مسئلۀ انسان امروز را بدون ارتباط با آسمان نمیتوان فهمید/محمد(ص) و مسأله انسان معاصر
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، پیامبر گرامی اسلام(ص) به تعبیر دکتر شریعتی کلمۀ خود را با الله شروع کرد و با انسان پایان داد. پیامبر میخواست بگوید من میان الله و انسان از یک سو و انسان و الله از سوی دیگر ارتباط برقرار کردهام و با الله بودن سبب نشد زمین را فراموش کنم. بنا به تعبیر خوب یکی از نویسندگان، او به ما آموخت که شما حق ندارید به دلیل توجه به بالا، زمین را فراموش کنید. یا به تعبیر یکی از بزرگان، به ما آموختهاند که در اثنای نماز شب نیز (که امری کاملاً شخصی و فردی به منظور ایجاد ارتباط با خداوند است) چهل مؤمن را یاد کنید. این نکتۀ ظریف نشان میدهد شما در دل شب (و در اوج ارتباط شخصی با خداوند) نیز حق ندارید درد انسان را فراموش کنید و حداقل هر شب باید درد چهل انسان را مورد توجه قرار دهید، البته دعا کردن در اینجا دعای صرف نیست، بلکه به معنای این است که دعا کنید مسائل آنها با کمک خداوند حل شود. پیامبران آمدند تا مسائل انسان را بفهمند و برای حل آن راهکاری خدایی ارائه کنند. ما نمیخواهیم مسئلۀ بشر به هر روشی حل شود، بلکه مدعی هستیم و میخواهیم این مسئله به روش خدایی به پاسخ برسد. چنین نگاهی را خاتم انبیا حضرت محمد مصطفی(ص) به ما آموخت که آسمانی بودن، نباید شما را از زمینی بودن غافل کند.
حدیثی داریم با این مقدمه که «مَن باتَ…» و بات از بیتوته و شب ماندن میآید. او به ما یاد داد که هرکس شب بخوابد و در دل شب مسلمانی فریاد بزند و او ندای مسلمان را جواب ندهد، مسلمان نیست. به نظر من حدیث دل شب بر این نکته تأکید دارد که در دل شب نیز باید درد انسان داشته باشید و به فکر مسائل انسان باشید. بنابراین آسمانی بودن و در غار حرا بودن پیامبر، موجب نشد از زمینی بودن غافل شود، همچنانکه زمینی بودن او نیز موجب نشد آسمان را فراموش کند. او نه مانند امروز چنان دچار مدرنیته شد که تنها دغدغۀ بشر (زمینی) را داشته باشد و بدون توجه به آسمان زندگی کند و نه مانند عرفانهای آنچنانی تنها به آسمان توجه داشت که زمین را فراموش کند. ایشان این دو را به یکدیگر ربط داد. برای کشف چگونگی این اتفاق با ارائۀ یک بحث مهم فلسفی و تفسیری، برداشتی از آن ارائه خواهیم کرد.
مهمترین عظمت پیامبر(ص) این بود که میان دو قوس قرار داشت؛ یکی در طرف عالم روحانی و دیگر در طرف عالم زمینی. ایشان این دو (طرف) را به یکدیگر پیوند داد، اینگونه که هم مسئله را میدید و هم در پی راهحل بود، نه اینکه برای راحتی و آرامش خود، به مسئله توجه نکند. از سوی دیگر چنان گرفتار مسئله نشده بود که راهکار آسمانی را نبیند. ما گاهی چنان درگیر مسائل میشویم که آسمان را فراموش میکنیم. درد مسائلی و معضلاتی مانند حجاب، اقتصاد، فرهنگ، تورم و غیره چنان ما را میگیرد که صرفاً در پی راهکار زمینی برای رفع آنها هستیم، در حالی که پیامبر میفرماید باید راهکار آسمانی را برای درمان دردها و حل مسائل بیابید.
قرآن میفرماید: «إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»و در آیۀ دیگر میخوانیم: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ». سنخ امر خدا از نوعی است که همین که دستور میدهد، اتفاق میافتد؛ امر خدا از سنخ دستورات آنی، لحظهای و فوری است و نیازمند پردازش (Process) و زمان طولانی نمیباشد. بر این اساس علامه میفرماید وحی خدا از سنخ امر است و امر خدا از مواردی است که بیدرنگ اتفاق میافتد و نیازمند تدرّج نیست. علامه میفرماید امر از سنخ مواردی است که نیازمند زمان و مکان نیست و بیزمانی، بیمکانی و تجرد، شاخصۀ آن میباشد. وحی نیز از این سنخ و یک امر بیدرنگ، بدون زمان و بدون مکان است که رابطۀ پیامبر را با آسمان برقرار میکند.
حال پیامبر آن امر بلازمان، بلامکان و آنی را طی 23 سال، در مکه و مدینه و به تدریج به مردم میآموزد و آن ارتباط امری را به کتاب تبدیل میکند. پیامبر آن ارتباط آنی را طی یک بازۀ زمانی طولانی و تدریجی 23 ساله به مردم میآموزد. به تعبیر علامه، امر، مجرد است، نه مادّی و پیامبر موضوعی مجرد را در فضایی مادّی قرار میدهد. عظمت پیام پیامبر در همین پردازش، پالایش و تبدیل بزرگی است که انجام میدهد. البته باید مراقب بود که این تبدیل، ذهن ما را به تحریف نبرد، مانند برخی (سروش و مانند او) که این مسئله را نفهمیدند و به این نتیجه رسیدند که خود پیامبر صاحب وحی بودند.
اگر بخواهیم مسائل انسان معاصر مانند قاچاق، فقر، محیطزیست و… را بفهمیم باید به این چگونگیها دقت کنیم. امروز تمام تلاش حوزههای علمیه اتفاق میافتد، گره زدن این مسئلهها به راهحلها راهکارهای آسمانی، آن هم ناظر به وات (What) است، یعنی تلاش کنیم و پاسخ اسلام نسبت به این مسئله را دریابیم، اما این ناظر به وات (What) است، پس از آن باید دید چگونه (How) میخواهیم به این مسئله (که چیستیاش را دریافتیم) پاسخ دهیم.
ما جواب اسلام را گرفتیم، مثلاً بهعنوان مثال ما پاسخ مسائلی مانند فقر در آمریکای لاتین، قاچاق انسان در آفریقا را براساس پیام آسمانی اسلام دریافتیم و روش اجتهاد را دربارۀ غارت و استثمار کشورهای سیاهپوست و مسائل مختلفی مانند تجارت سکس و نابودی محیطزیست و خشونت فراگرفتیم، اما در کنار آن ارتباط آسمانی و شناخت Whatها (آن هم به فرض اینکه جوابها را واقعاً پیدا کرده باشیم) شناخت چگونگیها (How) نیز مطرح است. همانطور که عرض کردم نباید چگونگی را تنها به اخلاقیات تقلیل داد، این Howها را باید مسئلهای راهبردی بدانیم. باید ببینیم پیامبر جهاد، حجاب، صلاة و… را چگونه به مردم میآموخت.
این روشی است که پیامبر عزیز ما به کار بردند و ما میتوانیم با الگوبرداری از ایشان سه نفر را به 200 هزار نفر تبدیل کنیم، واتها (What) و فرآیند تبدیل آنها به How را بیاموزیم. امروز یکی از خلأهای امر تبلیغ، شناخت چگونگی پیامرسانی پیامبر میباشد، البته نه به این معنا که همه چیز را در ابعاد و روش اخلاقی پیامبر خلاصه کنیم، بلکه باید در قالب بحثهای راهبردی و مهندسی فرهنگی پژوهش و تحقیق کنیم. باید بررسی کنیم و دریابیم پیامبر معارف را در بازههای زمانی مختلف چگونه مهندسی میکرد.
ما باید بدانیم کجا، چگونه (How) و در چه زمانی اینها را به مردم بگوییم. بهعنوان مثال باید جواب اسلام نسبت به مسئلۀ محیط زیست را بیابیم. این چگونگی (How) مسئلۀ ماست و باید در حوزه یاد بگیریم، همچنان که پاسخها را در واتهای پیامبر جستجو میکنیم، پاسخها را در چگونگی تعلیمات پیامبر و در Howهای ایشان بکاویم. متأسفانه ما دربارۀ Howهای پیامبر، همه چیز را به نگاه اخلاقی منحصر کردهایم و از نگاهها و رویکردهای دیگر غفلت ورزیدهایم که باید مورد پژوهش قرار گیرد.
ما نمیتوانیم مسئلۀ انسان امروز را بدون برقراری ارتباط با آسمانها بفهمیم و نمیتوانیم پاسخی آسمانی برای آنها بیابیم مگر اینکه کارکرد این پردازش را متوجه شویم. ما نمیتوانیم مسئلۀ انسان را در چهارچوب مدرنتیه و در قالب و زمینی و مادّی حل کنیم. حوزۀ غیرسکولار یعنی حوزهای که ناظر به درد جامعه و یافتن پاسخ آسمانی برای آن است، در حالی که حوزۀ سکولار تنها به دنیا چسبیده و یا از دردِ مسئلۀ انسان رها شده است. حوزۀ انقلابی یعنی حوزهای که مسئلۀ انسان را میداند، اما پاسخ مسئلۀ انسان را در زمین نمیجوید، بلکه نگاهش روبه آسمان است. حوزه باید وحی، روح و امر را دریابد.
حجت الاسلام یحیی جهانگیری سهروردی، پژوهشگر و مبلغ بین المللی
انتهای پیام/