آموزش دینی کمتر به تحقیق آکادمیک درآمده است
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، آیا تعلیم و تربیت دینی در مدارس، دانشگاه ها، مساجد و خانواده ها کارآمد است؟ آیا آموزش دین همیشه به پذیرش آن میانجامد؟ فراز و فرودهای این عرصه کدامند؟ چرا جمعی از نسل نو از تربیت دینی و برخی از آموزش آن گریزانند؟ آیا جز گذاری به گریزگاههای جوانان، گزیری هست؟
ضرورت پاسخ بدین سؤالات آنگاه آشکارتر میشود که بدانیم دینگرایی در فطرت نوجوان و جوان ریشه دارد. گام کامیاب، سیری در آسیب های این مسیر را میطلبد.
کشف آسیبهای موجود در روش و محتوای هدایت دینی نسل جدید، آرزوی دیرین دینمداران است، همان گونه که دینگریزی جوانان، واژه ای آشنا و غمانگیز برای جمع پرشماری از خانوادهها و عقده ای ناگشوده در قلوب خیل فراوانی از خداباوران است.
آسیبهای مزبور، جز فقدان باور قلبی و عدم التزام عملی به آموزه های دینی و در نتیجه، حرکت به سوی مقاصد غیرالهی، ثمره دیگری ندارد. جوان قربانی آسیب، سرمایههای وجودی خویش را در امور صرفاً مادی وقف میکند و در شکلدهی شخصیت، امیال و گرایشهای خویش، از مسیر الهی فاصله میگیرد.
به رغم تلاشهایی که کمابیش در جهت اشاعۀ فرهنگ اسلامی و تربیت دینی نسل جوان و ارائه راهکارهای آن صورت گرفته است، جامعۀ جوان ما به اهتمامی مضاعف و گفتمانی نو و پیاپی در این میدان نیاز دارد. تحقق اهداف تعلیم و تربیت دینی به حجم گستردۀ کار نیاز دارد؛ اما جامعه ما در این زمینه فعالیتهای اندک و نیروهای قلیلی را شاهد است.
این امر با توجه به گستر ۀ فعالیتهای سیاسی و فرهنگی دشمنان اسلام در لایههای متعدد و به شیوههای پرشمار، اعم از مسیحیان و یهودیان، صهیونیستها و سایر سیاستمداران سلطه طلب سکولار، به خوبی روشن میشود. هر یک به گونه ای، ستیز با اسلام را پیشۀ خویش ساختهاند و برای جذب جوانان و جلوگیری از گسترش تعلیم و تربیت اسلامی در ملل مسلمان از ابزارهای مدرن و سرمایههای کلان سود میجویند.
نمونه ای از تلاش آمریکائیان برای نفوذ در مدارس کشورهای اسلامی، کتب آموزش دینی آنها، فعالیتهای گستردۀ مسیحیان و تربیت روحانی نمایانی به منظور تحریف اسلام است.
گرچه وضعیت فعلی، ضرورت تعلیم و تربیت دینی را بیش از پیش آشکار میسازد، اما افسوس که بیشتر اهتمام دانش تعلیم و تربیت سالیان متمادی برای بهسازی آموزش علوم تجربی و انسانی به کار
گرفته شده؛ اما دین آموزی در آتش بیمهری سوخته است، البته با توجه به موج دینگریزی حاکم بر غرب در سدههای گذشته، از پژوهشگران غربی نباید انتظار فراتری داشت.
بی تردید ما از جوامع اسلامی بسی بیش از سایرین انتظار داریم که در عرصه رشد علمی اهتمامی تام داشته باشند و حداقل پا به پای ارائۀ راهکارهای رشد روند آموزشی سایر دروس، در خصوص آموزش دین به نتایج علمی جدید نائل آیند، اما برعکس آموزش دینی به رغم پیچیدگیهای خاص خود، بسی کمتر به تحقیق آکادمیک درآمده و همین کاستی آسیب هایی را برای دین آموزی درپی داشته است.
توفیق در این عرصه توجه به اصول مشترک یادگیری میان آموزشهای دینی و غیردینی را نیز میطلبد که در این زمینه نیز آموزشهای رایج دینی از آسیبهای فراوانی رنج میبرند. در موارد متعددی، آموزش و تربیت دینی نسل جوان براساس شیوههای صائب و صواب نیست و این امر گاه به دینگریزی میانجامد.
در این فضا دقت نظر در شیوه های سنّتی آموزشی، ژرفنگری حکیمانه و هوشمندانه در بازخوانی سبکهای پیشین، و سرانجام کشف آسیبهای هر کدام ضروری است. چنان که در تدریس ریاضی، فیزیک، زیستشناسی و… فنآوریهای فزاینده در نظام های آموزشی ارائه و بهکار گرفته میشود، عرصۀ آموزش دین نیز فنون ویژه ای میطلبد.
حجت الاسلام ابوالفضل ساجدی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
انتهای پیام/