یادداشت| شهر رؤیای خبرنگاران؛ جایی که مدیران پاسخگو می‌شوند

خبرنگاران، سال‌هاست که آرشیوی از قول و وعده‌های مسئولان را ورق می‌زنند؛ آرشیوی که بیشترش، تنها سیاهه‌ای از کاغذهای بی‌ثمر است، نه نتایج ملموس و تغییرات مثبت.
– اخبار استانها –

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از بیرجند، در کوچه پس کوچه‌های تحریریه‌ها، جایی که پرسش‌ها بی‌پاسخ می‌مانند و وعده‌ها بر روی کاغذ باقی می‌مانند، خبرنگاران آرزو دارند شهری باشد که مدیران با تمام وجود پاسخگو باشند، صداقت را در عمل ببینند و صدای حقیقت را با احترام بشنوند. شهری که شاید فقط در رویاهایشان وجود دارد، اما امید به آن، چراغ راه آنهاست.

از آن روزهایی که قلم خبرنگار بر کاغذ نقش می‌بندد تا لحظه‌ای که خبر به دست مخاطب می‌رسد، مسیری پرفراز و نشیب است؛ مسیری که هر قدمش را تلاش، امید، و گاه ناامیدی می‌سازد. خبرنگار، آن صدای بی‌صدا، آن چشمی که پشت پرده‌ها را می‌بیند، در دل خود شهری دارد که فقط در رویاهایش شکل گرفته؛ شهری که نامش «شهر رویای خبرنگاران» است.

کاش می‌شد روزی مدیران و مسئولان در این شهر رویایی قدم بزنند؛ کاش می‌شد کوچه‌های تحریریه را ببیند، نه از پشت میزها، بلکه از نزدیک، از میان هجوم سوالات، انتقادات و نقدهایی که نه با هدف تضعیف، که برای بهبود اوضاع و پاسداری از حق مردم مطرح می‌شود. مدیرانی که دست از وعده‌های کلی و کاغذی بردارند و به جای آن، وعده‌هایشان را در عمل ببینیم، نه فقط در تیترهای روزنامه‌ها و صفحات مجازی.

خبرنگاران، سال‌هاست که آرشیوی از قول و وعده‌های مسئولان را ورق می‌زنند؛ آرشیوی که بیشترش، تنها سیاهه‌ای از کاغذهای بی‌ثمر است، نه نتایج ملموس و تغییرات مثبت. این نگاه تلخ اما واقع‌بینانه، چراغ راهی است برای روزی که مسئولان به جای پنهان شدن پشت پاسخ‌های کتبی و تاخیر در پاسخگویی، بی‌واسطه و صادقانه در دسترس خبرنگاران باشند.

روزی را تصور کن که خبرنگار، با تمام دغدغه و نگرانی‌اش، بتواند تنها با یک تماس، پاسخ‌های دقیق، واضح و بدون ابهام مدیر را بشنود؛ روزی که مدیر به جای فرستادن سوال‌ها برای پاسخ کتبی، با رویی گشاده و انرژی مثبت به پرسش‌ها جواب دهد. همین اتفاق ساده، اما چقدر می‌تواند روح خبرنگار را آرام کند، دلش را گرم کند، و انرژی‌اش را چند برابر.

شاید بزرگ‌ترین زخم روحی خبرنگاران، همین فاصله عمیق بین آن‌ها و مسئولان باشد؛ فاصله‌ای که نه تنها به بوق ممتد تلفن‌های بی‌پاسخ، پیامک‌های بی‌جواب و پیغام‌های ضبط شده ختم می‌شود، بلکه به بی‌توجهی نسبت به نقش اساسی آن‌ها در جامعه می‌انجامد. خبرنگار، پل ارتباطی مردم و قدرت است، صدای عدالت و شفافیت؛ اما وقتی پاسخگو نباشند، این پل می‌شکند و جامعه از حقیقت محروم می‌ماند.

شهر رؤیای خبرنگاران، اما جای دیگری است؛ جایی که مدیران قدر خبرنگار را می‌دانند، جایی که خبرنگاران نه برای گرفتن جواب به موزه نامه‌های بی‌پاسخ پناه می‌برند، بلکه برای شنیدن صدای حقیقت زنده و جاری در گفتگوها و ارتباطات آنلاین قدم برمی‌دارند. جایی که وعده‌ها تنها حرف نیستند بلکه عمل‌اند، جایی که خبرنگار با تمام توان و دل‌مشغولی‌هایش، همراهی مسئولان را می‌بیند و می‌شنود.

شاید این شهر در واقعیت وجود نداشته باشد، شاید فقط جایی در فاصله‌ای دور، در آن سوی کره ماه، در نقطه‌ای که خراسان جنوبی مقابل آن است، وجود داشته باشد؛ اما همین رویاست که خبرنگاران را سرپا نگه می‌دارد، همین امید است که با وجود تمام سختی‌ها و بی‌مهری‌ها، هنوز صدای خبرنگاران در کوچه پس کوچه‌های اطلاع‌رسانی طنین‌انداز است.

امید به روزی که این رویا رنگ واقعیت بگیرد؛ روزی که صداقت و پاسخگویی، نه فقط شعار، بلکه حقیقتی ملموس شود. روزی که «شهر رویای خبرنگاران» دیگر تنها یک آرزو نباشد، بلکه خانه‌ای باشد که همه خبرنگاران در آن آرامش و احترام می‌یابند و صدایشان را می‌شنوند.

یادداشت از: هاجر فرخ نژاد-فعال رسانه

 پایان پیام/258

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا