حروف مقطعه در قرآن به چه معناست؟
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، حروف مقطعه حروفى است بریده که با حذف مکررات چهارده حرف است که در آغاز 29 سوره قرآن منعکس شده است که گاه همچون، «ق» و «ص» از یک حرف و گاه همچون: «کهیعص» از پنج حرف تشکیل یافته است.
وجود این حروف از آغاز پرسش هاى زیادى را برانگیخته و در لابلاى تفاسیر یا در کتب علوم قرآن یا در نگاشتههاى مستقل تلاشهاى زیادى براى بازشناخت آن انجام گرفته و دیدگاههاى مختلفى ارائه شده است، اما دستیابى به ماهیت آنها همچنان در هالهاى از ابهام قرار دارد.
مهمترین دیدگاهها که در تفسیر و تبیین این حروف ارائه شده بدین شرح است:
یک؛ حروف مقطعه جزء متشابهاتى است که علم آن فقط در انحصار الهى است و حتى پیامبر اکرم(ص) از آن آگاهى ندارد. به عبارت روشنتر، قطعاً در کنار هم قرارگرفتن سه حرف «الم» در آغاز سوره بقره، یا پنج حرف «کهیعص» در آغاز سوره مریم تابع یک قاعده، قانون و حکمتی بوده است که بهخاطر پوشیدهبودن بر ما، سخنگفتن درباره ارتباط این حروف، معنا نخواهد داشت.
دو؛ حروف مقطعه براى تنبه و آگاهاندن مخاطبان نازل شده است؛ بهویژه آن که بیشتر در سُور مکى انعکاس یافته که مخاطبان آنها مشرکان لجوجى بودند که از شنیدن آیات الهى گریز داشتند و خداوند با آغاز کردن سورهها با این حروفِ شگفت و حیرتآور، توجه آنان را جلب مىکرد.
سه؛ حروف مقطعه علائم اختصارى است. البته در این که علائم اختصارى براى چیست نظرات متعددى ارائه شده است: علائم اختصارى براى اسامى سُور قرآن؛ علامت اختصارى براى اسامى قرآن؛ علائم اختصارى براى اسم اعظم الهی و علامت اختصارى بیانگر عمر بقاى امت اسلامى.
چهار؛ از آنجا که قرآن از ترکیب حروف بیست و هشتگانه عربى شکل گرفته است، خداوند با نزول این حروف درصد تبیین این نکته است که اگر در حقانیت و آسمانى بودن این حروف تردید دارید، شما نیز مىتوانید از ترکیب این حروف قرآنى همسان آن ارائه کنید و عدم توان بشر از ارائه نظیر قرآن دلیل اعجاز و آسمانى بودن آن است.
پنج؛ حروف مقطعه چه بر اساس تکرار بیشتر آنها در همان سوره دلالت بر اعجاز قرآن دارد؛ به این معنا که در موارد کاربست این حروف، کلمات حاوی آنها در همان سوره بیشتر از سایر کلمات است. برای مثال، «المر» به این معناست که به ترتیب «الف»، «لام»، «میم» و «را» به صورت شایعتری در آیات سوره منعکس شده است. (برای تفصیل بیشتر ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 6 ـ 18)
یکى از دیدگاههاى رایجى که در برابر دیدگاههاى پیش گفته در تفسیر حروف مقطعه گفته شده این است که این حروف رمز و رازى است میان خداوند و پیامبر اکرم (ص). بر اساس این دیدگاه خداوند از رهگذر این حروف پیام هاى خاص و رازگونهاى را به آن حضرت ابلاغ نموده است. (برای تفصیل بیشتر ر.ک: حمد شراره،الحروف المقطعه فی القرآن، البرهان فی علوم القرآن. ج1، ص 164ـ 177؛ الاتقان فی علوم القرآن، ج3، ص 361ـ 365؛ التمهید فی العلوم القرآن، ج5،ص 305ـ 315.)
اشکال این نظریه آن است که اگر قرار بود خداوند از رهگذر حروف مقطعه رمزی و رازی را به پیامبر اکرم (ص) منتقل کند، می توانست از روش دیگری؛ نظیر ابلاغ از رهگذر جبرئیل استفاده کند؛ چنان که جبرئیل در تمام دوران رسالت مسئولیت انتقال پیام های خداوند به پیامبر اکرم (ص) را بر عهده داشت.
از سویی دیگر، اینک پانزده سده از دوران حیات آن حضرت می گذرد و وجود این حروف در قرآن و خطاب آن به کسی که اینک از حیات برخوردار نیست و در عین حال، خواندن آن توسط صدها میلیون مسلمان در طول این سال ها معنا نخواهد داشت!
نظر بدیع ما آن است که این حروف پیامهای رمزی خداوند به پیامبر اکرم و اوصیای ایشان؛ یعنی ائمه اطهار است. گویا خداوند از این رهگذر با هر یک از ائمه اهل بیت (ع) گفتوگوی خاصی ارایه داده و پیامی ویژه برای آنان ارسال کرده است و از آن جا که آخرین حجت خداوند؛ یعنی حضرت حجت (ع) هم چنان در قید حیات بوده و در میان مردم حضور دارد، وجود پیامی رمزی خطاب به ایشان معنا خواهد داشت.
وجود چنین پیام هایی خطاب به اهل بیت (ع) در متن قرآن از یک جهت مقامات و منازل بلند آنان را نشان میدهد و از سویی دیگر، نوعی دلگرمی برای آنان است که بدانند خداوند به رغم همه مظلومیتها محرومیتها پیوسته از آنان حمایت میکند.
یادداشت از: آیتالله علی نصیری، رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد
انتهای پیام/