روایت تسنیم از میهماننوازی خانوادهای حسینی در کوفه/ دلبسته حاج قاسم + تصویر
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم، در مسیر نورانی پیادهروی اربعین، در دل کوفه و در کنار بارگاه حضرت میثم تمار (ره)، دیدار با خانوادهای حسینی، روایت تازهای از تربیت در مکتب اهلبیت را برایم رقم زد؛ خانهای ساده اما سرشار از عشق، ادب، ایمان و ولایت، به نام دکتر مصطفی عبدالکاظم و فرزندانش.
خانهای که با عشق اداره میشود، نه با امکانات
در این مسیر معنوی که زائران از نقاط مختلف جهان خود را به کربلا میرسانند، گاه یک ایستگاه کوتاه، دریچهای بزرگ به معرفت و بصیرت میگشاید. خانهای کوچک در کوفه، اما پر از روح بلند فاطمی، حسینی و علوی. مردی که استاد دانشگاه است، اما پیش از آن، شاگرد مکتب عاشورا. و فرزندانی که هرکدام در مسیر علم گام برمیدارند، اما افتخارشان خادمی زائران حسینبنعلی(ع) است.
دعوتی از دل کوفه؛ آغاز میزبانی بیمنت
بعد از سلام بر حضرت میثم تمار(ره)، جوانی به نام محمدحسین با ادب و اصرار، دعوت کرد تا شب را در منزلشان استراحت کنم. گفت خانه ما دور است، اما شما را با خودرو میبرم و فردا همانجا برای ادامه مسیر پیادهروی بازمیگردانم.
او زیاد فارسی نمیدانست و من عربی بلد نبودم. با اشاره گفت پدرش، دکتر مصطفی، فارسی بلد است و بیشتر میتوانیم صحبت کنیم. همانطور هم شد. در ورودی خانه، دکتر مصطفی عبدالکاظم، استاد دانشگاه و متخصص شیمی تجزیه، با چهرهای خندان و قلبی مهربان به استقبال آمد.
پنج فرزند، پنج نام از آسمان
دکتر مصطفی پنج فرزند داشت: محمدعلی، فاطمه، معصومه، محمدحسین و زینب. با افتخار گفت این اسامی را با عشق از اهلبیت(ع) گرفتهام. هرکدام در حال تحصیل در دانشگاههای عراق بودند، اما تربیت واقعیشان در خانهای شکل گرفته بود که عشق به حسین(ع) و خدمت به زائران، اصل زندگیشان بود.
خانهای برای زائران، نه برای سکون
در این خانه، هرکدام از فرزندان کاری برای زائران میکردند؛ یکی زائران را میآورد یا میبرد، دیگری لباسها را میشست، آن یکی آشپزی میکرد، و همه با لبخند و عشق، در پذیرایی از زائر امام حسین(ع) سبقت میگرفتند.
وقتی از دکتر مصطفی پرسیدم چرا چنین با شوق و اخلاص از زائران پذیرایی میکنید، بیدرنگ پاسخ داد: “فقط برای حضرت فاطمه زهرا(س).”
دلبسته حاج قاسم؛ دلشکسته از فراق
وقتی از من پرسید اهل کدام شهر ایرانم و گفتم کرمان، لبخند زد و گفت: “مدینه حاج قاسم سلیمانی.” همان لحظه اشکش جاری شد، سرش را پایین انداخت و گفت هر شب در نماز شب، برای حاج قاسم دعا میکند. صفحه تلفنش را باز کرد و کلیپی از امام خامنهای را نشان داد. دستش را روی قلبش گذاشت و از ولایت گفت و از رهبری که او را «پرچمدار ایستادگی در برابر ظلم» میدانست.
دیوارهایی که حرف میزنند
در و دیوار خانه پر است از پرچمهایی با نام اهلبیت. خانهای که نه فقط محل زندگی، بلکه عزاخانهای برای امام حسین(ع) شده بود؛ جایی برای گریه، معرفت، عشق و تربیت. در چنین خانهای است که فرزندان، ادب و راستی، نیکوکاری و تواضع را در کنار علم، از پدر و مادر میآموزند.
بازگشت با قلبی لبریز از معرفت
فردای آن شب، محمدعلی – فرزند ارشد دکتر مصطفی و دانشجوی سال آخر پزشکی – من را به مسجد کوفه رساند. از محمدحسین هم متواضعتر بود.
مکتب عاشورا، دانشگاهی برای ساختن انسان
خانه دکتر مصطفی، فقط یک منزل مسکونی در کوفه نبود؛ نمونهای از تربیت در مکتب حسینبنعلی(ع) بود. دانشگاهی با معلمانی از جنس فاطمه(س)، علی(ع) و زینب(س). فرزندانی که علم را در خدمت خلق خدا، و ایمان را در خدمت ولایت به کار میگیرند. این خانهها، همان خیمهگاههای نجات هستند؛ همانها که امروز، امت اسلامی را به سمت ظهور، به سمت حق، به سمت کربلا هدایت میکنند.
انتهای پیام/511/