اربعین؛ جامعه‌ای که در آن هر قدم آیه‌ای است و هر دل محرابی

اربعین، جامعه‌ای است که ایمان را با آیین، و آیین را با ارتباط، و ارتباط را با کرم، و کرم را با قیام در یک رشته قدسی درآویخته است؛ جامعه‌ای که در آن، هر قدم، آیه‌ای است و هر دل، محرابی.
– اخبار استانها –

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، آیت‌الله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، نماینده مجمع جهانی فقه اسلامی و استاد حوزه علمیه قم در یادداشتی نوشت: اربعین، کاروانی است از جان‌های هم‌داستان و دل‌هایی هم‌سرود؛ هویتی که نه به جغرافیا بسته است و نه به ملتی مقید، بل‌که مرزهای قوم و رنگ و زبان را به نسیم عشق درهم می‌ریزد؛ از تبار خاک، امتی معنوی برمی‌خیزد که جلوه‌گاه عشقش کربلاست و پرچمش حقیقت.

آیینش، گام‌هایی است که بر خاک افتاده و بر افلاک نوشته می‌شود؛ راهی که هر قدمش ذکر است و هر نگاهش عهد؛ کاروانی که در سکوتِ گام‌ها فریاد همبستگی می‌زند، و در اشک زائران، پیمان وفاداری را مهر می‌نهد.

شبکه‌اش، نه سیم و کابل، که رشته‌های دل و نگاه است؛ از موکب‌های ساده روستایی تا هیئت‌های باشکوه شهری، از قاب تصویر در فضای مجازی تا دست‌های بی‌نام در خدمت بی‌منت، شبکه‌ای با جویبارهایی از دل به دل؛ خیمه‌هایی که عطر نان تازه می‌دهند و بخار سماورهایی که با نسیم غروب در هوا به هیجان می‌آیند. پیام‌ها نه از سیم می‌گذرند و نه از امواج؛ از نگاه می‌آیند، از لبخند می‌آیند، از یک «یا حسین» که از گلو تا جان جاری می‌شود، و پیام عاشورا را همچون نسیمی بی‌انقطاع در پهنه جهان می‌پراکند.

اقتصادش، جویبارهای جود است که از کوه‌های کرم سرازیر شده؛ یکی آب دارد و می‌بخشد، دیگری سایه‌ای دارد و می‌گستراند، آن یکی دستی دارد و بار خستگی را از دوش رهرو برمی‌دارد. در این بازار، بخشیدن خودِ ثروت است و گرفتن، پاره‌ای از دادن.

اقتصادیست ، نه به سود و زیان که به جود و احسان؛ بازاریست که سرمایه‌اش لبخند و سودش رضای خداست؛ دارا و ندار، در یک صف و یک سفره‌اند، و هر کاسه‌ای که پر می‌شود، کاسه دیگری از محبت لبریز می‌گردد.

و اینجا سیاست، با پرچم‌های برافراشته و صفوف آرام روایت می‌شود؛ قدرتی که از خشونت نمی‌آید، از معنویت برمی‌خیزد.

سیاستش، نوری است که از شکاف ابرها می‌تابد؛ بی‌هیاهو، اما دل‌ها را به تپش وا می‌دارد. قدرتش در دستان کوچک کودکی است که پرچم را چون دلداده‌ای محکم گرفته؛ و تجلى مقاومتش در چهره پیرزنی است که از زیر چادرش بطری آب را به رهگذری می‌بخشد. 

اعتراض بی‌فریادی است که صدایش از دل‌ها برخاسته و تا بلندای تاریخ می‌رود؛ مقاومتی است که در پوشش محبت، شکوهی دارد فراخ‌تر از هر شمشیر. اعتراض بوی گل دارد و طعم نان، مهر و عطوفت در جان‌ها می‌کارد و در زمین دل‌ها، جوانه امید می‌روید.

اربعین، جامعه‌ای است که ایمان را با آیین، و آیین را با ارتباط، و ارتباط را با کرم، و کرم را با قیام در یک رشته قدسی درآویخته است؛ جامعه‌ای که در آن، هر قدم، آیه‌ای است و هر دل، محرابی.

اربعین، شهری است که دیوارهایش از دل ساخته شده و کوچه‌هایش از دعا؛ شهری که هر گامش پنجره‌ای به آسمان است و هر دلش فانوسی در مسیر حقیقت.

اینجاست، جایی که راه‌ها در هم می‌پیچند، صداها در هم می‌آمیزند، اشک با لبخند آشتی می‌کند، قدم‌های رهروان با سایه نخل‌ها گره می‌خورد، دست‌ها در گرمای آغوش‌ها به هم می‌رسند، غریبه در غریبه حل می‌شود، فقیر با غنی یکی می‌شود، دور و نزدیک مرزهایشان را فراموش می‌کنند، و یک نفر هزار می‌شود و هزار، یک نفر… و اینجاست که می‌فهمی تو در مسیر قدم نمی‌زنی، مسیر در تو قدم می‌زند.

انتهای پیام/

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا