خاموشیهای بیپایان در سرزمین سبز/ مازندران زیر بار قطعی برق میسوزد
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از ساری، خاموشیهایی که گاه روزی سه نوبت در روستاها تکرار میشود و زندگی روزمره مردم را به مرز فروپاشی میکشاند. از اختلال در آبرسانی تا سوختن لوازم خانگی، هیچ خانهای در امان نیست؛ و مهمتر از همه، پاسخ روشنی هم از مسئولان نیست. چه کسی مسئولیت این بی نظمی را میپذیرد؟
مازندران، سرزمین سبز شمال کشور با منابع سرشار طبیعی، حالا درگیر بحرانی است که ادامه دارد و در تابستان 1404 به اوج رسیده: قطعی مکرر برق. وقتی صحبت از خاموشی میشود، فقط تاریکی نیست که به خانهها میآید؛ زنجیرهای از مشکلات در پی آن رخ مینماید: قطعی آب در روستاهایی که تنها منبع تأمین آبشان پمپهای برقی است، توقف فعالیت نانواییها و مراکز تولیدی، سوختن وسایل برقی مردم، و فشار روانیای که از بیاطمینانی به زندگی روزمره تزریق میشود.
در بسیاری از مناطق، برق سهبار در روز و هر بار برای یک تا دو ساعت قطع میشود. مردم، بهویژه در مناطق کوهستانی و روستایی، میگویند قطعی برق نهتنها زندگیشان را مختل کرده، بلکه احساس میکنند بهدست فراموشی سپرده شدهاند.
تسنیم روایتی از صدای مردم مازندران را به گزارش در میآورد. روایتی از زندگی زیر سایه خاموشی، با نگاهی به دلایل، تبعات و راهحلهایی که تاکنون بینتیجه ماندهاند.
صدای روستا، سکوت برق
خورشید وسط آسمان است، اما خانهی آقای رجبی در “زیرآب” سوادکوه تاریک است. نه از لامپ خبری هست، نه پنکه، نه حتی صدای یخچال. آقای رجبی که 65 سال دارد و سابقهی کشاورزی در این منطقه، با صدایی خسته میگوید: «هر وقت برق میره، آب هم میره. چون پمپهامون برقیه. همین امروز تا حالا دو بار برق رفت، الانم یه ساعت شده که هنوز نیومده.»
در بابل، خانهی مادربزرگ آقای رحمانی تبدیل به نقطهی همدردی همسایهها شده. برق که میرود، همه میآیند کنار هم جمع میشوند. یکی میگوید: «اگه بدونیم کی میره و کی میاد، لااقل یه فکری میکنیم.» زن سالمندی که چادرش را روی سر کشیده و از گرما کلافه است، مینالد: «کولر نداریم، ولی همون پنکهمونم جواب نمیده. یه ساعت برق میاد، دو ساعت میره. خسته شدیم.»
در نکا، نانواها کلافهاند. حسین نانوا، با لباس آردی کنار تنور ایستاده و میگوید: «این سومین روزیه که برق وسط کار میره. خمیرها رو میریزیم دور. مشتریها ناراضیان. ما هم خسارت میدیم، هم اعصابمون داغونه.»
خاموشی پشت خاموشی
برای بسیاری از خانوادهها، خاموشی فقط تاریکی نیست. خانم قربانی در قائمشهر، مادر سه فرزند است و میگوید: «یخچالمون سوخت. رفت و اومد برق، آخرش زد یخچال رو نابود کرد. بردیم تعمیر، گفتن کمپرسور رفته. میلیونی خرج داشت. از کجا بیاریم؟»
در آمل، کارگاهی برای تولید صنایعدستی از چوب فعالیت میکند. یکی از کارگران آنجا میگوید: «هفتهای دو روز کامل نمیتونیم کار کنیم چون یا برق نیست یا وسط کار میره. ابزارآلات ما برقیان. هزینهها دو برابر شده.»
آب، قربانی خاموشی
در روستاهایی که منبع آب از چاه یا مخزن است، برق نقشی حیاتی دارد. پمپها بدون برق کار نمیکنند. متفق القول مردم روستاهای مازندران میگویند: «هر وقت برق میره، صدای اعتراض مردم بلند میشه. چون آب هم نمیاد. تو این گرما، خانوادهها کلافه میشن. مخزن هم جواب نمیده.
در روستاهای هزارجریب نکا یک زن روستایی با دبهی آب در دست، به دنبال آب میگردد. برق هم رفته میگوید: خیلی قدیما از چشمه آب میآوردیم، ولی الان همه وابسته به برق و پمپ شدن. یه وقت برق میره، انگار همه چی تموم شده.»
مسئولان چه میگویند؟
مدیرعامل شرکت توزیع برق مازندران در مصاحبهای اعلام کرده: «افزایش مصرف بیرویه و دمای بالای هوا باعث فشار به شبکه برق شده. قطعیها بهناچار و برای حفظ پایداری شبکه انجام میشود.»
در مصاحبه با رسانهها آقایی در بهشهر میپرسد: «مگه نمیدونن تابستون میاد؟ چرا از قبل فکری نمیکنن؟ چرا زمانبندی نمیدن؟»
خانم دهقانی از ساری است و میگوید: «این وضع تا کی ادامه دارد؟ پس چطور حل نمیشه؟ چرا وقتی قبض میدن، به موقع میدن، ولی وقتی خاموشی میشه، هیچکس پاسخگو نیست؟»
دلایل بحران
بررسیها نشان میدهد زیرساختهای برق در مازندران در بسیاری از مناطق فرسودهاند. برخی خطوط انتقال هنوز با کابلهای قدیمی فعالیت میکنند. با رشد جمعیت، ورود گردشگران و افزایش استفاده از وسایل سرمایشی، شبکه تابآوری لازم را ندارد.
کارشناسان گفتهاند: نه فقط در مازندران، بلکه در کل کشور، توسعه نیروگاهها همپای مصرف نبوده. تغییرات اقلیمی، خشکسالی و کاهش تولید هم مزید بر علت است.
در برخی روستاها حتی سیمکشیها پاسخگوی بار مصرفی فعلی نیستند. آنها تأکید میکنند: «مشکل چندلایه است. مصرف بالا، زیرساخت فرسوده، مدیریت ضعیف و ناهماهنگی مدیریتی.»
امید هست؟
مردم امید دارند که لااقل زمانبندی روشن خاموشیها اعلام شود. بسیاری میگویند اگر اطلاع داشته باشیم، برنامهریزی میکنیم. اما بینظمی در قطع برق، آسیبها را چند برابر کرده است.
پیشنهادهایی از جمله استفاده از انرژی خورشیدی، ارتقاء ایستگاههای برق محلی، اطلاعرسانی دقیق از زمان خاموشیها، اولویتبندی مناطق بحرانی، و سرمایهگذاری در خطوط جدید انتقال مطرح شدهاند. اما بهگفتهی مردم، هیچکدام هنوز به مرحله اجرا نرسیدهاند.
به گزارش تسنیم، در دل طبیعت سرسبز و زیبای مازندران، خاموشیها بیش از آنکه خانهها را تاریک کنند، امیدها را خاموش میکنند. روزهایی که بهجای نسیم خنک، صدای پچپچ نارضایتی مردم از پشت دیوارها شنیده میشود. وقتی شبهای گرم، روزهای شرجی بدون پنکه، بیخواب میگذرد؛ وقتی نانوا نان نمیپزد، و کشاورز آب ندارد اینها امید را میبَرد.
مردم خسته شدهاند، اما منتظرند. منتظر نوری پایدار، نه فقط در خانههایشان، که در برنامهریزی مسئولان.
انتهای پیام/