بلاگر یا بلای آموزش؟ / وقتی تبلیغات اینستاگرامی آینده دانشآموزان را نشانه میگیرد
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از تبریز، چند سالیست که با رشد چشمگیر محبوبیت اینستاگرام، مخاطب ایرانی با پدیدهای به نام «بلاگری» آشنا شده است؛ افرادی که ابتدا با روایت روزمرگیها و سبک زندگی خود مانند آشپزی، سفر، خرید و به اشتراکگذاری لحظات خوش خود، در شبکههای اجتماعی شناخته شدند و بهتدریج ذهن مخاطبان فضای مجازی را معطوف خود کردهاند.
این افراد با بهرهگیری از زبان عامیانه، ارتباط مستقیم با مخاطب و تولید محتوای جذاب و گاها با روی پا گذاشتن بر هنجارهای اجتماعی، توانستند اعتماد بخش قابلتوجهی از کاربران فضای مجازی را جلب کرده و برای خود مرجعیتی ایجاد کنند و به تدریج به بازیگران پر زرق و برق عرصه تبلیغات و بازاریابی تبدیل شدهاند؛ از معرفی مغازههای مانتوفروشی گرفته تا تبلیغ برای پزشکان متخصص. حوزه آموزش نیز از این موج بینصیب نمانده است.
با نزدیک شدن به آغاز سال تحصیلی، شاهد تبلیغات بلاگرها برای مدارس غیردولتی و مؤسسات آموزشی هستیم. این مؤسسات که در پی جذب دانشآموزان بیشتر هستند، شیوههای سنتی تبلیغات مانند بیلبورد، بنر و بروشور را کنار گذاشته و به بلاگرها روی آوردهاند. در این مدل تبلیغاتی، بلاگرها با انتشار پستهایی در اینستاگرام، مؤسسات آموزشی را معرفی میکنند؛ این معرفی با زبان ساده، سناریوهای ظاهراً طنزآمیز و وعدههای اغراقآمیز همراه است. در برخی موارد، این سناریوها حتی بهوضوح با مواردی غیراخلاقی نیز آمیختهاند.
اما پرسشهایی جدی در این میان مطرح است؛ آیا بلاگرها صلاحیت کافی برای معرفی و تبلیغ مؤسسات آموزشی را دارند؟ آیا خانوادهها و دانشآموزان میتوانند به افرادی که هیچگونه تخصص یا تجربهای در حوزه آموزش و تربیت ندارند، در انتخاب مؤسسه آموزشی اعتماد کنند؟ آیا مدارس غیردولتی و مؤسسات آموزشی با تکیه بر تبلیغات بلاگری، اعتبار خود را فدای بازاریابی کردهاند؟ و مهمتر از همه، آیا این سبک تبلیغات به نفع مخاطب است یا صرفاً ابزاری برای جذب ثبتنام بیشتر؟
یافتن پاسخی برای این پرسشها نیازمند نگاهی چندجانبه است. از یکسو نمیتوان تأثیر بلاگرها بر ترجیح و انتخاب خانوادهها بهویژه مادران را نادیده گرفت، و از سوی دیگر، فقدان تخصص، مسئولیتپذیری و استفاده از محتوای بصری جذاب اما اغراقآمیز میتواند زمینهساز انتخابی ناآگاهانه و اتلاف زمان و هزینه شود. در این میان، نقش نهادهای ناظر از جمله آموزش و پرورش بسیار حیاتی است. تدوین دستورالعملها و ضوابط برای تبلیغات آموزشی، الزام به شفافسازی اطلاعات، و نظارت بر محتوای منتشرشده توسط بلاگرها میتواند از بسیاری از آسیبهای احتمالی جلوگیری کند که متأسفانه تا به امروز اقدامی از این سمت انجام نگرفته است.
مریم محمدی، معلم یکی از مدارس تبریز، در اینباره به خبرنگار تسنیم گفت: تبلیغ یک برند آرایشی با تبلیغ یک مؤسسه آموزشی اصلاً قابل قیاس نیست و ورود افراد غیرمتخصص مانند بلاگرها به عرصه تبلیغات آموزشی میتواند به آسیبهایی منجر شود که به آسانی قابل جبران نیست.
وی در ادامه افزود: در حال حاضر با توجه به رشد قارچگونه مؤسسات کنکوری و مدارس غیردولتی، تبلیغات به مسئلهای بسیار حائز اهمیت برای این مؤسسات تبدیل شده است تا آنجا که این مؤسسات هزینههای چند صد میلیونی برای تبلیغات خود صرف میکنند که بالطبع محل تأمین آن از جیب خانواده دانشآموزان است.
محمدی تصریح کرد: متأسفانه فرایند بازاری آموزش و نابرابری آموزشی در کشور ما چند سالی است که به وضعیت بغرنجی برای نظام آموزشی، خانوادهها و دانشآموزان تبدیل شده است. در نتیجه آن، برخورداری از آموزش با کیفیت به یک کالای مصرفی تبدیل شده که فقط فرزندان خانوادههای متمول از آن برخوردار هستند. از طرف دیگر، معلمان در این فضای بازاریشده به ارائهدهندگان خدمات تقلیل یافتهاند که باید رضایت مشتری (والدین یا دانشآموزان) را جلب کنند، نه اینکه بر اساس اصول تربیتی و علمی عمل کنند. پیامد چنین روندی میتواند به مانعی برای رشد اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی دانشآموزان منجر شود.
وی در پایان اظهار امیدواری کرد: تقویت شدن مدارس دولتی میتواند تا حد زیادی بر فضای بازاریسازی آموزش غلبه کند؛ چرا که عمده تبلیغاتی که سمت مؤسسات غیردولتی انجام میشود مبتنی بر نگرانی و دغدغه والدین از آینده تحصیلی و تربیتی فرزندانشان است.
بیرامی یک مادرِ دانشآموز کنکوری نیز در گفتوگو با خبرنگار تسنیم از تجربه خود گفت: ما والدین، ناخواسته وسط یک میدان رقابتی افتادهایم که بیش از آنکه علمی باشد، تجاری است. هر روز در اینستاگرام تبلیغات رنگارنگ میبینیم؛ بلاگرهایی که با چند جمله ساده و چند دقیقه نمایش، یک مؤسسه آموزشی را بهترین معرفی میکنند. اما هیچکس به ما نمیگوید این وعدهها چقدر واقعیاند. وقتی بچهام میبیند فلان بلاگر محبوبش از یک کلاس یا مدرسه تعریف میکند، طبیعی است که تحت تأثیر قرار بگیرد و من هم ناچار میشوم برای آرام کردن او، هزینههای سنگین ثبتنام را بپردازم. هزینههایی که از بودجه زندگیمان کم میشود.
وی با انتقاد از این روند ادامه داد: واقعاً دردناک است که آینده فرزندان ما تبدیل به ابزار تبلیغاتی شده. تبلیغات آموزشی امروز مثل تبلیغ یک نوشابه یا لوازم آرایشی است؛ پر از اغراق، پر از رنگ و لعاب و بدون هیچ مسئولیتی در قبال نتیجه. ما والدین ماندهایم بین فشار روحی فرزندانمان و بار مالی این مؤسسات. به جای آنکه آموزش و پرورش برای همه عادلانه و برابر باشد، تبدیل شده به یک مسابقه پول خرج کردن.
این مادر در پایان با لحنی گلایهآمیز گفت: ما نمیخواهیم فرزندانمان قربانی بازار تبلیغات شوند. اگر مدارس دولتی قوی و بهروز بودند، دیگر نیازی نبود هر روز در اینستاگرام دنبال تبلیغ بلاگرها برویم و با اضطراب انتخاب کنیم. آموزش باید حق همه باشد، نه امتیاز ویژه برای کسانی که توان مالی بیشتری دارند.
پورداداش، دانشآموز کنکوری، نیز با اعتراض به فشار این تبلیغات گفت: راستش ما بچههای کنکوری زیر فشار سنگینی هستیم؛ هم استرس درسها، هم آینده نامعلوم. حالا وسط همه اینها، هر روز تبلیغات مؤسسات و کلاسها را در اینستاگرام میبینیم. بلاگرها طوری حرف میزنند انگار فقط با ثبتنام در یک کلاس یا خرید یک پکیج، همه مشکلات حل خواهد شد و رتبه عالی تضمین شده است. ما هم وقتی مدام این تبلیغات را میبینیم، ناخودآگاه فکر میکنیم از سایرین عقب افتادهایم یا بدون کلاسها موفق نخواهیم شد.
وی افزود: این تبلیغات بیشتر از اینکه کمک کند، استرس ما را زیاد میکند. چون میبینیم خانوادهها باید هزینههای خیلی زیادی متحمل شوند. حس میکنیم آیندهمان به پول گره خورده نه به تلاش خودمان.
پورداداش در پایان گفت: به نظرم اینستاگرام و بلاگرها نباید در حوزه آموزش و پرورش تصمیمسازی کنند. ما نیاز به مدارس خوب و معلمهای واقعی داریم، نه وعدههای رنگی و پر زرقوبرق. کاش مسئولان نظارت داشته باشند و مدارس دولتی را تقویت کنند تا همه بدون تبعیض آموزش تحصیل کنند. ما دانشآموزها بیشتر از تبلیغات، نیاز به آرامش و عدالت آموزشی داریم.
پدیده تبلیغات آموزشی توسط بلاگرها، اگرچه به ظاهر نوآوری در بازاریابی محسوب میشود، اما در واقع بیش از آنکه به سود خانوادهها و دانشآموزان باشد، به نابرابری آموزشی و فشار روانی دامن میزند. روایت معلمان، والدین و خودِ دانشآموزان نشان میدهد که آینده تحصیلی به ابزاری تجاری در دست مؤسسات خصوصی بدل شده است. تقویت مدارس دولتی، تدوین دستورالعملهای شفاف برای تبلیغات آموزشی و نظارت جدی بر محتوای منتشرشده در فضای مجازی، ضرورتی است که وزارت آموزش و پرورش نباید بیش از این به تعویق بیندازد.
انتهای پیام/