ترور رهبری و سران قوا، نقشه شکست‌خورده دشمن در تهاجم 12 روزه بود

دشمن قصد داشت با ترور رهبر معظم انقلاب و رؤسای قوا، کشور را به هرج و مرج بکشاند و زیرساخت‌ها را نابود کند، اما این نقشه شوم با شکست راهبردی مواجه شد.
– اخبار استانها –

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از شیراز، مهدی شهسواری، تحلیلگر سیاسی ـ اقتصادی طی یادداشت اختصاصی که در اختیار تسنیم قرار داده، نوشت: دشمن قصد داشت در شروع تهاجم 12 روزه اقدام به ترور مقام معظم رهبری و رؤسای قوا کند و سپس به وسیله برخی خواص و مزدوران داخلی و خارج نشین با معرفی فرد یا شیوه‌ای جهت جایگاه رهبری، جامعه را قطبی و کشور را به هرج‌ومرج بکشاند و در پناه هرج‌ومرج، زیرساخت‌های کشور را نابود کند و ایران ضعیف که هدف اصلی تهاجم بود را شکل دهد، اما شکست راهبردی خورد. 

جبهه غرب در همه ابعاد از جمله لجستیکی، اطلاعاتی و سیاسی در قبل، حین و بعد از جنگ 12 روزه از رژیم اسرائیل حمایت کرده است. لیکن استنباط می‌شود که اقدام مستقیم و آشکار نظامی آمریکا علیه ایران در پی ناکارآمدی و شکست رژیم صهیونیستی در به انجام رساندن برخی از قسمت‌های اصلی طرح بوده است. به عبارتی آمریکا قرار نبوده است چهره اصلی خود را با اقدام نظامی مستقیم عیان کند و در این طرح گرچه همه غرب پشتیبان اسرائیل بودند لیکن اقدام کثیف توسط رژیمی که از هیچ قانون بین‌المللی تبعیت نمی‌کرد انجام می‌شد. اما در عمل ناتوانی اسرائیل در انجام قسمتی از طرح باعث قطع شدن مسیر ادامه طرح شد.

تحلیل تهاجم و مراتب آن این مطلب را محتمل می‌کند که اسرائیل در طی 2_3 روز اول تهاجم بنا بر این داشته است که تمام شخصیت‌های تراز اول و تأثیرگذار سیاسی، نظامی که نقش کلیدی در کشور داشتند را ترور کرده و به شهادت برساند. قسمتی از این ترور‌ها در شب اول و با استفاده از غافلگیری انجام شد که برخی موفقیت‌آمیز و برخی ناموفق بود و قسمت دیگر قرار بود به صورت گروهی و در هنگام تشکیل جلسات جامع همچون جلسه شورای عالی امنیت ملی یا جلسه مجلس خبرگان یا مجلس شورای اسلامی و … به انجام برسد که عملاً در نطفه خفه شد.

سپس با استفاده از فرصت ایجاد شده در حالی که قسمت زیادی از شخصیت‌ها و ارکان تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز نظام نیز از بین رفته است، تمام زیر ساخت‌های دفاعی و نظامی باقی مانده به همراه صنایع مولد سوخت و انرژی و همچنین انبار‌های استراتژیک ذخایر غذایی را نابود نماید.

در خلال این اقدامات نظامی دشمن نیاز به ناامن کردن و ایجاد هرج‌ومرج با توسل به ایجاد اغتشاش در بین مردم داشت و این نیاز به وسیله “دوقطبی‌سازی” مهیا می‌شد. صف‌آرایی مردم مقابل هم و فروپاشی اتحاد ملی تنها زمانی رخ می‌داد که در خصوص یک انتخاب، کشور نیاز به تصمیم سریع و قاطع داشته باشد، اما خواص منافق و نفوذی با تحریک مردم و معرفی چهره‌های غیرموجه و یا عدم قبول جایگزین‌های انتخاب شده باعث قطبی‌شدن و اغتشاش داخلی می‌شدند. در این میان، آنچه بیش از همه احتمالات می‌توانست برای دشمن فرصت ایجاد کند، ترور و به شهادت رساندن رهبر معظم انقلاب بود که از مدت‌ها قبل رسانه‌های در اختیار دشمن نیز در خصوص جانشینان احتمالی ایشان دست به تخریب چهره‌ها زده بودند.

به نظر می‌رسد، چون قسمت اصلی این طرح یعنی ترور شخصیت‌های تراز اول از جمله رهبر معظم انقلاب و سران قوا نتوانسته اجرا شود، احتمال موفقیت طرح به شدت پایین آمده و از سوی دیگر اسرائیل هیچ‌گونه برنامه‌ریزی برای نبرد فرسایشی نداشت، لذا آمریکا وارد کارزار جنگ مستقیم با ایران شد و نسبت به بمباران دو سایت هسته‌ای نطنز و فردو اقدام کرد تا اولاً افکار عمومی را منحرف کند و با اعلام یک پیروزی خیالی، شکست راهبردی اسرائیل در جنگ را مخفی کند؛ به‌گونه‌ای که در اذهان اینگونه نقش ببندد که هدف از حمله، نابودی برنامه هسته‌ای ایران بود که به انجام رسیده است. (هرچند در این هدف نیز به نتیجه نرسید اما هدف اصلی دشمن، تغییر حاکمیت و ایجاد ایران ضعیف بود) و ثانیاً با تخریب دو سایت هسته‌ای امکان تأخیر در توسعه برنامه غنی‌سازی هسته‌ای را فراهم کند.

به نظر می‌رسدبرای شروع عملیات اجرایی نیاز به تدارکاتی بوده است که در طی یک الی دو ساله اخیر صورت گرفته؛ اما جدای از این برنامه، پروسه‌ای طولانی مدت به منظور: 1_تغییر افکار عمومی داخل ایران 2_ ناامیدسازی مردم نسبت به توانایی حاکمیت 3_روی کار آمدن نسلی غیر از نسلی که به تحولات انقلاب سال 57 آگاه باشد و 4_ ایجاد شبکه نفوذ انسانی به منظور تلاش در جهت خرابکاری، اثرگذاری فرهنگی و ایجاد نارضایتی عمومی، آماده و اجرا شده بود.

برنامه ترور رهبر معظم انقلاب و سران قوا که کلید ورود به مرحله بعدی عملیات بودند، به لطف خداوند متعال نتوانست به وقوع بپیوندد و ناکام ماند که این امر باعث قطع امید دشمن در به سر انجام رساندن هدف اصلی طرح تهاجم شد.

رخداد‌ها و وقایع چند دهه اخیر در ایران نشان می‌دهد دشمن در برخی مواقع خاص با رویدادسازی و بهره بردن از برخی خواص تحت کنترل خود باعث قطبی شدن جامعه و لطمه به اتحاد و انسجام ملی شده است.

در حال حاظر آنچه برای جلوگیری از ورود به دام دشمن به عموم مردم توصیه می‌شود عبارتست از: 1_حفظ اتحاد و انسجام ملی،2_ عدم توجه به نظرات تفرقه‌افکنانه،3_ عدم همراستایی با رسانه‌هایی که تخریب دولت و رییس جمهور را دنبال می‌کنند 4_ تمکین به نظرات نهاد‌های قانونی و مسئولین این نهاد‌ها 5_ احساسی نشدن و اعتماد به نیرو‌های مسلح در دفاع از کشور.

انتهای پیام/424

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا