تو همان خورشیدی که غم ها را از دل می زدایی
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از مشهد،گام به گام که به سوی مشهد قدم برمیدارم، دلم لبریز از آرزوها میشود. هر قدم برایم معنای پرواز دارد، پروازی که مقصدش جز آغوش مهر و عطوفت امام مهربانیها نیست. آنقدر شور و هیجان دیدارش در وجودم شعلهور است که سر از پا نمیشناسم.
پرواز دل در هوای ضریح
در هر گامی که برمیدارم، بند بند دلم پیش اوست؛ همان که مأمن دلهای شکسته و خسته است. انگار ضریح او رشتهای نامرئی است که دلم را به خود بسته و مرا به پرواز درآورده است. یا امام رئوف! تو با دل من چه کردی که اینگونه شیفته ات شدهام؟
آرامشی که در صحن و سرا جاری است
هر بار که به یاد صحن و سرای تو میافتم، قلبم آرام میگیرد. آرامشی که هیچ کجای دنیا برایم یافتنی نیست. من دل به شبکههای ضریح بستهام، گویی تمام زندگیام را با یک رشته نورانی به بارگاهت گره زدهام.
اشک شوق بر گنبد طلایی
آقای من! تو همانی هستی که با دیدن گنبد و گلدستهات، چشمانم بیاختیار پر از اشک میشود. در دل میپرسم: من چه کردهام که چنین مهمان همیشگی مهرت هستم؟ منی که جز کوتاهی و غفلت، ارمغانی به درگاهت نیاوردهام.
عهدی دوباره با امام مهربانیها
ای آقای مهربان من! هر بار که به سوی تو میآیم، در دلم عهدی تازه میبندم. عهدی برای بهتر شدن، برای دل بریدن از دنیا و دل سپردن به آسمان رحمتت. تو همان خورشید هستی که گرمایش دلهای سرد و غمگین را زنده میکند و امید را در وجود ما مینشاند.
انتهای پیام/282