یادداشت| استمرار گزاره مقاومت؛ نیازمند تبیین هوشمندانه فرهنگی

مقاومت کلان‌نرافزار جمهوری اسلامی برای زیست امروز و فردای ایرانیان است؛ پس دشمن با حرکتی خودخواسته به کاملترین شکل ممکن به اثبات سخن حق و نرم‌افزار نظام اسلامی پرداخت
– اخبار استانها –

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، بامداد 23 خرداد بمب‌های آمریکایی ـ اسرائیلی تنها بر مراکز نظامی و هسته‌ای ایران فرود نیامد بلکه هر بمبی که منفجر میشد همزمان بخشی از روایت دست‌ساز از غرب را نیز منهدم میکرد. دستگاه پروپاگاندای غرب، با کاربری گسترده و هدفمند، تصویری از «خویشتن» و «دیگری» در جامعه‌ی ایرانی پایه‌ریزی کرده بود که در مواجهه با بحران‌ها و چالش‌ها، به ابزاری برای توجیه سیاست‌های غرب بدل می‌شد؛ تا بدان جا که حتی در مسائل روشنی چون تحریم‌های اقتصادی، مسئولیت اصلی بر دوش ایران قرار می‌گرفت و نه طرف تحریم‌کننده. این دستاورد، نمونه‌ای بارز از قدرت و نفوذ دستگاه اغوا بوده است.

اما این‌بار برخورد با دیوار سفت حقیقت و سختی انفجار به نرمیِ سحرِ تبلیغات چربید نخستین قطرات خون ریخته شده و اولین آوارهای فرو افتاده، اذهان را بیدار و نگاه‌ها را متحول ساخت. نشریه‌ی معتبر «فارین پالیسی» در یادداشتی از «نرگس باجغلی»، استادیار دانشکده‌ مطالعات بین‌المللی دانشگاه جانز هاپکینز، از ظهور نسلی سخن می‌گوید که پیش از این، ادبیات رسمی مقاومت را به تمسخر می‌گرفتند، اما اکنون به آن باورمند شده‌اند.

همزمان روزنامه‌ «وطن امروز» – که احتمالا هیچ قرابتی با جهت‌گیری‌های فارین پالیسی ندارد – در شماره‌ چهاردهم مردادماه خود، با انتشار عکسی از بانویی با پوششی متفاوت از عرف که محتوایی در حمایت از مقاومت در دست داشت، تیتر درشت «نسل جدید مقاومت» را برگزید. طرح یک مسئله‌ واحد از دو منبع کاملاً متفاوت و حتی متضاد، نشانه‌ای قوی از وجود یک حقیقت است: بیداری و احیای باوری اصیل در جامعه‌ای که شاید پیش از این، با تردید به مقاومت می‌نگریست.

شگفتی و سرور از این تحول دوچندان می‌شود آنگاه که بدانیم مقاومت کلان‌نرافزار جمهوری اسلامی برای زیست امروز و فردای ایرانیان است؛ پس دشمن با حرکتی خودخواسته به کاملترین شکل ممکن به اثبات سخن حق و نرم‌افزار نظام اسلامی پرداخت. اغراق نیست اگر بگویم اثبات گزاره مقاومت در متن جامعه ایران آرزوی چند دهه‌ای دلسوزان فهیم کشور بوده است در حالی که از دستگاه فرهنگی و تبیینی امید چندانی برای انجام این مهم نمی‌رفت.

 دغدغه‌ی نگارنده، نه توصیف این بیداری و علل آن، بلکه پایداری و استمرار آن است. نگرانی از غبار‌هایی که به تدریج بر حقیقت می‌نشینند و به دلیل ضعف تبیینی و انحطاط دستگاه فرهنگی کشور ممکن است گزاره مقاومت در ذهن جامعه ایران باثبات نباشد.

منطقا حفظ یک حقیقت، ارتباط مستقیمی با علت پیدایش آن دارد. تحقق بخش عمده‌ای از اندیشه‌ی مقاومت، شکوفایی ذهنی نسل نو در این زمینه، و رشد خردورزی و آگاهی در جامعه نسبت به خویشتن و دیگری، می‌بایست محصول تلاش‌های نظام‌مند فرهنگی و تبیین هوشمندانه‌ی دستگاه فرهنگی و تبیینی کشور باشد، نه پیامد فرود بمب‌های دشمن.

 به عبارت دیگر، این بیداری کنونی، بیش از آنکه برآمده از تدبیر ما باشد، زاده‌ی خطاهای راهبردی طرف مقابل است و اکنون پرسش بنیادین این است: حفظ، پرورش و تعمیق این آگاهی، آیا این‌بار در پرتو خردمندی و برنامه‌ریزی ما رقم خواهد خورد، یا بار دیگر به اشتباهات دشمن واگذار خواهد شد؟ یا اینکه صورت سوم خواهد داشت و لاسمح الله هیچ کدام از دو گزینه قبل محقق نشده و ارتجاع ذهنیت مقاومت رخ خواهد داد.

آیا بمب‌های سنگرشکن دشمن، ساختارشکن هم بوده‌اند و برخی سازه‌های نامرئی فرهنگ‌سازی را نیز درهم کوبیده است؟ آیا روش‌ها، روندهای کاری، نیروی انسانی و سازه‌های فرهنگی تغییر خواهند کرد؟ آیا جنگ برای مسئولین فرهنگی درس‌آموز و بیدار کننده بوده است؟ مقایسه روندهای ماقبل جنگ و نشانه‌های مابعد جنگ، چه چیزی را به ما نشان می‌دهد؟ 

 آیا ما تدبیری در تبیینِ این فرمان بی‌سرنوشت رهبری خواهیم داشت؟ نمی‌دانیم! زمان روشن خواهد ساخت.

یادداشت از سیدمحسن موتورچی، پژوهشگر کارگروه سیاستگذاری فرهنگی پژوهشکده باقرالعلوم(ع)

انتهای پیام/

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا