همبستگی اجتماعی باید به سرمایه اجتماعی تبدیل شود
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، ایرانی اسلامی بعد از جنگ 12 روزۀ اسرائیل شاهد نوعی انسجام اجتماعی بین اقشار مختلف مردم به خصوص جوانان و نوجوانان بود. عقل جمعی حکم میکند تا از این فرصت به دست آمده و وضعیت جدید پساجنگ بهترین بهره را ببریم، به این معنا که باید نظام سعی کند این انسجام اجتماعی به دست آمده را به یک سرمایۀ اجتماعی و ملی تبدیل کند؛ چرا که جامعهای که از انسجام بالایی برخوردار است، در در کوتاه مدتی و در مواجهه با بحرانها (مثل حملۀ مجدد اسرائیل به ایران و یا هر بحران دیگری) مقاومتر است، و در دراز مدت از توسعه اقتصادی و سیاسی پایدارتری برخوردار و از خشونتها، اعتراضات و جنبشهای داخلی دور میماند. حال پرسش این است که چگونه میتوان انسجام ایجادشده در یک وضعیت و بحران خاص مثل جنگ را تبدیل به یک سرمایۀ اجتماعی کرد؟
انسجام اجتماعی به میزان همبستگی بین اعضای یک جامعه اشاره دارد و بیانگر این است که چگونه افراد و گروههای مختلف در یک جامعه با وجود تفاوتهای فرهنگی، اقتصادی یا سیاسی، احساس تعلق مشترک داشته و برای دستیابی به اهداف جمعی همکاری میکنند. مؤلفههای انسجام اجتماعی عبارتند از 1. اعتماد متقابل (بین مردم، نهادها و حکومت)، 2. احساس هویت مشترک (هویت ملی و هویت دینی)، 3. مشارکت اجتماعی و سیاسی (میزان تعامل مردم در تصمیمگیریهای جمعی)، 4. برابری نسبی مردم (کاهش شکافهای طبقاتی، قومی یا جنسیتی). همچنین میتوان به عوامل تضعیف انسجام اجتماعی اشاره کرد: نابرابری اقتصادی، تبعیض قومی یا مذهبی، بیاعتمادی به نهادهای حکومتی، شکاف بین نسلی، و انحصارگرایی قومی، جنسی، نسلی، جناحی، و….
اما منظور از سرمایۀ اجتماعی، مجموعهای از شبکههای اجتماعی، اعتماد اجتماعی و مشارکت و همکاری بین افراد و گروهها است که امکان عمل جمعی و دستیابی به اهداف مشترک را تسهیل میکند. این مفهوم بر این ایده استوار است که روابط اجتماعیِ قوی و مبتنی بر اعتماد میتوانند مانند یک نوع “سرمایه” عمل کنند و بهرهوری فردی و اجتماعی را افزایش دهند. همچنین میتوان به عوامل کاهندۀ سرمایۀ اجتماعی در جامعه اشاره کرد: بیاعتمادی گسترده (به ویژه نسبت به نهادهای حکومتی)، شکافهای اجتماعی (اقتصادی، قومی، مذهبی، جنسی یا سیاسی)، تضعف روحیه همکاری، بحرانهای اقتصادی و مهاجرتهای گسترده از مواردی هستند که متأسفانه در جامعه ایران پساجنگ به وضوح قابل مشاهده هستند.
تبدیل همبستگی اجتماعی به سرمایه اجتماعی در ایران، فرآیندی تدریجی و پیچیده است که نیازمند تقویت ارتباطات اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت فعال مردم در زندگی اجتماعی و سیاسی و افزایش حس برابری و عدالت بین مردم است. برای افزایش این مؤلفههای راهبردها و راهکارهایی وجود دارد که به پارهای از آنها در ادامه اشاره میشود:
- تبدیل ارتباطات اجتماعی سنتی به ارتباطات شبکهای مدرن اجتماعی:
ارتباطات اجتماعی در ایران به طور سنتی اغلب درون نسلی، خویشاوندی، درون قومی یا درون مذهبی بوده است؛ اما سرمایه اجتماعی باید قابلیت پیوند ارتباطات بین نسلی، خویشاوندی، میان قومی و کثرت مذهبی و به طور کلی ارتباطات شبکهای و جدید را داشته باشد.
راهکار:
برای تبدیل ارتباطات سنتی به ارتباطات شبکهای و جدید، باید:
1/1- فضاها، موقعیتها، و فعالیتهای مشارکتی بینقومی، بین مذهبی، بیننسلی و بینطبقهای و… توسعه یابد. اعضای هر شورا، کارگروه، کمیسیون، برای فعالیتها و مشارکتهای اجتماعی باید ترکیبی از افراد مختلف باشد. قیمومیت یک گروه، نسل، قوم، و… بر دیگر اقشار جامعه نباید ادامه یابد.
2/1- از هرگونه پروژۀ مشترک شهری، روستایی، محیطزیستی، فرهنگی و داوطلبانه از هر قشر، قوم، نسل، مذهب، جنس و… حمایت شود.
3/1- هویت ملی همافزا با استفاده از توسعۀ و برجسته کردن دستآوردهای انواع هنرها، ادبیات، موفقیتهای ورزشی به خصوص در میادین بینالمللی، نمادها و مفاهیم ملی، نه مبتنی بر حذف تفاوتهای محلی و قومی بلکه در چارچوب هویت ملی، تقویت شود. همچنین باید از طریق آموزش فرهنگ، تاریخ تمدن ایرانی ـ اسلامی، تاریخ ایران و اسلام و ارزشهای مشترک بدون تحریف و بزرگنمایی هویت ملی را بازسازی کرد. در راستای افزایش کیفیت آموزش، باید به محتوا و مدرسان و معلمان به خصوص در سطح ابتدایی و متوسط توجه جدی نشان داد، و از عواملی که سبب کاهش کیفیت آموزشی میشود، همچون مسائل و مشکلات معیشتی و اقتصادی معلمان، کاهش شأن و منزلت اجتماعی آنان و بیمهریهای به قشر فرهیخته و… دوری کرد.
4/1- گفتوگوی بیننسلی برای انتقال تجربیات و کاهش شکاف نسلی توسعه یابد.
- ارتقای سطح ارتباطات اجتماعی:
برای اینکه همبستگی اجتماعی به سرمایۀ اجتماعی تبدیل شود، باید مهارتهای ارتباطی، کار جمعی، مدیریت تعارضها و چالشها، و گفتوگو آموزش داده شود.
راهکار:
برای ارتقای سطح ارتباطات اجتماعی (مهارتهای ارتباطی، کارجمعی، مدیریت تعارضها و چالشها، و گفتوگو)، باید:
1/2- آموزشهای ارتباطات اجتماعی به نظام آموزش عمومی کشور به خصوص آموزش ابتدایی و متوسطه افزوده شود. نقش نهادهای آموزشی و پرورشی در ایجاد و تقویت همبستگی اجتماعی و تبدیل آن به سرمایۀ اجتماعی لازم به گفتن نیست.
2/2- کارگاههایی در سطح محلات شهری، سازمانها، روستاها و… برگزار کرد.
3/2- مهارتهای ارتباطی، کارجمعی، مدیریت تعارضها و چالشها، و گفتوگو، در خانواده، رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی مجازی ترویج شود.
- ارتقاء اعتماد اجتماعی:
سرمایه اجتماعی بدون اعتماد متقابل مردم ـ دولت و نظام سیاسی، و مردم ـ مردم معنا ندارد؛ اعتماد اجتماعی نیز در جامعهای به منصۀ ظهور و بروز میرسد که همبستگی اجتماعی وجود داشته باشد.
راهکار:
برای افزایش اعتماد اجتماعی، باید:
1/3- به نیازهای مردم و رفع آنها اهتمام جدی ورزید. در این راستا میتوان از دستاوردهای هنری، ادبی و موفقیتهای ورزشی در سطح بینالمللی، ملی و استانی برای روایت رنج، امید، بازسازی و مقاومت مردم استفاده کرد. همچنین باید زیرساختهای اشتغال و خدمات عمومی را ایجاد و تقویت کرد.
2/3- در عملکرد دستگاههای دولتی و نهادهای حکومتی شفافیت وجود داشته باشد.
3/3- مسؤولان و دستگاههای حاکمیتی به نیازها و ابهامات مردم پاسخگو باشند.
4/3- به جد با فساد اداری و اقتصادی که یکی از عوامل گسست اجتماعی است، مقابله و مبارزه کرد.
5/3- با انواع تبعیض (قومی، جنسیتی، طبقاتی، ژنی، مذهبی، مرکزی ـ پیرامونی یا حاشیهای و…) مبارزه شود. همچنین باید برای کاهش فقر و بیکاری که همبستگی اجتماعی را تهدید میکنند، اقدامات جدی انجام گیرد.
6/3- مسؤولان و مدیران ناکارآمد دستگاهههای اجرایی را عزل و برکنار کرد و امور را به افراد شایسته و کارآمد سپرد.
7/3- رسانههای انتقادی، مستقل و مسئول برای شفافکردن عملکرد و پاسخگوکردن مسؤولان، مبارزه با فساد، تبعیض و ناکارآمدی پارهای از مدیران ایجاد و از آنها حمایت کرد. به عبارت دیگر باید رسانههای ملی با هدف روایت فراگیر از نظام از سوگیری به یک گروه و جناج به فراگیری به همه گروهها و جناجها تغییر جهت دهند. افزون بر این باید از فعالیت رسانههایی که دوگانهسازی، قطبسازی، تبعیض یا بیاعتمادی را ترویج میکنند، جلوگیری گردد.
8/3- از بهرهبرداری ابزاری از همبستگی اجتماعی برای تحمیل یک هویت خاص یا حذف دیگران جلوگیری کرد.
- گسترش مشارکت اجتماعی فراجناحی و گروهی:
ایجاد و افزایش مشارکت اجتماعی نباید صرفا درون یک گروه خاص یا جناح حاکم باشد به خصوص اگر آن گروه و جناح از یک اقلیت اجتماعی برخوردار باشد؛ بلکه باید مشارکت اجتماعی به روابط بین گروهها و جناحهای اجتماعی وسیاسی مختلف، بین نهادها و سازمانهای رسمی و غیررسمی و مردمی نیز گسترش یابد.
راهکار:
برای گسترش مشارکت اجتماعی فراجناحی و گروهی، باید:
1/4- برنامههای مشترک بین گروههای اجتماعی و سیاسی و مناطق مختلف اجرا کرد.
2/4- از مهندسی مشارکتهای اجتماعی و سیاسی برای پیروزی یک گروه یا جناح اقلیت سیاسی و اجتماعی پرهیز شود.
3/4- از گفتوگوهای فراگروهی و جناحی در سطح حاکمیت و رسانههای ملی حمایت کرد. این حمایت و استفاده نباید در وضعیتها و موقعیتهای خاص و زمانهای مشخص باشد، بلکه باید به یک رویه و سنت در سطح حاکمیت و رسانهها تبدیل شود. تقویت فرهنگ گفتوگو بین گروهها، جناحها، اقوام، پیروان مذاهب و طبقات مختلف باعث کاهش سوءتفاهمها میشود.
4/4- از گروههای مختلف برای مشارکت در امر سیاستگذاری و تصمیمگیری دعوت شود.
5/4- نهادها و سازمانهای غیردولتی، انجمنها، خیریهها و سازمانهای مردمنهاد (NGOها) را تقویت کرد.
6/4- از اقوام و مذاهب مختلف در مدیریتهای ملی، استانی، شهری، روستایی و محلی برای جلوگیری از حاشیههای اجتماعی و سیاسی استفاده کرد.
- تقویت احساس عدالت اجتماعی:
امنیت روانی و اجتماعی و حس تعلق به روح جمعی؛ احساس وجود عدالت اجتماعی، امنیت روانی و اجتماعی و حس تعلق به روح جمعی باعث میشود که همبستگی اجتماعی به همبستگی عاطفی تبدیل شود و همبستگی عاطفی سبب افزایش اعتماد و مشارکت اجتماعی از مؤلفههای سرمایۀ اجتماعی میگردد.
راهکار:
برای تقویت احساس عدالت اجتماعی، امنیت روانی و اجتماعی و حس تعلق به روح جمعی، باید:
1/5- تفاوتها و شکافهای نسلی، طبقاتی، جنسیتی و قومی کاهش یابد.
2/5- منابع و امکانات در مناطق مختلف کشور عادلانه توزیع شود و همچنین فرصتهای اقتصادی و اجتماعی به احاد مردم یکسان فراهم باشد.
3/5- نباید مردم تحت فشارهای ناترازی انرژی، مسائل زیست محیطی، تحریمهای ظالمانه خارجی، اظهارنظرهای عامیانه و غیرتخصصی بعضی از مسؤولان، تهدیدات نظامی خارجی، و… باشند.
جدول بایستههای اصلی در راستای تبدیل همبستگی اجتماعی به سرمایه اجتماعی و راهکارهای تحقق هر محور
سازوکار تبدیل همبستگی اجتماعی به سرمایۀ اجتماعی |
تبدیل ارتباطات اجتماعی سنتی به ارتباطات شبکهای مدرن اجتماعی | توسعۀ فضاها، موقعیتها، و فعالیتهای مشارکتی بینقومی، بین مذهبی، بیننسلی و بینطبقهای |
حمایت از هرگونه پروژۀ مشترک شهری، روستایی، محیطزیستی، فرهنگی و داوطلبانه از هر قشر، قوم، نسل، مذهب، جنس | ||
تقویت هویت ملی همافزا با استفاده از توسعۀ دستآوردهای هنر، ادبیات، موفقیتهای ورزشی، نمادها و مفاهیم ملی | ||
توسعۀ گفتوگوهای بیننسلی | ||
ارتقای سطح ارتباطات اجتماعی | افزودن آموزشهای ارتباطات اجتماعی به نظام آموزش عمومی کشور | |
برگزاری کارگاههایی در سطح محلات شهری، سازمانها، روستاها | ||
آموزش مهارتهای ارتباطی در خانواده، رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی مجازی | ||
ارتقاء اعتماد اجتماعی | رفع نیازهای مردم | |
شفافیت در عملکرد دستگاه¬های دولتی و نهادهای حکومتی | ||
پاسخگویی مسؤولان و دستگاه¬های حاکمیتی به نیازها و ابهامات مردم | ||
مبارزه با فساد اداری و اقتصادی | ||
مبارزه با انواع تبعیض | ||
عزل مدیران ناکارآمد | ||
حمایت از رسانه¬های انتقادی، مستقل و مسئول | ||
پرهیز از بهرهبرداری ابزاری از همبستگی اجتماعی برای تحمیل یک هویت خاص یا حذف دیگران | ||
گسترش مشارکت اجتماعی فراجناحی و گروهی | اجرای برنامههای مشترک بین گروههای اجتماعی و سیاسی و مناطق مختلف | |
پرهیز از مهندسی مشارکتهای اجتماعی و سیاسی برای پیروزی یک گروه یا جناح اقلیت سیاسی و اجتماعی | ||
حمایت از گفتوگوهای فراگروهی و جناحی در سطح حاکمیت و رسانههای ملی | ||
دعوت از گروههای مختلف برای مشارکت در امر سیاستگذاری و تصمیمگیری | ||
دعوت و تقویت نهادها و سازمانهای غیردولتی، انجمنها، خیریهها و سازمانهای مردمنهاد (NGOها) | ||
استفاده از اقوام و مذاهب مختلف در مدیریتهای ملی، استانی، شهری، روستایی و محلی | ||
تقویت احساس عدالت اجتماعی | کاهش تفاوتها و شکافهای نسلی، طبقاتی، جنسیتی و قومی | |
توزیع عادلان منابع و امکانات در مناطق مختلف کشور | ||
مردم تحت فشار ناترازی انرژی، مسائل زیست محیطی، تحریمهای ظالمانه خارجی، اظهارنظرهای عامیانه و غیرتخصصی بعضی از مسؤولان، تهدیدات نظامی خارجی نباشند | ||
|
نویسنده: مجید کافی، عضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
انتهای پیام/