تو همان خورشیدی که غم ها را از دل می زدایی

این روزها نه قدم ها که قلب ها و جان ها از گوشه گوشه این جهان خاکی، رهسپار بهشت مشهدالرضا (ع) شده اند. این جا، قطعه ای از بهشت و کانون میلیون ها قدم و قلم برای امام مهربانی هاست. روایت پیش رو، حکایت یک زیارت در این زیباترین نقطه جهان است.
– اخبار استانها –

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از مشهد،گام به گام که به سوی مشهد قدم برمی‌دارم، دلم لبریز از آرزوها می‌شود. هر قدم برایم معنای پرواز دارد، پروازی که مقصدش جز آغوش مهر و عطوفت امام مهربانی‌ها نیست. آن‌قدر شور و هیجان دیدارش در وجودم شعله‌ور است که سر از پا نمی‌شناسم.

تو همان خورشیدی که غم ها را از دل می زدایی

پرواز دل در هوای ضریح

در هر گامی که برمی‌دارم، بند بند دلم پیش اوست؛ همان که مأمن دل‌های شکسته و خسته است. انگار ضریح او رشته‌ای نامرئی است که دلم را به خود بسته و مرا به پرواز درآورده است. یا امام رئوف! تو با دل من چه کردی که این‌گونه شیفته ات شده‌ام؟

تو همان خورشیدی که غم ها را از دل می زدایی

آرامشی که در صحن و سرا جاری است

هر بار که به یاد صحن و سرای تو می‌افتم، قلبم آرام می‌گیرد. آرامشی که هیچ کجای دنیا برایم یافتنی نیست. من دل به شبکه‌های ضریح بسته‌ام، گویی تمام زندگی‌ام را با یک رشته نورانی به بارگاهت گره زده‌ام.

 

تو همان خورشیدی که غم ها را از دل می زدایی

اشک شوق بر گنبد طلایی

آقای من! تو همانی هستی که با دیدن گنبد و گلدسته‌ات، چشمانم بی‌اختیار پر از اشک می‌شود. در دل می‌پرسم: من چه کرده‌ام که چنین مهمان همیشگی مهرت هستم؟ منی که جز کوتاهی و غفلت، ارمغانی به درگاهت نیاورده‌ام.

تو همان خورشیدی که غم ها را از دل می زدایی

عهدی دوباره با امام مهربانی‌ها

ای آقای مهربان من! هر بار که به سوی تو می‌آیم، در دلم عهدی تازه می‌بندم. عهدی برای بهتر شدن، برای دل بریدن از دنیا و دل سپردن به آسمان رحمتت. تو همان خورشید هستی که گرمایش دل‌های سرد و غمگین را زنده می‌کند و امید را در وجود ما می‌نشاند.

انتهای پیام/282

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا