شوند و مخاطب به این باور می‌رسد که باید یکی را برگزیند و دیگری را طرد کند. نمونه‌های این طرز تفکر در عباراتی چون «علم یا دین»، «عقل یا ایمان» و «میدان یا دیپلماسی» مشهود است، در حالی که این مفاهیم نه تنها متضاد نیستند، بلکه می‌توانند مکمل یکدیگر باشند.

برای فهم این مغالطه، بهتر است تقابل‌های حقیقی در منطق را بشناسیم:

• تناقض: تقابل میان یک امر وجودی و عدمی است که امکان صدق یا کذب هم‌زمان هر دو گزاره وجود ندارد، مانند «الف هست» و «الف نیست».

• تضاد: تقابل دو امر وجودی است که اجتماعشان محال، اما ارتفاعشان ممکن است، مانند «سفیدی» و «سیاهی».

• متضایفان: مفاهیمی اند که وجود یکی به دیگری وابسته است، مانند «بالا» و «پایین».

• عدم و ملکه: تقابل میان وجود یک حالت و فقدان آن در محلی است که انتظار وجودش می‌رود، مانند «بینایی» و «نابینایی».

با این تعریف‌ها، به روشنی می‌توان دریافت که تقابل میان «تدبیر انسانی» و «امداد الهی» هیچ‌یک از این انواع نیست. این دوگانه‌ی نادرست، یکی از مهم‌ترین خطاهایی است که به نتایج خطرناکی در عمل منجر می‌شود. در معارف دینی، به کرات از نصرت و امدادهای غیبی برای مؤمنان سخن گفته شده است. داستان‌هایی مانند عبور بنی‌اسرائیل از نیل، نسوختن ابراهیم در آتش و پیروزی‌های مسلمانان در بدر و حنین، همگی گواهی بر یاری خداوند هستند. اما آیا این به معنای آن است که مؤمنان می‌توانند بدون هیچ تلاش و تدبیر و بدون استفاده از ابزارهای مادی، تنها با ایمان و توکل به پیروزی برسند؟

این نگاه نه تنها با آموزه‌های دینی سازگار نیست، بلکه با سنت الهی که بر تلفیق ایمان و تدبیر استوار است، در تضاد کامل قرار دارد. قرآن کریم به صراحت می‌فرماید: «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ» (انفال: 60). این فرمان الهی، آمادگی مادی و عقلانی را یک وظیفه مهم برای مؤمنان می‌داند و روشن می‌سازد که ایمان هرگز مستلزم ترک تدبیر و تجهیز نیست.

باید دانست که معجزه، استثناست، نه قاعده. تاریخ اسلام و سرگذشت پیامبران، سرشار از شواهد این اصل است:

• در جنگ خندق، این تدبیر نظامی سلمان فارسی در حفر خندق بود که به پیروزی انجامید، نه صرفاً انتظار امداد غیبی.

• در جنگ احد، تخلف از دستور پیامبر(ص) و بی‌توجهی به تدابیر نظامی، با وجود ایمان مجاهدان، به شکست منجر شد.

• حضرت نوح(ع) برای نجات از طوفان، سال‌ها به ساختن کشتی پرداخت و به انتظار معجزه ننشست.

• امام حسین(ع) در کربلا، با وجود یقین به شهادت، تا آخرین لحظه با آمادگی نظامی و روشنگری سیاسی به وظیفه خود عمل کرد.

این تفکر نادرست که پیروزی را تنها در گرو معجزه می‌داند، به شکست‌های تاریخی بزرگی انجامیده است؛ نمونه‌ی آن، شکست شاه حسین صفوی در برابر محمود افغان است که در محاصره، به جای تدبیر نظامی، تنها به رقعه ها و حرزهای دعانویسان امید بسته بود.

در سنت الهی، جهان بر مدار علت و معلول می‌گردد و معجزه یک استثناست، نه یک قاعده حاکم بر جهان. معجزات در موارد خاص و برای اثبات نبوت رخ می‌دهند. مؤمن واقعی کسی است که هم به دنبال اسباب مادی باشد و هم اسباب معنوی. همان‌طور که یک ورزشکار مؤمن برای قهرمانی، هم تمرین و تغذیه را جدی می‌گیرد و هم به دعا و نیایش می پردازد و به لطف خدا امید دارد، یا ما برای درمان هم به پزشک مراجعه می‌کنیم و هم دعا می‌خوانیم. جامعه دینی نیز برای پیشرفت، باید هم زیرساخت‌های علمی و اقتصادی را فراهم کند و هم اخلاق، ایمان و معنویت را تقویت نماید. تاریخ، بهترین منبع برای شناخت این سنت‌های الهی است؛ خداوند امروز و فردا همان خدای دیروز و پریروز است و نجات را از طریق اسباب فراهم می‌کند، نه از راه انتظار منفعلانه.

وعده‌های الهی مشروط به عمل است

در نگاه توحیدی، توکل و تدبیر نه تنها تضادی ندارند، بلکه مکمل یکدیگرند. قرآن می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ» (اعراف: 96). این برکات الهی، مشروط به ایمان و تقواست، و تقوا نیز مستلزم اصلاح رفتار و امور دنیوی است. تا زمانی که فساد، رانت دزدی، و بی‌عدالتی حاکم باشد و علم، سخت‌کوشی و برنامه‌ریزی جدی گرفته نشود، وعده‌های الهی معطل می‌مانند. این امر به دلیل نقص در وعده خداوند نیست، بلکه به دلیل عدم تحقق شروط آن است.

وعده خداوند که «إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» (روم: 60) است، حق است، اما هزار شرط دارد. قدرت مادی بدون ایمان ممکن است به پیروزی ظاهری برسد، اما ایمان بدون تلاش برای کسب توانایی، به موفقیت دنیوی نخواهد انجامید. پیروزی قطعی حق، یا اخروی است یا در آخرالزمان محقق می‌شود. در دنیا، لزوماً حق پیروز نیست و تاریخ گواه بسیاری از پیروزی‌های باطل است. تضعیف نیروهایی مانند حماس و حزب‌الله در برابر رژیم جنایتکار صهیونیستی، نه به دلیل ضعف ایمان، بلکه به دلیل عدم توازن قوا و فقدان قدرت مادی است. تحلیلی که چشم بر این واقعیت‌ها می‌بندد، خطرناک است و به عقب‌ماندگی و نابودی یک جامعه می‌انجامد.

باید افزود که مؤمن واقعی که به وظیفه خود عمل کند در نهایت پیروز است، چرا که در یکی از دو حالت “الحسنین” قرار دارد. اگر پیروز شود، موفقیت دنیوی را به دست آورده و اگر شهید شود، به سعادت اخروی نائل آمده است. اما برای کسب موفقیت دنیوی، تنها ایمان و تقوا کافی نیست و کسب قدرت مادی یک ضرورت است. تدبیر و تلاش در کنار ایمان و تقواست که یک جامعه را به اوج موفقیت می‌رساند. ما نباید میان دوگانه‌های دروغین انتخاب کنیم، بلکه باید ایمان، عقل، دعا و دانش را در کنار هم به کار گیریم؛ این است راه انبیا و سنت جاری الهی.

یادداشت از محمد فنائی‌اشکوری، استاد حوزه و دانشگاه

انتهای پیام/

دکمه بازگشت به بالا