دیپلماسی آب ایران در بنبست سنتی؛ ضرورت تغییر رویکرد در برابر زیادهخواهی همسایگان
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از مشهد، دهههاست که آب به مهمترین عامل مناقشه میان کشورها در خاورمیانه و آسیای مرکزی بدل شده است گرچه معاهدات دوجانبه و چندجانبه متعددی برای تقسیم و مدیریت منابع آبی وجود داشته، اما نبود ضمانت اجرایی و بیاعتنایی برخی دولتها به قواعد حقوق بینالملل، این منابع حیاتی را به کانون تنشهای مداوم تبدیل کرده است.
امروز شکاف میان شعارهای همکاری آبی و واقعیتهای میدانی از هر زمان دیگری عمیقتر است و وعدههای سیاسی همسایگان مبنی بر رعایت حقابهها، در عمل با سدسازیهای جدید، انحراف آبراهها و کاهش شدید جریان ورودی به ایران نقض میشود. همین مسئله ضرورت بازنگری در رویکردهای سنتی و حرکت به سمت دیپلماسی نوین را اجتنابناپذیر کرده است. آب تنها یک منبع طبیعی برای کشاورزی یا توسعه اقتصادی نیست؛ بلکه اهرمی ژئوپلیتیکی است که میتواند سرنوشت کشورها را تغییر دهد. رودخانههای مشترک چون هیرمند، ارس، دجله و فرات، نشان دادهاند که چگونه یک تصمیم سیاسی در کشور بالادست میتواند زندگی میلیونها نفر در ایران و سایر همسایگان را دگرگون کند.
به همین دلیل، مسئله آب به امنیت ملی گره خورده و امروز همان اندازه اهمیت دارد که نفت و انرژی در دهههای گذشته داشتند. ایران با 15 کشور همسایه، یکی از پیچیدهترین شرایط آبی جهان را تجربه میکند و حدود 22 درصد مرزهای ایران را رودخانهها تشکیل دادهاند و بیش از 800 کیلومتر از مرزها بر بستر جریانهای آبی مشترک است. با این حال، مدیریت یکجانبه برخی کشورها، بحران کمآبی را برای ایران تشدید کرده است. افغانستان با ساخت سد کمالخان و طرحهای جدید انحراف آب، حقابه تاریخی ایران از هیرمند را تهدید میکند. در غرب نیز ترکیه با پروژههای عظیم «گاپ» و «داپ»، میلیاردها مترمکعب آب دجله و فرات را در پشت سدها محبوس کرده و عراق و سوریه و حتی ایران را با بحران کمآبی و بیثباتی اجتماعی مواجه کرده است. این سیاستهای توسعهطلبانه، آب را به ابزاری برای فشار سیاسی و معاملههای ژئوپلیتیکی بدل ساخته است که در چنین شرایطی، ایران ناگزیر است از نگاه سنتی مبتنی بر معاهدات نیمهجان عبور کند و دیپلماسیای نوین را بنیان گذارد؛ دیپلماسیای که همه ابزارها از فناوریهای پایش از راه دور تا فشارهای چندجانبه سیاسی و استفاده از ظرفیت دیپلماسی عمومی را به خدمت گیرد.
آب در منطقه ، ابزاری برای اعمال فشار سیاسی کشورها
حجت میانآبادی،عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشگر حوزه دیپلماسی آب در گفتوگو با خبرنگار تسنیم از مشهد، ضمن تحلیل وضعیت منابع آبی مشترک ایران با همسایگان اظهار کرد: امروز آب در منطقه غرب آسیا نه تنها یک منبع حیاتی برای بقا، بلکه ابزاری برای اعمال فشار سیاسی و تغییر معادلات امنیتی شده است. بیش از 310 منبع آبی فرامرزی در جهان وجود دارد که بین 150 کشور تقسیم شدهاند و با وجود همکاریهای مقطعی، مناقشات پیرامون آنها روزبهروز بیشتر میشود.
وی افزود: تجربه کشورهای اروپایی نشان میدهد حتی در مناطق پرآب نیز عدم همکاری منجر به فجایع زیستمحیطی میشود. نمونه بارز آن سیل سال 2021 در آلمان، بلژیک و هلند بود که دهها قربانی گرفت. حال تصور کنید در منطقه خشک و بحرانزده غرب آسیا که امنیت ملی کشورها به شدت به منابع آبی وابسته است، بیتوجهی به مدیریت مشترک آب چه پیامدهایی خواهد داشت.
افغانستان و نقض مکرر معاهده هیرمند
میانآبادی با اشاره به چالشهای مرزی ایران و افغانستان گفت: معاهده 1351 حقابه ایران از رود هیرمند را 820 میلیون مترمکعب تعیین کرده، اما در چهار دهه گذشته هیچگاه به طور کامل اجرا نشده است. سد کمالخان در دولت اشرف غنی و ادامه همان سیاست توسط طالبان، عملاً جریان طبیعی آب به سمت ایران را مسدود کرده است.
وی ادامه داد: حتی با وجود فتوای رهبر طالبان درباره حرمت انحراف آب، مقامات اجرایی این گروه بارها حقابه ایران را نقض کردهاند. این اقدام نه تنها نقض حقوق بینالملل بلکه تهدیدی مستقیم برای امنیت انسانی و زیستمحیطی استان سیستان و بلوچستان است.
ترکیه و سیاست آبی توسعهطلبانه
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشگر حوزه دیپلماسی آب اظهار کرد: ترکیه از دهه 80 میلادی پروژه عظیم «گاپ» را آغاز کرده که شامل احداث 22 سد بر روی دجله و فرات است که بعدها این پروژه با طرح «داپ» گسترش یافت و ساخت دهها سد جدید در دستور کار قرار گرفت. این سدها میلیونها مترمکعب آب را پیش از ورود به عراق، سوریه و حتی ایران مهار میکنند لذا ترکیه از این آبها بهعنوان اهرم سیاسی علیه همسایگان استفاده میکند؛ به گونهای که بارها رهاسازی آب به سمت عراق را مشروط به امتیازات ژئوپلیتیک کرده است. این دقیقاً مصداق استفاده از «آب به مثابه سلاح سیاسی» است.
این پژوهشگر تأکید کرد: نباید آب را صرفاً یک منبع طبیعی یا اقتصادی دانست. در ایران، هر رودخانه و تالاب نقشی هویتی، اجتماعی و حتی مذهبی دارد. زایندهرود برای اصفهان نماد حیات و هویت شهری است، هامون برای سیستان مایه تمدن و حیات اقتصادی و اروندرود برای خوزستان جنبه امنیتی و ژئوپلیتیک دارد لذا خشک شدن این منابع نه تنها بحران محیطزیستی، بلکه بحران اجتماعی و حتی سیاسی ایجاد میکند. نمونه آن اعتراضهای کشاورزان اصفهان در پی خشک شدن زایندهرود است.
دیپلماسی نوین آب؛ ضرورتی اجتنابناپذیر
میانآبادی گفت: متأسفانه عملکرد نهادهای مسئول در ایران طی دو دهه گذشته بیشتر بر پایه دکترینهای منسوخ دیپلماسی آب بوده است و مذاکرات تکراری، توافقات ناکام و اتکای صرف به معاهدات حقوقی، هیچگاه مانع نقض حقابه ایران نشد.
وی تاکید کرد: امروز نیازمند دیپلماسی نوین آب هستیم؛ دیپلماسیای که نه تنها باید چندلایه، منعطف و پویا باشد بلکه باید از ابزارهای نوین همچون دیپلماسی عمومی، علمی، فناوریهای پایش منابع آبی، فشارهای سیاسی چندجانبه و حتی سازوکارهای اقتصادی بهره برد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشگر حوزه دیپلماسی آب خاطرنشان کرد: آب امروز به «سلاح ژئوپلیتیک» در منطقه تبدیل شده است. اگر ایران بخواهد امنیت آبی خود را تضمین کند، باید با نگاهی فراتر از معاهدات سنتی، وارد میدان دیپلماسی چندسطحی شود. وقت آن رسیده که گذشته آسیبشناسی شود و آینده با استراتژی تازهای مبتنی بر واقعیتهای ژئوپلیتیک منطقه طراحی شود.
انتهای پیام/282