28 صفر؛ ساعت به وقت سوگ پیامبر مهربانیها و غریب مدینه
خبرگزاری تسنیم، بندرعباس ـ آن زمان که زمین گهواره کابوسهای تلخ انسان بود، تو با آمدنت بشر جانی تازه گرفت، زنان عزت و مظلومان فریادرسی برای رهایی از چنگال ظلم یافتند، وجود مبارکت اقیانوس بیکران فضایل اخلاق بود و با ندای صلح و رحمت و مهربانیات، انسانها را به یکتاپرستی و عبودیت دعوت نمودی و در عظمتت همین بس که «سیدحمیدرضا برقعی» شاعر آیینی در وصفات چنین سرود: شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد / زنده در گور غزلهای فراوان باشد…
در سال عام الفیل (570 میلادی) در ماه ربیع الاول در خانه عبدالله ابن عبدالمطلب پسر عبدالمطلب و بانو آمنه بنت وهب قدم به سرزمینی گذاشتی که آیینشان بتپرستی بود و دخترانشان منفور پدران جاهلیشان اما تو پیامبر مهربانیها نام گرفتی و به واسطه همین امانتداری و صفای باطنت مورد احترام و عزت بزرگان قوم شدی و در سن 25 سالگی زندگیت با خدیجه کبری(ص) زیباتر و پربرکتتر شد.
پس از سالها و درحالی که در چهل سالگی خداوند جبرئیل امین را برای بشارت نبوتت فرستاد، به اذن الهی با نور قرآن قلب و وجودت هدایت شدی، فرستاده رحمت برای جهانیان شدی و در دورانی برانگیخته شدی که زمین، گهواره کابوسها و جهل بود، با پیام صلح، عدالت و عبودیت، ارزش انسان و کرامت زن را احیا کردی.رسالتت از غار حرا آغاز، در مدینه شهری که بعدا به افتخارت مدینة النبی نام گرفت، به برپایی نخستین حکومت اسلامی رسید و در غدیرخم به نصب جانشینی علی(ع) انجامید.
صبحی که مدینه سیاهپوش شد
امروز برابر با 28 صفر سال یازدهم هجری ساعت به وقت سوگ آخرین فرستاده خداست، روز دو داغ بزرگ بر سینه امت نشست؛ داغی که قرنهاست موسم آن، دلها را به رنگ عزا درمیآورد، صبحی که مدینه، دوباره سیاه پوش شد و روزی که شاعران آئینی آن را با کلمات به سوگ نشستهاند.
بیستوهشتم ماه صفر، تقویم را به شبی از تاریخ میبرد که خورشید رحمت از افق زمین غروب کرد و دلهای مؤمنان را به داغی همیشگی نشاند؛ رحلت پیامبری که با بعثت خود غبار از فطرت انسان زدود، جهانیان را به نور توحید فراخواند و جهان را از تاریکی به مسیر روشنایی برد.
شهر مدینه، آن روز در غم رحلت محمد مصطفی(ص)، گویی خورشید را از دست داده بود، قرآن بر دامن عترت اشک میریخت و آسمان، کبودِ غربت زهرا(س) را بازتاب میکرد. شاعران قرنهاست که از این اندوه نوشتهاند؛ چنانکه استاد غلامرضا سازگار با تخلص «میثم» سرود:
مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست/ آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست/ قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب/ شهر مدینه را به جگر، داغ مصطفاست
صدای مرثیهها از کوچههای مدینه تا امروز میآید، همان نغمهای که شاعر معاصر، تصویر این دو داغ را چنین ترسیم میکند:
مدینه همچو قاب خالی از روی قمر شد/ بقیع از اشک چشم اهل دل، دریا مگر شد/ دو داغ قد کشیده تا سپهر آسمانی/ یکی حسن، یکی ختمالنبیا، تاج جهانی
هنوز خاک مدینه از وداع آخرین پیامبر الهی آرام نگرفته بود که در سال پنجاه هجری بوی غربت به بقیع رسید. امام حسن مجتبی(ع) خورشید کرامت که عمری را جز در حلم و کرامت سپری نکرده بود، در غربتی سنگین و زهرآلود، به دیدار پدر و مادر و جدش شتافت.
درختان نخل مدینه خم شده بودند، گویی بار مصیبتی چنین سنگین را تاب نمیآوردند. در خانه وحی، فاطمه(س) به سوگ نشسته بود و علی(ع) غریبتر از همیشه در دل دریایی از اندوه، پیکر پیامبر(ص) را به خاک میسپرد. مدینه بیپناه شده بود و دیوارهای مسجدالنبی غمگینتر از غروب.
ایستادگی امت میان دو وداع؛ روایت داغی که قامت صبر را خم کرد
در این روز، پیکر امام حسن مجتبی(ع) را، با قلبی آکنده از زخم جفا و پیکری رنجور از زهر کینه، به سوی بقیع بردند، اما تیرهای جهل و نفاق مانع پیوستن پیکر کریم اهلبیت(ع) به جوار جد بزرگوارش شدند و دل تاریخ از این مظلومیت، هزارپاره شد.
این روز، تنها یادآور گذشته نیست؛ هر سال که میرسد، دلها را به حزن و اندوه وامیدارد، گویی تاریخ دوباره ورق میخورد و امت در میان دو وداع جاودانه میایستد و از مدینه تا بقیع، تا هر شهر و روستا، پرچم غم به اهتزاز درمیآید.
امروز امت اسلام و دلدادگان اقیانوس بیکران فضایل اخلاقی در 28 صفر میان دو داغ ایستاده است؛ داغ رحلت نبیرحمت که زخم آن هرگز التیام نیافت و داغ شهادت امام حسن مجتبی که قامت صبر را خم کرد، این روز، روایت همیشگی غربت است؛ غربت مدینه، بقیع و غربت آسمانی که به سوگ «پیامبر صلح و توحید» و «سبط رسولالله» امام حسن مجتبی (ع) نشست.
پیامبر اکرم در سال 11 بعثت، آخرین حج خود را با عنوان حجه الوداع انجام داد و در بازگشت در منطقهای به نام غدیرخم به امر خداوند امیرالمؤمنین علی(ع) را به عنوان امام و ولی مردم بعد از خود معرفی و منصوب کرد و سرانجام در روز 28 صفر سال یازدهم هجری از دنیا رفت.
امام حسن مجتبی(ع) دومین امام شیعیان نیز در روز 28 صفر سال پنجاه هجری در حالی که 48 سال از عمر مبارکش میگذشت به تحریک معاویه بهدست همسرش(جعده) مسموم و شهید شد.
یاداشت از: فرنگیسحمزهیی
انتهای پیام/864