انتظاری: پیروزی بر اسرائیل سبب گرایش و اعتماد سایر سلیقهها به رویکرد انقلابی شد
به گزارش بخش سیاسی وبانگاه به نقل از گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، جنگ تحمیلی 12روزه ایران با رژیم متجاوز صهیونیستی را باید به مثابه نقطه عطفی تاریخی در بازتعریف و غنای هویت ملی به شمار آورد. این جنگ به رغم خسارات و جانهای عزیزی که از ملت ایران گرفت، ثمرات و دستاوردهای قابل اعتنایی را نیز به همراه داشت. یکی از مهمترین ثمرات آن که نخ تسبیح اغلب تحلیلها و اظهارنظرهای کارشناسان و صاحبنظران بود، استحکامبخشی به هویت ملی و قوام روحیه اتحاد و انسجام اجتماعی در سطحی شگفتانگیز است که مقام معظم رهبری از آن ذیل عنوان «اتحاد و اتفاق فوقالعاده ملت ایران» یاد کردند. در این راستا رهبری داهیانه امام خامنهای (مد ظلهالعالی) در طول جنگ تحمیلی 12روزه را باید به عنوان یکی از اساسیترین مولفههای تقویت هویت ملی، اتحاد و انسجام اجتماعی در مقیاس ملی و بینالمللی به شمار آورد که در نهایت، زمینه غلبه ایران بر دشمن متجاوز صهیونی و ناکامی او در تحقق اهداف شومش را به ارمغان آورد.
برای تبیین بیشتر مفهوم هویت ملی، مولفههای مقوم و مرتبط با آن در جریان جنگ تحمیلی 12روزه، به سراغ دکتر علی انتظاری، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) رفتیم و با او در این زمینه همکلام شدیم.
در ادامه، مشروح گفتوگوی تسنیم را با این جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه از نظر میگذرانید:
تسنیم: مهمترین مولفههای سازنده هویت ملی بهویژه در جریان جنگ تحمیلی 12روزه با رژیم صهیونیستی و پس از آن را چه میدانید؟
انتظاری: یکی از مهمترین دستاوردهایی که در جریان جنگ تحمیلی 12روزه و پس از آن شاهد بودیم، تقویت هویت ملی بود، با این تمایز که این بار هویت ملی با هویت مذهبی و هویت مقاومت انطباق پیدا کرد. اگر بخواهیم با نگاهی فراملی به مسئله بنگریم، معتقدم که در این دوره یک عنصر فراملی در هویت ایرانیان تقویت شد و این یکی از رهاوردهای مهم جنگ تحمیلی 12روزه بود. این رهاورد باعث شد مولفههایی که بیشتر جنبه درونگرایانه داشتند و وجود دشمن را در داخل جستوجو میکردند، رنگ ببازند و دشمن اصلی ایران که همان دشمن خارجی (شامل غرب و خصوصا آمریکا و اسرائیل) است، برجسته شود. قوام این نگاه فراملی موجب شد که هویت در جایگاه خود مستقر شود. با توجه به اینکه مردم ما منشاء اصلی بسیاری از مشکلات کشور را در دشمنیهای آمریکا و اسرائیل میبینند و درگیریشان با تحریمها و مسائل مختلف، ناشی از خباثتهای این دو است، گاهی از سوی عدهای اینگونه تصور و تحلیل میشد که حتما ما کاری کردهایم که آنها برایمان دردسر میسازند و تحریممان میکنند. با وجود این، جنگ تحمیلی 12روزه نشان داد که مشکلی در عملکرد ما وجود نداشته و دشمنی آمریکا و اسرائیل به این دلیل است که آنها با استقلال ما مشکل دارند. باوجود اینکه جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره هم حاضر شد، اما دیدیم که بحث مذاکره و نظایر آن مطرح نبود و آنها همواره در هر شرایطی اهداف خصمانه خود را دنبال میکنند.
رشد بصیرت فراملی؛ رهاورد جنگ تحمیلی 12روزه
شکلگیری چنین ادراکی نزد مردم به معنای «رشد بصیرت فراملی» است. بنابراین یکی از مولفههای مهم هویت ملی، مولفه فراملی است که من از آن تعبیر قطبی دارم؛ زیرا ما خود را متعلق به قطبی میدانیم که در مقابل قطب غرب، قد علم میکند. در جریان جنگ تحمیلی 12روزه حس همانندی با مردم کشورهایی چون فلسطین، یمن و لبنان در جامعه ما تقویت شد. بدینمعنا اگر پیش از این عدهای میگفتند که چرا از این کشورها حمایت میکنید، اکنون فهمیدند که لازم بود این حمایتها را انجام دهیم و اتفاقا از این به بعد باید حمایتهای بیشتری هم داشته باشیم. این تغییر مهمی است که پس از جنگ تحمیلی 12روزه در نگاه مردم به وجود آمد. بنابراین مولفه «هویت قطبی» که همان «هویت مقاومت» است، در مقابل قطب غرب تقویت شد و این یکی از مولفههای بسیار مهمی است که در جریان جنگ تحمیلی اخیر شکل گرفت و برجسته شد. البته ناگفته نماند که این مولفه پیش از وقوع جنگ تحمیلی 12روزه هم نزد بسیاری از انقلابیها وجود داشت اما پس از آن فراگیرتر شد.
تفوق هویت اقتدار بر هویت تروماتیک
جنبه مهم دیگر جنگ تحمیلی اخیر این بود که هویت تروماتیک که همواره در رخدادهای مشابهی مثل جنگ به وجود میآید، این بار با «هویت اقتدار» همراه شد. برای مردم ما بسیار شیرین بود که در کنار زخمهای برآمده از جنگ، تقوقی محسوس نسبت به دشمن دارند. مخصوصا هنگامی که در پایان جنگ 12روزه اسرائیل به دریوزگی افتاد و آمریکا مجبور شد به کمکش بیاید، مردم این مهم را به خوبی ادراک کردند. نه فقط مردم ایران بلکه مردم جهان و نهتنها رسانههای داخلی بلکه رسانههای بینالمللی هم به این نکته اذعان داشتند. این همان مولفه اقتدار است. بنابراین مولفه اقتدار بر مولفههای تروماتیک که جنبههای منفعلانه و زخمخوردگی داشتند، تفوق پیدا کرد. دریوزگی اسرائیل و آمریکا برای آتشبس از سوی همگان ادراک شد. البته بگذریم از برخی کسانی که متاسفانه نام اندیشمند را یدک میکشند و در عینحال خود را به خواب زدهاند و تحلیلهای نادرستی ارائه میدهند. درست است که ما در خلال جنگ تحمیلی 12روزه خسارتهایی را متحمل شدیم اما «تفوق اقتدار» بر خسارتهایی که دیدیم، غلبه داشت و این به خودی خود مولفه بسیار مهمی است.
رجحان هویت جمعی بر هویت فردی
مولفه مهم دیگری که باید بدان اشاره کرد، مولفه «هویت جمعی» است. هویت جمعی در این دوره به شدت رجحان پیدا کرد و خودخواهیها را کاهش داد و این وضعیت هنوز هم در رفتار مردم قابل مشاهده است. حتی آن را در رفتارهای ترافیکی مردم هم مشاهد میکنید. ما گزارشهای مردمی بسیاری را دیدیم که نشان میداد مردم چقدر با هم مهربان و همراه شدهاند و این حاکی از تقویت هویت جمعی و کاهش روحیه فردگرایی است. مردم ما در این دوره احساس همدلی زیادی با یکدیگر پیدا کردند و متوجه شدند که باید به فکر هم باشند و از همدیگر حمایت کنند. به خصوص در مناطقی که خسارت دیدیم، شاهد بودیم که مردم به جای گریز یا دور شدن از آن مناطق، به کمک قربانیان میشتافتند؛ به رغم آنکه خود را در معرض خطر میدیدند. چنین سطحی از ایثار و فداکاریها که از سوی همه طیفها و گروههای مردمی به منصه ظهور رسید، یک دستاورد فوقالعاده و سرمایهای بسیار مهم محسوب میشود که جامعه ما پیش از این کمتر به خود دیده بود. معلوم شد برخی حرفهایی که پیش از این درباره فروپاشی سرمایه اجتماعی بیان میشد، حرفهایی کاذبی است و واقعیت آن است که سرمایه اجتماعی در ایران بسیار قوی است. البته این سرمایه تغییراتی کرده است که باید به آنها توجه داشته باشیم.
تقویت گرایش و اعتماد مردم به رویکرد انقلابی
نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که در جریان جنگ تحمیلی 12روزه مولفههایی که معطوف به اشتراک میان مردم بود، بسیار تقویت شد؛ یعنی پیروزی رویکرد انقلابی در جنگ تحمیلی 12روزه باعث شد که بسیاری از مردم با سلیقهها و سبک زندگیهای متفاوت به این رویکرد گرایش و اعتماد پیدا کنند. به بیان دیگر، وحدت در کثرت و کثرت در وحدت هویت ایرانیان به خوبی خود را در جریان جنگ تحمیلی 12روزه و پس از آن نشان داد. شما دیدید افرادی که اساسا ممکن بود زوایای جدی با بسیج یا دیگر نهادهای انقلابی داشته باشند، چگونه برای همکاری و کمکرسانی ابراز تمایل کردند و همین قسم همکاریها و همافزاییها باعث شد که بسیاری از مشکلات موجود مرتفع شود. بدینمعنا خلاءهایی که در عملکرد برخی سازمانهای رسمی و دولتی بهمنظور پیگیری و انجام امور مربوطه وجود داشت توسط مردم جبران شد و اساسا این یکی از ویژگیهای برجسته ایرانیان است که در هنگامه بحران، عملکرد مناسبی از خود نشان میدهند.
تسنیم: نقش و کارکرد هویت ملی را در جریان پیروزی ملت ایران در جنگ تحمیلی 12روزه برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی چگونه ارزیابی میکنید؟
انتظاری: در پاسخ به این پرسش، باید گفت که هویت ملی به دلایل مختلف نه فقط در ایران بلکه در اقصینقاط جهان تضعیف شده است. از یکسو مناسبات فراملی تحت تاثیر جهانی شدنهای واقعی و کاذب شکل گرفته و از سوی دیگر، گسلهای اجتماعی و گروههای اجتماعی اقلیت فعالتر شدهاند. بهویژه در فضای مجازی شاهد شکلگیری گروههای اجتماعی مختلفی هستیم و هویتهای مجازی قدرت بسیاری پیدا کردهاند. بنابراین هویت ملی در همه جوامع تضعیف شده است.
پیوند وثیق هویت ملی با هویت اسلامی در جریان جنگ با رژیم صهیونیستی
اما در جامعه ایران با توجه به ذخایر تمدنی غنی ایرانیان و نمادهای پرقدرتی که هویت ملی از آنها برخوردار است، این هویت همچنان کار میکند. کما اینکه ما در جریان جنگ تحمیلی 12روزه شاهد بودیم که هویت ملی ایرانی همچنان زنده است و کارایی خود را به منصه ظهور رساند. به رغم تمام لطماتی که در دوره پهلوی از طریق ساخت دوگانههایی چون ملیت-اسلامیت به هویت ملی ایرانی وارد شد و حتی پس از وقوع انقلاب اسلامی هم جریانهای زیادی-هم در طیف مذهبی و هم در میان ملیگرایان- برخلاف گفتمان رهبر معظم انقلاب و امام خمینی (ره) به این دوگانه دامن زدند، اما در خلال جنگ تحمیلی 12روزه دیدیم که این هویت همچنان با قدرت کار میکند. به خصوص آنکه از دوگانههای مرسوم هم فراتر رفت و توانست پیوند وثیقی با هویت اسلامی برقرار کند.
تسنیم: از نگاه شما چه نسبت یا رابطهای میتوان میان سه مفهوم هویت ملی، هویت اسلامی و هویت انقلابی متصور بود؟ اساسا آیا میتوان این مفاهیم را از یکدیگر تفکیک کرد؟
انتظاری: از منظر نظری میتوان این سه مفهوم را از یکدیگر تفکیک کرد اما در ساحت وجودشناختی این سه کاملا با یکدیگر ممزوجاند. همانگونه که پیشتر اشاره کردم، هم در دوره پهلوی و هم در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دوگانه ملیت-اسلامیت بسیار دامن زده شد؛ گویی میتوان هویت ملی را از هویت مذهبی تفکیک کرد. این در حالی است که هویت ملی و مذهبی ما در طول تاریخ قبل و بعد از اسلام، همواره با یکدیگر در تعامل و امتزاجی سازنده بودهاند و اساسا نمیتوان این هویتها را از یکدیگر منفک کرد. البته در این میان، گرایشهای فراملیگرایانه اسلامی هم وجود دارند اما منافاتی با گرایشات ملی پیدا نمیکنند. متاسفانه برخی با ابرام بر دامن زدن به چنین دوگانههایی به هویت ملی لطمه زدند. در گذشته، بیمهری به برخی مناسک ملی مانند شب یلدا، چهارشنبهسوری، عید نوروز، ترانههای ملی و… موجب شد که هویت ملی لطمه بخورد؛ زیرا مردم به این مناسک به عنوان عناصری هویتساز نگاه میکنند. نتیجه تضعیف مناسک ملی این است که هالووین، کریسمس و نظایر آن جایگزین آنها شوند و مورد اقبال مردم قرار گیرند و این مسئلهای است که به رغم تاکید جامعهشناسان کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
«ای ایران بخوان»؛ مهر تائید محکم رهبر معظم انقلاب بر انطباق اسلامیت و ایرانیت
با وجود این، جنگ تحمیلی 12روزه کمک زیادی کرد تا میان هویت ملی و هویت اسلامی پیوند وثیقتری برقرار شود؛ مخصوصا اینکه رهبر معظم انقلاب در شب عاشورا به آقای محمود کریمی گفتند که سرود «ای ایران» را بخوان و این امر، مهر تائید محکمی بر تطابق اسلامیت و ایرانیت بود. انگار طبق وعده حضرت رسول (ص) موضوع جایگزینی ایران به جای اعراب برای پیجویی عظمت و احیای اسلام در حال تحقق است. این وضعیت به معنای انطباق ملت و امت و متضمن نکته بسیار مهمی است. مقام معظم رهبری همواره در طول سالهای گذشته بر عنصر ایرانیت تاکید داشتهاند؛ از تاکید بر حفظ زبان فارسی و ارزشهای آن گرفته تا توجه به شعائر و شخصیتهای ایرانی و کتابهای عرفای فارسیزبان. علاوه بر اینها خود ایشان هم بسیار سلیس و زیبا از واژگان فارسی استفاده میکنند. تعلق خاطر ایشان به زبان فارسی را با کسانی که اصرار دارند در محاورات و مکاتباتشان از کلمات انگلیسی یا عربی استفاده کنند، مقایسه کنید. این نکته بسیار برجستهای است و خوشبختانه اکنون در حال تبدیل شدن به یک گفتمان است. گفتمانی که طی آن شاهد انطباق ملیت با اسلامیت هستیم و این انطباق، یکی از مهمترین دستاوردهای جنگ 12روزه محسوب میشود.
هویت ملی، هویت اسلامی و هویت انقلابی در ساحت وجودشناختی از یکدیگر قابل تفکیک نیستند
از سوی دیگر این وضعیت با هویت انقلابی و عنصر مقاومت توام شده و اکنون میدانداری اسلام انقلابی را شاهد هستیم. بنابراین از یک طرف شاهد انطباق اسلام هستیم و از سوی دیگر شاهد وفق ایرانیت غرورآفرینی که از افتخارات و ذخایر غنی تمدنی برخوردار است؛ ایرانیتی که نهتنها در پی تشکیل امپراطوری و احیای نظام شاهنشاهی نیست، بلکه اتفاقا در مقابل سلطنتطلبان ایستاده و بر عناصر فرهیختگی و حریت ایرانی تاکید دارد؛ ایرانیتی که با نهضت و خون حسینی در هم آمیخته است. این دستاورد بزرگی است که در پرتو جنگ تحمیلی 12روزه حاصل شده. بنابراین در ساحت وجودشناختی هرگز نمیتوان هویت ملی، هویت اسلامی و هویت انقلابی را از یکدیگر تفکیک کرد و اساسا اتفاقی که در جنگ تحمیلی 12روزه رخ داد، این بود که این سه هویت کاملا با یکدیگر انطباق پیدا کردند.
تسنیم: برخی ادعا میکنند که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بهویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی در جریان جنگ تحمیلی 12روزه بیش از گذشته بر گفتمان ملی و مولفههای هویتی ملیگرایانه تاکید کردند. آیا چنین گزارهای را واقعی میدانید؟ اساسا تحلیل و ارزیابی شما نسبت به این مدعا چیست؟
انتظاری: به اعتقاد من کسانی که چنین تحلیلهایی را ارائه میدهند، دچار تصورات کلیشهایاند و شناخت دقیقی از رهبر معظم انقلاب اسلامی ندارند. البته برخی طیفهای سنتی جامعه روحانیت زوایایی با امر ملی دارند اما مقام معظم رهبری از دیرباز تا به امروز همواره بر عنصر ملیت تاکید ورزیدهاند. چه کسی مانند ایشان از فردوسی، حافظ، مناسک ملی و… تمجید کرده است؟ زبان و ادبیات ایشان چه به صورت شفاهی و چه به شکل مکتوب، کاملا نشان میدهد که چقدر نسبت به زبان و ادبیات فارسی دغدغه و علاقه دارند. مقام معظم رهبری همواره کوشیدهاند از بهترین و نغزترین واژگان فارسی در بیانات و نامهنگاریهایشان بهره ببرند و این خصلت در کمتر شخصیتهای ملیگرایی قابل مشاهده است. یا امام خمینی (ره) را ببینید که چگونه از شهید سیدحسن مدرس تقدیر میکنند. ایشان میفرمایند مدرس را باید شخصیتی ملی دانست که لباسش از جنس کرباس ایرانی بود؛ در مقایسه با ملیگراهایی که شعار ملیگرایی میدادند اما کراوات میبستند و کتوشلوار فاستونی غربی میپوشیدند!
تاکید رهبر معظم انقلاب بر عنصر ملیت و امر ملی سابقهای دیرینه دارد
من معتقدم نه صرفا در مباحث معطوف به امر ملی، بلکه در حوزههای دیگری چون زنان، خانواده، هنر، ادبیات و… نیز نگاه رهبر معظم انقلاب به مراتب مترقیتر از نگاه دیگران است و ایشان در بسیاری از موضوعات دیدگاههای فوقالعاده متمایز و نابی دارند. کتابشناسی عمیق و تسلط مقام معظم رهبری به رمانها، داستانها و… در زمره موارد قابل توجهی است که مردم آنچنان که باید نسبت بدان مطلع نیستند. ما در دعاهایمان میگوییم که «یا حجتابن الحسن عجل علی ظهورک» اما نایب ایشان که هماکنون حی و حاضرند را به درستی نمیشناسیم. فکر میکنم رسانهها در این زمینه کمکاری داشتهاند و آنچنان که باید شخصیت ایشان را به مردم معرفی نکردهاند. بنابراین طبیعی است که در چنین فضایی کلیشههای نادرست حکمفرما شوند.
تسنیم: اکنون در شرایطی که پس از جنگ تحمیلی 12روزه، روحیه اتحاد و انسجام ملی نزد مردم به طرز چشمگیری ارتقا یافته است، مهمترین سازوکارهای حفظ و تقویت این روحیه را چه میدانید؟ اساسا چه مخاطراتی ممکن است در کمین وحدت و انسجام اجتماعی باشد؟
پیوست افکار عمومی؛ لازمه مهم اقدامات آتی
انتظاری: پاسخ این پرسش بسیار مفصل است، باوجود این در مجال مختصر کنونی میکوشم به برخی موارد توجه دهم. نخستین نکتهای که باید بدان توجه داشت این است که بیش از گذشته به افکار عمومی توجه کنیم. بدینمعنا همه اقداماتمان باید پیوست افکار عمومی داشته باشد. متاسفانه ما پیش از این کمتر افکار عمومی را مدنظر قرار دادهایم. مردم باید منطق حاکم بر کنشهای ما را ادراک کنند و اقناع شوند. مردم ما شایسته فهمیدناند و نمیشود به شکل جبری با آنها برخورد کرد. البته این سخن بدان معنا نیست که هیچگاه نباید به شیوههای جبری متوسل شد؛ کما اینکه همه جوامع دنیا در مواقع لزوم از روشهای جبری استفاده میکنند اما بهرهگیری از این روشها، نسبت معینی دارد و اینطور نیست که وقتی رفتاری در جامعه از حد مشخصی شایعتر شد، بتوان با روشهای جبری آن را سامان داد. در چنین مواقعی باید از روشهای منطقی گفتمانسازی حُسن بهرهبرداری را انجام داد. اکنون مردم ما برای شناخت ساحتهای خصومت دشمن زمینه بسیار خوبی دارند.
دشمن با علوم اجتماعی محاسباتی جای تجاوزگر و تجاوزدیده را عوض میکند!
باید مردم را آگاه کنیم که خصومت دشمن صرفا محدود به عرصه نظامی نمیشود؛ ماهیت تروریستی دشمن باید بیش از گذشته برای مردم تبیین و برملا شود. دشمن در عرصههای مختلف مشغول عداوت و کینهتوزی است. موسسه صهیونیستی وایزمن در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی، کشاورزی و… در خدمت تقویت نظام سلطه بود و برای تحقق سلطهگری در جهان برنامهریزی میکرد. مردم باید اینها را بدانند. متاسفانه ما در دانشگاههایمان افراد متخصصی را نداریم که اسرائیلشناس و دشمنشناس باشند. باید هم خودمان دشمن را بشناسیم، هم دانشگاههایمان در این زمینه عملکرد موثری داشته باشند و شناخت از دشمن را به گزارههایی تبدیل کنند که برای عموم مردم قابل فهم باشد. مردم باید با ماهیت، ابعاد و عمق دشمنی آمریکا و رژیم صهونیستی آشنا شوند. خصومت اینها با ایران فقط محدود به اعمال تروریستی و بمباران مردم بیگناه نبود، بلکه سالهاست در تمام عرصههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و… مشغول فعالیتهای خصمانهاند. ما باید دشمن را به خوبی به مردممان بشناسانیم وگرنه در حالی که اکنون به خوبی مشخص است که متجاوز و پیروز معرکه نبرد کیست، دشمنان با استفاده از ابزارهای شناختیشان در فضای مجازی و نیز بهرهگیری از ظرفیتهای علوم اجتماعی محاسباتی آنقدر روی افکار عمومی کار میکنند تا در نهایت جای دیو و دلبر، تجاوزگر و تجاوزدیده و ظالم و مظلوم را تغییر دهند! کاری که آنها انجام میدهند این است که روایت واقعی را کنار بزنند و روایت کاذب خورد را جایگزین آن کنند. بدانیم که دشمن چنین توانی را دارد و ما باید بتوانیم در مقابلش بایستیم و روایتسازی کنیم، گفتمانسازی انجام دهیم. اکنون مهمترین عامل تهدید اتحاد و انسجام اجتماعی، اختلافافکنی است. دشمن به دنبال موارد اختلافی میگردد و میکوشد آنها را برجسته کند. باید در این زمینه به مردم آگاهیبخشیهای لازم را انجام دهیم و ضمن حفظ احساس مسئولیت و نظارت بر رفتارها و گفتارهای جاری در فضای جامعه، مراقب باشیم که در پازل دشمن بازی نکنیم.
بروکراسی وارداتی فعلی با عقلانیت ایرانی-اسلامی مغایر است
اتفاقی که در جریان جنگ تحمیلی 12روزه رخ داد، این بود که مردم بهرغم مشکلات گوناگون اقتصادی پای نظام و کشورشان ایستادهاند و ایثارمندانه از خاک خود دفاع کردند. این مردم نازنین شایسته بهترینها هستند. باید گامهای موثرتری را در عرصههای اقتصادی برداریم. برخی قدرتهای مافیایی اجازه نمیدهند که عدالت اجتماعی در جامعه حکمفرما شود، اجازه نمیدهند رانتخواری متوقف شود، اگر هم اقدامی در مقابلشان انجام شود، با استفاده از امکانات رسانهای خود علیه این اقدامات تبلیغ و آنها را تخطئه میکنند. این وضعیت باید بهبود یابد و سیاستگذاریهای ما به شکلی تغییر کند که مردم احساس رضایت بیشتری داشته باشند. متاسفانه اکنون برخی ادارات ما رفتار مناسبی با مردم ندارند و در امور روزمرهشان اختلال ایجاد میکنند. ما از پلیس راهنمایی و رانندگی انتظار داریم که ترافیک شهری را مدیریت کند، اما وقتی اعلام میکند که برای اعتراض به جرایم رانندگی باید حضورا مراجعه کنید، این وضعیت به خودی خود ترافیک ایجاد میکند. باید با استفاده از امکانات و ظرفیتهای موجود در فضای مجازی، زندگی آسانتری را برای مردم فراهم ساخت. این امر مستلزم یک بررسی آسیبشناسانه همهجانبه در روندها و فرایندهای جاری کشور است. بروکراسی وارداتی و دست و پاگیر فعلی هیچگاه نمیتواند مشکلات مردم را حل کند؛ چرا که خود مشکلزاست. بنابراین باید تجدیدنظر اساسی در حیطه بروکراسی اتفاق بیفتد. البته من مخالف سازمان اجتماعی نیستم، با بروکراسی مخالف هستم. بروکراسی کنونی، سازمانی اجتماعی بر مبنای عقلانیتی متفاوت با عقلانیت ایرانی-اسلامی است. مادامی که مهمترین دستگاههای اجرایی دولت معیوب باشند، نمیتوان مردم را راضی نگه داشت. بروکراسی کنونی با نظام معرفتی و اجتماعی ما مغایرتهای اساسی دارد و همواره نارضایتی به وجود میآورد. این درد که دولت نمیتواند رضایت عمومی را به دست بیاورد، باید درمان شود.
مردم باید بازسازی اقتصادی و عدالت اجتماعی را ادراک کنند
مردم باید شاهد بازسازیهای اقتصادی و عدالت اجتماعی باشند و تحولاتی از این قسم را ادراک کنند. اینگونه نباشد که در ساحت وجودشناختی اتفاقاتی رخ دهد و اقداماتی صورت پذیرد اما تصور مردم معکوس آن باشد. مجددا تاکید میکنم که ما باید برای همه اقداماتمان یک پیوست افکار عمومی داشته باشیم و مادامی که این پیوست را نداشته باشیم، اقدامات و برنامههایمان به درستی درک نخواهد شد. ممکن است دولتها در دورههای مختلف اقدامات بسیار خوبی انجام داده باشند، کما اینکه همینگونه هم بوده است اما چون کارهایشان فاقد پیوست افکار عمومی بوده، آنچنان که باید از سوی مردم ادراک و احساس نشده است. مردم ما بسیار توانمندند و از سرمایه بالایی برخوردارند، انگیزه مشارکت دارند. دولت و دیگر دستگاهها باید امکان مردمیسازی را در تمام سطوح و ساحات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… به وجود آورند. شهرداری و دیگران هم باید این کار انجام دهند و یک عزم و اهتمام جدی برای مردمیسازی در کشور ایجاد شود. باید کارها را به مردم واگذار کنیم. آنها باید متولی ما باشند نه برعکس. وظیفه دولت و نظام حکمرانی، سازماندهی، کمک و هدایت است. مردم باید شاهد تحول در نظام حکمرانی باشند. اگر دولت نقش آقابالاسر را داشته باشد، نمیتواند رابطه خوبی با مردم برقرار کند. نظام حکمرانی باید توانمندی و ظرفیتهای متنوع مردم را در عرصههای مختلف به حساب آورد و آنها را به مشارکت دعوت کند. دولت باید موانع موجود را از پیشروی فعالیتهای اقتصادی و فعالان این عرصه بردارد. وزارت تعاون باید آییننامههای دست و پاگیر را از پیش پای تعاونیها بردارد و اجازه دهد که آنها با سهولت فعالیت کنند. سالها از عمر تعاونی در کشور ما گذشته است اما هنوز بیش از سه درصد اقتصاد کشورمان تعاونی نیست. اکنون قریب به 70 درصد اقتصاد ما دولتی و 27 درصدش خصوصی است. در حالی که بیشترین بخش اقتصاد باید تعاونی و مردمی باشد. الگوی تعاونی میتواند رقیبی جدی برای سرمایهداری غربی باشد. این الگو نه سوسیالیستی است و نه سرمایهدارانه. بنابراین باید نگاهمان را نسبت به تعاونیها تغییر دهیم. همچنین باید در عرصههای دیگر هم اقدامات موثری صورت داد تا روند ترمیم ترومای مردم بهویژه اقشار آسیبدیده از جنگ تحمیلی 12روزه تسریع شود. طبیعتا شرح همه این اقدامات در مجال مختصر فعلی نمیگنجد.
سوخت موشکهای ما اتحاد و انسجام ملی است
نکته آخر اینکه یکی دیگر از مخاطرات مهمی که میتواند انسجام ملی را تهدید کند، مصادره آن است. حالا این مصادره از سوی هرگروهی که بخواهد انجام شود، مذموم است. شاید شکلگیری چنین انسجامی مورد انتظار گروههای انقلابی و غیرانقلابی نبود. در این میان، هم مردم به حقانیت و صحت گفتار جریان انقلابی پی بردند و هم گروههای انقلابی متوجه شدند که نمیتوان امر ملی را نادیده گرفت؛ بهرغم آنکه مقام معظم رهبری از دیرباز روی امر ملی تاکید داشتند. وقتی نوحه «ای ایران» محمود کریمی به نحو بینظیری در تکایا و هیئات ما محوریت پیدا میکند، معنایش این است که ما و همه گروهها یک قدم پیش رفتهایم؛ این همان همگرایی است و باید توجه داشته باشیم که این همگرایی حول محور رهبری، ملیت، دیانت و مقاومت از ناحیه همه جریانهای سیاسی در حال وقوع است. همه باید آن را بپذیریم، مصادرهاش نکنیم و اجازه ندهیم که مصادره شود. ممکن است روایتهایی با هدف مصادره انسجام ملی شکل بگیرد، باید هوشیار و مراقب باشیم. لازم است در برابر مردم، عظمت و شکوهی که آفریدند، کرنش کنیم. درست است که به فضل الهی موشکهایمان به هدف خورد اما اگر تابآوری، رضایت و حمایت مردم نبود، موشکهایمان کارایی چندانی نداشتند. سوخت موشکهای ما همین روحیه اتحاد و انسجام ملی است.
انتهای پیام/