فدرالیسم برای ایران؟ رؤیایی خطرناک در لباس اصلاح
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از اردبیل، در سالهای اخیر در برخی محافل سیاسی و رسانهای کشور، صحبتهایی درباره تمرکززدایی گسترده از حکومت مرکزی به گوش میرسد برخی تا آنجا پیش میروند که پیشنهاد میکنند استانداران با اختیارات کامل به مثابه «رئیس جمهور ایالتی» اداره استانها را بر عهده بگیرند.
در نگاه نخست ممکن است این ایده به ظاهر جذاب به نظر برسد؛ به ویژه در فضایی که دولت مرکزی گاه با مشکلاتی در پاسخگویی به نیازهای محلی مواجه است، اما بررسی عمیقتر ما را با واقعیتی مواجه میکند که نشان میدهد چنین ایدههایی نه تنها راه حل نیستند، بلکه خود ممکن است مقدمهای برای آشوب، تجزیه و تضعیف هویت تاریخی ایران باشند.
رؤیای فدرالیسم یا تهدید انسجام ملی؟
درک ناقص از مفهوم «فدرالیسم» در برخی از این طرحها، مسألهای جدی است. فدرالیسم، برخلاف آنچه گاه تصور میشود، الزاماً نشانهای از توسعهیافتگی یا دموکراسی نیست، فدرالیسم یک الگوی خاص حکمرانی است که از بطن تاریخ، ساختار قومی، جغرافیای سیاسی و تجربه زیسته برخی جوامع سر بر آورده و در کشورهایی نظیر ایالات متحده آمریکا، آلمان، سوئیس یا هند فدرالیسم نه از سر انتخاب بلکه از سر ضرورت و به عنوان راه حلی برای ایجاد وحدت میان بخشهایی تاریخی یا جغرافیایی جدا از هم پدید آمده است.
اما ایران کشوری است با پیشینهای تمدنی بسیار کهن، با تجربهای دیرینه از حکمرانی متمرکز و یکپارچه، تاریخ ایران سرشار از تلاش برای حفظ این انسجام و مبارزه با تجزیهطلبی است از دوران هخامنشیان تا به امروز، ایران کشوری بوده که علیرغم تنوع قومی، زبانی و مذهبی، همواره در قالب یک هویت سیاسی – تمدنی مشخص شناخته شده است.
حتی در قرنهای گذشته که اقتدار حکومت مرکزی گاه ضعیف میشد، باز هم ساختار کشور هیچگاه به شکل فدرال یا متفرق تبدیل نشد، بنابراین تطبیق مکانیکی یک مدل حکومتی وارداتی بر بستر ایران، نه تنها بیمبنا است، بلکه خطرناک است.
فدرالیسم؛ نسخهای بیربط برای ایران یکپارچه
طرحهایی از این دست، علاوه بر نادیده گرفتن بافت تاریخی و فرهنگی ایران، نوعی سادهانگاری در فهم اقتضائات اداره کشور را نیز بازتاب میدهند.
اینکه تصور شود با توزیع اختیارات به استانداران، مشکلات کشور حل خواهد شد، نوعی نگاه سطحی به مسأله حکمرانی است، مشکلات مدیریتی و اجرایی کشور نه به دلیل تمرکز قدرت، بلکه به دلیل ضعف در کارآمدی، پاسخگویی، فساد ساختاری و سیاستگذاریهای ناکارآمد است.
فدرالی کردن ساختار اجرایی بدون توجه به این مسائل، چیزی جز انتقال همان ضعفها به سطح محلی نخواهد بود؛ بلکه ممکن است زمینهای برای فساد و تبعیضهای محلی نیز فراهم آورد.
از سوی دیگر، نباید از نقش جریانهای سیاسی و ایدئولوژیکی که به دنبال تضعیف تمامیت ارضی ایران هستند، غافل شد بسیاری از این طرحها آگاهانه یا ناآگاهانه، بازی در زمین همان جریانهایی است که با ترویج اختلافات قومی و منطقهای، سودای تکهتکه کردن ایران را در سر میپرورانند.
در این میان، سادهلوحی برخی از افراد یا گروهها، که این مدلها را با نیت بهبود حکمرانی تکرار میکنند، نه تنها کمکی به حل مشکلات نمیکند، بلکه موجب تقویت پروژههای تجزیهطلبانه خواهد شد.
کارآمدی از مسیر اصلاح، نه تغییر ساختار
باید بر این نکته تأکید کرد که ایران، بیش از آن که به «تغییر فرم حکمرانی» نیاز داشته باشد، به «اصلاح در محتوا و کیفیت حکمرانی» نیازمند است، آنچه کشور را نجات میدهد شفافیت، پاسخگویی، عدالت اداری و برخورد قاطع با فساد است، نه مدلهایی چون فدرالیسم که از بسترهای دیگر برخاستهاند و نسبتی با شرایط ایران ندارند.
نسخه نجات ایران، بازگشت به اصول اصیل ملی، تقویت دولت کارآمد، ارتقای مشارکت مردمی در تصمیمگیریها و بهرهگیری از ظرفیتهای بومی در چارچوبی یکپارچه است؛ نه رفتن به سوی فرمولهایی که یا حاصل سادهباوریاند یا دنبالهروی از مشی هادیان مشکوک و بیریشه.
انتهای پیام/