نجات کشاورزی با تغییر الگوی کشت ممکن است
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از شیراز، زهرا نبیپور، کارشناس حوزه کشاورزی در یاداشت اختصاصی که در اختیار تسنیم قرار داده به تغییر الگوی کشت برای تضمین امنیت غذایی اشاره کرده که متن آن به این شرح است:
استان فارس با دشتهای پهناور و زمینهای حاصلخیزش، سالها نقش مهمی در تأمین غذای کشور داشته و بهنوعی پشتوانه امنیت غذایی ایران به شمار میرفته است. اما حالا این زمینها زیر فشار کمآبی، خشکسالیهای پیاپی و بیثباتی اقتصادی، بهتدریج توان خود را برای تولید از دست میدهند.
کشاورزانی که روزگاری با دلگرمی به خاکشان تکیه میکردند، امروز نگرانند؛ نگران چاههایی که خشک میشود، محصولاتی که روی دست میماند و سفرههایی که شاید در آینده دیگر پر نباشد.
در چنین شرایطی، دیگر نمیشود با روشهای قدیمی ادامه داد. لازم است با نگاهی علمی، دقیق و البته بومیشده، تصمیم بگیریم چه چیزی را، کجا و به چه میزانی بکاریم.
اجرای یک الگوی کشت هوشمند و بازارمحور نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی است؛ راهی برای حفظ زمین، تأمین غذا، و ایجاد امید دوباره در دل کشاورزان فارس. این الگو میتواند سرآغاز تحولی باشد که کشاورزی فارس را از بحران عبور دهد و دوباره آن را به ستون امنیت غذایی کشور بدل کند.
بحران منابع آب؛ عامل اصلی تغییر الگوی کشت
وقتی به نقشه منابع آب استان فارس نگاه میکنیم، تصویر نگرانکنندهای پیش چشممان ظاهر میشود. تقریباً 80 درصد از دشتهای کشاورزی این استان، در وضعیت ممنوعه یا بحرانی قرار دارند. یعنی آنقدر از سفرههای زیرزمینی آب کشیدهایم که حالا دیگر اجازه برداشت بیشتر وجود ندارد یا اگر هم برداشت ادامه پیدا کند.
خطر فرونشست زمین و نابودی منابع کاملاً جدی است. در دشتهایی مثل خرامه، ارسنجان و مرودشت، هر سال سطح آب زیرزمینی بیش از یک متر پایین میرود. دلیلش مشخص است: کشت محصولاتی مثل برنج و ذرت علوفهای که برای رشد به حجم بالایی از آب نیاز دارند. این محصولات شاید در ظاهر سود داشته باشند، اما در عمل، فشار سهمگینی به منابع آب وارد میکنند و ادامه این روند، میتواند آینده کشاورزی در این مناطق را بهطور کامل از بین ببرد.
امنیت غذایی؛ نقش فارس در تأمین قوت ملی
استان فارس از گذشتههای دور یکی از ستونهای اصلی تأمین غذای کشور بوده است؛ از گندم و جو گرفته تا حبوبات، صیفیجات و میوههای خشک. کشاورزان این استان با خاک و آفتاب و آب محدود کنار آمدهاند و سالها محصولاتی تولید کردهاند که مستقیماً به سفره مردم راه پیدا میکرد. اما امروز با نگاهی به الگوی کشت موجود، درمییابیم که این الگو نهتنها کارآمد نیست، بلکه در مواردی مستقیماً با امنیت غذایی کشور در تضاد قرار دارد.
بخش زیادی از زمینهای کشاورزی فارس به کشت محصولاتی اختصاص یافته که آب زیادی مصرف میکنند، بخش زیادی از زمینهای کشاورزی فارس به کشت محصولاتی اختصاص یافته که آب زیادی مصرف میکنند، اما ارزش غذایی یا اقتصادی چندانی ندارند؛ مثل خیار، هندوانه یا سبزیجاتی که بهصورت بیرویه و بدون تناسب با منابع آبی کشت میشوند.
در کنار این، محصولاتی که اتفاقاً کشور به آنها نیاز دارد ــ مثل دانههای روغنی، حبوبات یا گندم دیم ــ بهدلیل نبود حمایت کافی یا نداشتن سود فوری، کمتر کشت میشوند. این یعنی وابستگی به واردات بیشتر شده، آنهم در شرایطی که همین زمینها توان تأمین بسیاری از این نیازها را دارند.
از سویی دیگر، ذائقه مصرفکنندگان تغییر کرده است. حالا مردم بیشتر بهدنبال خوراکیهای سالم، مثل روغنهای گیاهی باکیفیت، کینوا، یا حبوبات خاص هستند؛ اما چون تولید داخلی بهروزرسانی نشده و به این نیاز پاسخ نمیدهد، بازار به سراغ واردات میرود. این عدم تعادل بین مصرف و تولید داخلی، یک زنگ خطر جدی برای کشاورزی و اقتصاد غذایی کشور است.
برای بازگرداندن تعادل، نیاز به یک بازنگری جدی در الگوی کشت داریم؛ الگویی که نه بر اساس عادت یا سود کوتاهمدت، بلکه بر پایه علم، منابع موجود، و نیاز واقعی جامعه طراحی شده باشد.
یکی از بزرگترین چالشهایی که کشاورزان فارس را از کاشت محصولات استراتژیک مثل گندم دور کرده، نبود انگیزه اقتصادی و اطمینان از فروش محصول است. شاید برای همه ما گندم نماد امنیت غذایی باشد و همیشه آن را یک محصول حیاتی بدانیم، اما وقتی کشاورز پای حساب و کتابش مینشیند، میبیند که قیمت خرید تضمینی گندم حتی از هزینههای کاشت، داشت و برداشت آن کمتر است. این یعنی کشاورز عملاً ضرر میکند و طبیعی است که دیگر علاقهای به کاشت این محصول مهم نداشته باشد.
در مقابل، محصولاتی مثل گوجهفرنگی ممکن است در کوتاهمدت سود خوبی به نظر برسند و کشاورز را ترغیب کنند که زمینش را به این محصول اختصاص دهد. اما وقتی فصل برداشت میرسد، بازار بههم میریزد، قیمتها به شدت سقوط میکند و خیلی وقتها محصول روی دست کشاورز میماند، چون خریدار کافی نیست.
این وضعیت باعث میشود کشاورز نه تنها سود نکند، بلکه ضرر هم بدهد. این چرخه ناامیدی و بیثباتی اقتصادی، کشاورزان را سردرگم کرده و باعث میشود نتوانند به برنامهریزی بلندمدت برای تولید محصولات استراتژیک فکر کنند. در واقع، این مشکل فقط اقتصادی نیست؛ یک معضل روانی هم هست که ریشه در نااطمینانی و ترس از ضرر دارد.
وقتی کشاورز نمیداند محصولش را به چه قیمتی و به چه کسی خواهد فروخت، دیگر انگیزهای برای سرمایهگذاری و تلاش بیشتر باقی نمیماند. به همین دلیل، ایجاد یک سیستم حمایتی واقعی، مثل تضمین قیمت مناسب و بازار مطمئن، از ضروریات هر برنامه موفق کشاورزی است تا کشاورزان دوباره به تولید محصولات کلیدی بازگردند و امنیت غذایی کشور تضمین شود یکی از بزرگترین مشکلات کشاورزان استان فارس، نبود اطمینان مالی و تضمین بازار فروش است.
وقتی کشاورز ساعتها زیر آفتاب داغ زمین را شخم میزند، انتظار دارد نتیجه زحماتش نه فقط به لحاظ غذایی، بلکه از نظر اقتصادی هم برایش سودآور باشد. اما واقعیت این است که در بسیاری موارد، محصولات استراتژیک مثل گندم، آنقدر قیمت خرید تضمینی پایینتری نسبت به هزینههای تولید دارند که کشاورز عملاً زیان میکند. این موضوع باعث شده بسیاری از کشاورزان دیگر تمایلی به کشت گندم نداشته باشند، هرچند که این محصول اهمیت حیاتی برای امنیت غذایی کشور دارد.
در مقابل، محصولاتی مانند گوجهفرنگی یا خیار در نگاه اول سودآور به نظر میرسند. این محصولات معمولا دوره رشد کوتاهتری دارند و کشاورز امیدوار است زودتر پولش را بگیرد. اما در فصل برداشت، وقتی حجم تولید بالا میرود، بازار اشباع شده و قیمتها به شدت سقوط میکند.
بسیاری از کشاورزان محصولشان را به قیمت بسیار پایین میفروشند یا حتی مجبور میشوند بخش قابل توجهی از محصول را بهدلیل نبود خریدار از دست بدهند. این اتفاق باعث میشود تلاش و سرمایهشان هدر برود و حس ناامیدی و بیاعتمادی در آنها ایجاد شود. این وضعیت یک دور باطل ساخته که کشاورز را در سردرگمی عمیق فرو برده است. از یک طرف محصولاتی که کشور به آنها نیاز دارد، برایش سودآور نیستند و از طرف دیگر محصولاتی که میکارد، بازار مطمئن و ثبات قیمتی ندارند.
این عدم توازن باعث میشود کشاورزان نتوانند برای آینده برنامهریزی کنند و هر سال نگران باشند که آیا محصولشان به فروش میرسد یا نه، و آیا سودی نصیبشان میشود یا ضرر خواهند کرد. اما این مشکل فقط اقتصادی نیست؛ بخش مهمی از آن ریشه در حس ناامنی و اضطراب کشاورز دارد. وقتی نمیداند محصولش را به چه قیمت و به چه کسی خواهد فروخت، یا اینکه آیا دولت حمایتی خواهد کرد یا نه، انگیزهاش برای ادامه کار کاهش مییابد.
کشاورزانی که زمانی با عشق به خاک و محصولاتشان مینگریستند، حالا گرفتار تردید و نگرانی شدهاند. این وضعیت نه تنها زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه امنیت غذایی کل کشور را نیز به خطر میاندازد برای خروج از این وضعیت، نیازمند ایجاد سیستمهای حمایتی واقعی هستیم؛ سیستمهایی که کشاورز را از نظر مالی مطمئن کنند، قیمت عادلانه و بازار تضمینشده برای محصولات استراتژیک فراهم کنند و به کشاورز امکان دهند با آرامش خاطر و انگیزه کافی به تولید بپردازد. فقط در این صورت است که میتوانیم دوباره روی پای خودمان بایستیم و امنیت غذایی کشور را تضمین کنیم؛ امنیتی که بدون حمایت از کشاورزان و ایجاد انگیزه اقتصادی، دستیافتنی نیست.
حالا وقتش رسیده که هوش مصنوعی وارد داستان شود؛ در دنیایی که هر روز فناوری با سرعتی حیرتانگیز پیش میرود، دیگر نمیتوان فقط به تجربه و حدسوگمان تکیه کرد تا تصمیمهای بزرگ کشاورزی را گرفت. بهخصوص وقتی پای منابع محدود، کمآبیهای پیدرپی، خاکهایی که سالها فرسوده شدهاند و آینده غذایی میلیونها انسان وسط باشد. در این شرایط پیچیده، هوش مصنوعی مثل یک همراه دقیق و صبور، بدون اشتباه و خستگی، کنار کشاورز، مهندس و تصمیمگیرندهها میایستد تا به آنها کمک کند بهترین تصمیمها را بگیرند و زمینهای عزیزمان را بهتر مدیریت کنند.
هوش مصنوعی میتواند مثل یک مشاور هوشمند و دقیق، دادههای پیچیدهای مثل وضعیت هوا، کیفیت خاک، منابع آب، وضعیت بازار و میزان تولید را تحلیل کند و بر اساس آن بهترین پیشنهاد را برای هر قطعه زمین و هر مزرعه بدهد. مثلاً هوش مصنوعی میتواند بهدقت بگوید در هر مزرعه چه محصولی بهترین نتیجه را میدهد، با توجه به شرایط خاص آن منطقه؛ مثل نوع خاک، میزان آب موجود و الگوهای آب و هوایی. همینطور میتواند پیشبینی کند که چه زمانی هوای سرد میشود، باران میآید یا احتمال حمله آفات وجود دارد، و کشاورز را از این اتفاقات آگاه کند تا بتواند به موقع پیشگیری کند.
یکی دیگر از کارهای مهم هوش مصنوعی، مدیریت هوشمند آبیاری است. سیستمهای آبیاری مجهز به AI فقط زمانی آب میدهند که خاک واقعاً به آن نیاز دارد؛ این یعنی صرفهجویی قابل توجهی در مصرف آب، گاهی تا 30 تا 50 درصد کمتر از روشهای معمول.
هوش مصنوعی حتی میتواند بازار را زیر نظر بگیرد و روند قیمت محصولات را تحلیل کند. به عنوان مثال، به کشاورز توصیه کند که سال آینده بهتر است روی محصولاتی مثل کنجد یا زعفران سرمایهگذاری کند چون سود بیشتری خواهند داشت اما جالبترین قسمت این است که هوش مصنوعی به جای دادن یک نسخه کلی برای همه، میتواند برای هر روستا، یا حتی هر مزرعه کوچک، یک الگوی کشت خاص و شخصیسازی شده ارائه دهد.
این یعنی کشاورزی به شکلی دقیق و متناسب با شرایط هر منطقه پیش میرود و منابع بهینهتر استفاده میشوند. خبر خوبی برای همه کشاورزان عزیز استان فارس داریم؛ تیمی از متخصصان و پژوهشگران با تمام دل و جان مشغول کار و تحقیق روی کاربرد هوش مصنوعی در کشاورزی هستند.
آنها با پشتکار و دانش بالایشان تلاش میکنند این تکنولوژیهای جدید را متناسب با شرایط خاص استانمان بومیسازی کنند تا بتوانند بهزودی راهکارهای عملی و مؤثری به کشاورزان ارائه دهند. این یعنی فردایی روشنتر برای کشاورزی فارس؛ جایی که با کمک هوش مصنوعی، بهرهوری بیشتر میشود، مصرف منابع مثل آب بهینهتر میشود و امنیت غذایی ما پایدارتر از همیشه خواهد بود. واقعاً میتوانیم امیدوار باشیم که این تلاشها، ثمرات شیرینی برای کشاورزان و مردم این دیار به همراه خواهد داشت.
انتهای پیام/424