آیا قرآن ترجمه‌پذیر است؟

درباره ترجمه‌ناپذیری قرآن کریم به دلیل بُعد اعجازی بیان قرآن، سخن بسیار است و آنچه در این مجال اندک می‌توان یادآور شد، ترجمه‌ناپذیری مراتبی از بیان قرآن است.
– اخبار استانها –

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، درباره ترجمه و به‌ویژه ترجمه قرآن و حدیث تاکنون مطالب بسیاری از سوی کارشناسان ترجمه ارائه شده است، با این همه، هنوز نقاط کور بسیاری در آن وجود دارد که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.

امروزه ترجمه از نگاه ساده گذشتگان، بسیار فراتر رفته و با توجه به اهمیت کارکردهای آن، حوزه وسیعی از مباحث نظری را به خود اختصاص داده و پیچیده‌تر و روشمندتر شده و نیازمندی‌های جدیدی یافته است. 

کلیات

1. ریشه ‏شناسی ترجمه

درباره ریشه لغوی «ترجمه» از سوی لغت‏ شناسان نظریات گوناگونی ارائه شده است که درمجموع عبارت‌اند از:

الف) «ترجمه»، ریشه‌‏ای آرامی دارد. طرفداران این فرضیه بر این باورند که ترجمه و ترجمان و دیگر مشتقات آن از «ترگوم» یا «ترگومین» آرامی گرفته شده و در عربی رواج یافته‌اند. دهخدا در لغتنامه و یسوعی در غرائب اللغة العربیه از این قول جانبداری کرده ‏اند.

گفتنی است؛ براساس این نظریه، صورت‏ هایی از واژه‏ های آرامی، پیش از اسلام، یا پس از آن و از طریق زبان عربی به زبان فارسی راه یافته است؛ بنابراین، نمی ‏توان ریشه آن را در زبان فارسی جستجو کرد.

ب) ریشه واژه ترجمه، عربی است. جوهری (332_393ق) در صحاح، راغب (م425ق) در مفردات، ابن‏منظور (م711ق) در لسان العرب، فیومی (م770ق) در المصباح المنیر و برخی دیگر این دیدگاه را پذیرفته، در ماده «رجم» و «ترجم» آورده‏اند.

در وجه اقتباس ترجمه از رجم می‏توان گفت: «رجم» به معنای پرتاب سنگ است که به صورت استعاری در سخن گفتن براساس حدس و گمان و نیز در معنای توهم، شتم و جز اینها به ‏کار می ‏رود. 

ترجمه نیز ابزاری است برای رساندن پیام نویسنده متن به مخاطبان ناآشنا با زبان وی که این القا می‏تواند به منزله پرتاب تلقی شود، به ‏ویژه اگر ترجمه برای انتقال پیام به گروهی ناسازگار یا در راستای تحقق امری خصمانه باشد.

«تَرْجََم» از باب رباعی نیز به معنای آشکار کردن است و «تَرْجَمَ الکلام» یعنی سخن را آشکار کرد. ترجمه نیز پیام متن مبدأ را برای مخاطبان ناآشنا به زبان مبدأ آشکار می‏سازد؛ از این‏رو، این وجه می‏تواند فلسفه این اشتقاق به شمار آید.

ج) ترجمه، نه فارسی و نه عربی، بلکه برگرفته از «رجم» کلدانی به معنای «افکندن» است. 

د) ترجمه از «تُرجمان» معرب «تُرزبان» یا «ترزفان» فارسی است. نویسنده غیاث اللغات و ناظم الاطباء – نویسنده فرهنگ‏نویسی – از طرفداران این قول هستند؛ اما دهخدا با این نظریه مخالف است و در ماده ترجمان می‏‌نویسد:

… تصور می‏رود ترجمان مأخوذ از آرامی یا ترگمان [سریانی که شاخه‏ای از زبان آرامی است] را به صورت «ترژمان» و «ترزمان» نقل کرده‏اند و بعد کاتبان به شباهت لفظی و معنوی کلمه «ترزبان» و «ترزفان» خوانده‏اند و فرهنگ‏نویسان هر دو صورت اخیر و مخفف و مبدل آن «ترزفان» را ضبط کرده‏‌اند.

«تَرزبان» به کسی می‌‏گویند که زبانی به‌اصطلاح چرب‌ونرم داشته و خوش‏سخن باشد.

2. معنی‌شناسی ترجمه

واژه ترجمه در معانی گوناگونی متناسب با ریشه لغوی آن به ‏کار رفته است که به‌اختصار عبارت‏ند از:

_ ترجمه در معنای بین‏زبانی (برگردان گفتار یا نوشتاری از زبانی به زبان دیگر)؛ این معنا از معانی دیگر معروف ‏تر و متداول‏ تر است.

_ ترجمه در معنای درون‏‌زبانی (تفسیر و شرح سخن به همان زبان اصلی)؛ ترجمان نیز در این معنا به کار رفته است؛ چنان که ابن‏عباس را «ترجمان القرآن» لقب داده‏اند. طبری در تفسیر خود و زمخشری در اساس البلاغه (ماده فسر) همین معنا را در نظر داشته‏اند. نمونه چنین ترجمه‏ای را می‏توان المنتخب فی تفسیر القرآن الکریم، تفسیر البراعم المؤمنه و نیز التفسیر الوجیز دانست که البته مورد اخیر با اندکی تفسیر همراه است.

_ ترجمه در معنای تفسیر سخن به زبانی دیگر که شامل ترجمه‌‏های تفسیری نیز می‌شود؛ دکتر آذرتاش آذرنوش در این ‏باره آورده است:

چنین به نظر می‏ رسد که نویسندگان ایرانی سده چهارم هجری، خاصه در شرق ایران، عموماً کلمه «ترجمه» و «ترجمان» را به معنایی که ما امروز می‏‌شناسیم، به کار نمی‌‏برده‌اند، بلکه بیشتر از «ترجمه» معنی شرح، تفسیر، بیان و از «ترجمان» معنی مفسر، ناقل و حتی واسطه میان دو کس را اراده می‌‏کردند… . در ترجمه تفسیر طبری این پدیده جالب به چشم می‌‏خورد که هرگاه مترجمان با آن دقت وسواس‌‏آمیز، ترجمه آیات را لفظ‌به‌لفظ و آیه‌به‌آیه می‌آورند، مبحث را با ذکر نام سوره آغاز می‌‏کنند و دیگر سخنی در این ‏باره نیست که آن عبارت ترجمه است؛ اما هرگاه به تفسیر می‌‏پردازند، آن را به عنوان «ترجمه سوره» آغاز می‌‏کنند. این عنوان 92 بار در متن تکرار شده است.

_ ذکر کردن سیرت و اخلاق و نسب شخص؛ مانند کتاب التراجم. ترجمه در این معنا، اصطلاحی در علم رجال و حدیث است که شرح‌حال بزرگان یا راویان حدیث را شامل می‌‏شود. از نوشتارهایی که درباره شخص یا اشخاص معین نگاشته می‌‏شود، گاه با همین واژه تعبیر شده است (کتاب تراجم).

ترجمه در این معنا را گاه به تناسب برای غیر انسان نیز به کار می‌‏برند: «ترجمة الکتاب» که مقصود از آن دیباچه کتاب است، اغلب شامل چگونگی تألیف و تشریح مسیر تحقیق و مشکلات راه و مانند آنها می‌‏شود، و اطلاعات کلی از موضوع یک کتاب و چکیده‏ای از آن، در مقدمه یا پیشگفتار می‌‏آید؛ از این‏رو، شاید استفاده از «ترجمه» برای دیباچه یا مقدمه، به لحاظ سرگذشت نویسنده در گردآوری، تنظیم و تألیف و مشکلات فراروی او باشد که در دیباچه و گاه در مقدمه می‌‏آید.

3. تعریف ترجمه بین‏ زبانی

از بین معانی مختلف بیان‌شده برای ترجمه، معنای اول محور سخن است؛ از این‏ رو، سخن را آن‌سو می‌کشانیم و پیرامون آن توضیحاتی را ارائه می‌‏کنیم. برای ترجمه تعریف‌‏های بسیاری ارائه شده که به چند نمونه اشاره می‏‌شود:

_ ترجمه عبارت است از: برگردان مفاهیم، چه نوشته و چه گفته، از یک زبان که زبان مبدأ نامیده می‌‏شود، به زبان دیگر که زبان مقصد خوانده می‏‌شود، به ‏طوری که متن ترجمه‌شده همان تأثیری را که در زبان مبدأ دارد، در زبان مقصد نیز داشته باشد. 

_ ترجمه عبارت است از: برگرداندن عناصر و ساختارهای متنی زبان مبدأ به معادل آنها در زبان مقصد (با توجه به عوامل و شرایط برون‏‌زبانی)، به گونه‌‏ای که خواننده متن مقصد همان پیام و تأثیری را دریابد که خواننده متن مبدأ درمی‏‌یابد. 

_ ترجمه عبارت است از: نزدیک ‏ترین معادل زبان مورد ترجمه، اول از جهت مفهوم و بعد از لحاظ سبک. 

_ تعریف پیشنهادی: ترجمه عبارت است از: برگردان مراد گوینده از زبان مبدأ به زبان مقصد با حفظ رتبه تأثیرگذاری بر مخاطب و نیز حفظ عناصر و ساختارهای دستوری و بلاغی زبان مبدأ با جایگزین‌های مناسب، تا حد امکان و متناسب با نوع ترجمه.

تعریف‌‏های یادشده و دیگر تعریف‌‏ها بر چند شاخص تأکید دارند که عبارت‏ند از:

_ انتقال پیام گوینده از زبان مبدأ به زبان مقصد؛

_ انتقال رتبه تأثیرگذاری بر مخاطب در ترجمه؛

_ نزدیک بودن عناصر و الگوهای (صرفی، نحوی، واژگانی و بلاغی) جایگزین‌شده در زبان مقصد، به زبان مبدأ تا حد امکان (گفتنی است این مطلب تنها در برخی انواع ترجمه که توضیح آن خواهد آمد، ارزش به شمار می‏ رود).

4. اهمیت و ضرورت ترجمه

اسلام آیینی جهان‏ شمول است که بر پایه قوانین الهیِ به ودیعه نهاده‌شده در قرآن، بنا شده است؛ از این ‏رو، همگان باید از محتوای کتاب آسمانی اسلام آگاه کردند و ساده‏‌ترین راه دستیابی به چنین هدفی، «ترجمه» هرچه دقیق‏‌تر آن است؛ بنابراین، اهمیت ترجمه قرآن برخاسته از اهمیت و موقعیت و ویژگی ‏های آیین اسلام است.

برخی محققان برای بیان اهمیت ترجمه بین‌‏زبانی قرآن به دلایلی چند استناد کرده‌اند که مهم‏ترین آنها بدین شرح‏‌اند:

_ قرآن دعوت عمومی است و باید به همه انسان‏‌ها ابلاغ شود: «هَذَا بَیانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًی وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ». 

_ غرض از نزول قرآن، تبیین و روشن ساختن آن برای جهانیان است، نه اینکه صرفاً آن را تلاوت کنند و تنها در اختیار گروهی خاص باشد: «قُلْ أَی شَیءٍ أَکبَرُ شَهَادةً قُلِ اللّهِ شَهِیدٌ بِینِی وَبَینَکمْ وَأُوحِی إِلَی هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَکم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّکمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَی قُل لاَّ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکونَ؛ بگو: گواهی چه کسی از همه برتر است؟ بگو: خداوند گواه میان من و شماست، و این قرآن بر من وحی شده است تا با آن به شما و همه کسانی که [این قرآن] به آنها می‌‏رسد، بیم [و هشدار] دهم. آیا واقعاً گواهی می‌‏دهید که با خدا معبودی‏‌های دیگری هست [که با او شریک هستند]؟ بگو: من گواهی نمی‌‏دهم. بگو: او تنها معبود یگانه است، و من از آنچه شریک او می‌‌پندارید، بیزارم». 

برخی نیز به وجوب تبلیغ دین بر همگان، سیره عقلا و متفکران، تکلیف ما لایطاق در صورت ترجمه نکردن و جز اینها تمسک کرده‌‏اند، ولی باید توجه داشت که موارد یادشده نمی‏‌تواند جواز همه انواع ترجمه را نتیجه دهد؛ زیرا با تفسیر نیز می‌‏توان به اهداف یادشده دست یافت.

بنابراین در گام نخست برای اثبات جواز ترجمه باید به دلایل مخالفان ترجمه پاسخ گفت که در جایگاه خود بدان خواهیم پرداخت، اما نقش و اهمیت تبلیغ از راه ترجمه بر هیچ ‏کس، پنهان نیست؛ زیرا قرآن «مُبِین» است و به زبان و بیان روشنی نازل شده و خود بهترین معرف خود است و ترجمه دقیق، زیبا و رسا از آن، بهترین راه تبلیغ به شمار می‌‏رود؛ بله، برای آگاه کردن مخاطبان از زوایای دقیق قرآن، بیان برخی مفاهیم تفسیری مفید است که معمولاً در ترجمه‌ها نیز به‌‏طور مختصر و اشاره‌‏وار بدان‌ها توجه می‏‌شود.

5. پیشینه ترجمه قرآن

ترجمه آیات و سوره‌های قرآن از همان صدر اسلام مورد توجه بوده است. شاید اولین مترجم قرآن «جعفر بن ابی‏طالب» باشد که آیاتی از سوره مریم را به زبان حبشی ترجمه کرد. سلمان فارسی نیز به گزارش برخی روایات، سوره حمد را برای هم‏زبانان خویش ترجمه کرده که ترجمه بسمله آن به ما رسیده است؛ البته برخی در این روایات به دلایلی چون اختلاف در نقل و ضعف سند تردید کرده‌‏اند. 

در سال 230ق قرآن به زبان هندی ترجمه شد و در قرن چهارم (351_ 365ق) «ترجمه و تفسیر رسمی» یا ترجمه تفسیر بزرگ جامع البیان طبری به همت علمای ماوراءالنهر و به درخواست سلطان منصور بن نوح سامانی تدوین یافت. پس از ترجمه ‏های یادشده، ترجمه‌‏های دیگری نیز در قرن‏‌های بعد به عرصه ظهور رسید که تفسیر قرآن مجید (نسخه کمبریج) بین قرن‌‏های چهارم و پنجم، ترجمه ابوحفص نجم‌‏الدین عمر بن محمد نسفی بین سال‌‏های 462_538ق، تاج‌التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم، اثر شهفو بن طاهر اسفراینی در اواسط قرن پنجم، کشف‌الاسرار و عدة‌الابرار، اثر رشیدالدین میبدی (متوفی اوایل قرن ششم) و تفسیر روض الجنان و روح الجنان، تألیف ابوالفتوح رازی تدوین‌شده در دهه ‏های دوم و سوم قرن ششم، از مهم‌ترین آنها به شمار می‌رود.

گفتنی است؛ به باور برخی کارشناسان (دکتر علی رواقی) در فاصله قرن اول تا چهارم ترجمه‏‌های متعددی پدید آمده که می‌‏توان نشانه‌‏هایی از آنها را یافت؛ برای مثال، برخی تاریخ تألیف قرآن قدس را به پیش از قرن چهارم بازگردانده‌‏اند، هرچند برخی نیز با این نظریه موافق نیستند.

در یک جمع‌بندی آنچه مهم به نظر می‌رسد، تغییر نوع ترجمه در اوایل قرن چهاردهم است. بیشتر قریب به اتفاق ترجمه‌ها تا پیش از این قرن از روش تحت‌اللفظی پیروی می‌کردند و شاید نخستین کسی که گامی فراتر برداشت، بصیرالمُلک (محمدطاهر یا طاهر مستوفی شیبانی کاشانی) در ترجمه خویش به سال 1270ش باشد. اما ترجمه او از قیدوبندهای روش تحت‌اللفظی به‌طور کامل خلاصی نیافت و به برداشتن گام‌هایی در مسیر تحول بسنده کرد.

پس از او مرحوم الهی‌قمشه‌ای گامی بلند در جهت روان‌سازی ترجمه قرآن و دور شدن از ترجمه تحت‌اللفظی برداشت و با این کار آغاز تحولی چشمگیر را در دنیای ترجمه قرآن رقم زد. ترجمه او به دلایل گوناگون توانست ده‌ها سال جایگاه خویش را در میان ترجمه‌های جدیدتر و کم‌اشکال‌تر حفظ کند و همچنان مورد توجه باشد.

پس از ترجمه الهی قمشه‌ای که تاکنون بارها ویرایش شده، ترجمه‌های بسیاری عرضه شده‌اند که برخی از آنها گام‌های مهمی در جهت روان‌سازی نیز برداشته‌اند، ولی اغلب از روشی یکسان پیروی کرده‌اند و باید دانست که هنوز روش‌هایی خالی از مصداق قابل توجه، بر جای مانده‌اند که در این میان می‌توان به ترجمه آزاد اشاره کرد. 

6. ترجمه‏ ناپذیری و موانع ترجمه قرآن

درباره ترجمه‌ناپذیری قرآن کریم به دلیل بُعد اعجازی بیان قرآن، سخن بسیار است و آنچه در این مجال اندک می‌توان یادآور شد، ترجمه‌ناپذیری مراتبی از بیان قرآن است. توضیح اینکه، ترجمه‌های قرآن به دلیل موانع زبانی و فرهنگی، هیچ‌گاه نمی‌توانند همه‌جانبه باشند؛ از این‌رو می‌توان قرآن را ترجمه‌ناپذیر دانست، ولی به دلیل ضرورت ترجمه قرآن، مترجمان قرآن با قیدهایی که معمولاً برای مخاطبان خود بازگو می‌کنند، به ترجمه قرآن روی می‌آورند.

ترجمه‌های قرآن درحقیقت ترجمه معانی و برداشت‌های مترجم از قرآن در حد توان خویش است و به‌طور طبیعی در مقایسه با متن اصلی با ریزش معنا روبه‌روست. ریزش معنایی چندان نیازمند توضیح نیست و هیچ مترجم آگاهی نمی‌تواند ادعا کند – و گویا تاکنون کسی چنین ادعایی نکرده – که ترجمه من، همه معانی قرآن را که از الفاظ آن می‌توان استفاده کرد، دربر دارد و این مسئله در چندمعنایی‌های قرآن کاملاً آشکار است، ولی نگرانی، تغییر یافتن معنی آیات است.

گاه ریزش معنایی مثلاً از ده معنا، یک یا دو معنا را به مخاطب می‌رساند یا فرصت برداشت‌های گوناگون را از او می‌گیرد و به سخن دیگر، زمینه برداشت‌های گوناگون را از میان می‌برد، در چنین فرضی، اگر رابطه این معانی به صورت استقلالی باشد، مشکل را می‌توان پذیرفت و مخاطب را برای آگاهی بیشتر به تفسیرها ارجاع داد، ولی گاه ریزش معنایی به تغییر معنی می‌انجامد و این آنجاست که همان بخش اندک منعکس‌شده در ترجمه به نام ترجمه، با اصل مطابق نیست، یا به گونه‌ای منتقل می‌شود که معنا از معنای اصلی دور می‌شود و به بیان دیگر، نه‌تنها مخاطب را در رسیدن به معنای آیات یا بخشی از آنها یاری نمی‌کند، بلکه وی را از آن دور می‌کند.

به نظر می‌رسد کسانی که بر ترجمه‌ناپذیری قرآن اصرار دارند، به این مسئله توجه کرده‌اند. این معضلی است که در ترجمه متون مقدس، به‌ویژه قرآن کریم که تفسیر به رأی آن با فروافتادن به دوزخ جبران می‌شود، بس خطیر و هراس‌انگیز است و چه‌بسا همین مسئله باعث شده باشد که بسیاری از مترجمان به سوی ترجمه‌های دشوار تحت‌اللفظی و وفادار و نیز ارائه توضیحات تفسیری فراوان و مشخص کردن آنها از متن اصلی پیش روند.

یادداشت از: حجت‌الاسلام سید محمدحسن جواهری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

انتهای پیام/

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا