مناقشه بینالمللی کریدور «زنگزور»؛ سناریوها و خطرات احتمالی
به گزارش “بخش بینالملل هاب خبری وبانگاه” به نقل از خبرگزاری مهر، پایگاه تحلیلی مرکز مطالعات «شمس» در گزارشی با اشاره به مناقشات صورت گرفته در خصوص کریدور زنگزور نوشت که سیاست خارجی ایران در قفقاز جنوبی همواره بر حفظ تعادل بین قدرتهای منطقهای استوار بوده است، اما اعلام ایجاد کریدور زنگزور مجموعهای از نگرانیها را در محافل سیاسی ایران در مورد انگیزهها و نتایج این کریدور و پیامدهای آن بر منافع تهران در حوزه لجستیک ایجاد کرده است.
این نگرانیها پس از آن مطرح شد که آذربایجان و ترکیه طرح هدفمند اجرای این کریدور را از طریق خاک ارمنستان اعلام کردند؛ موضوعی که تعادل منطقهای را به نفع آذربایجان و به ضرر ایران تغییر خواهد داد. همچنین، اجرای این پروژه تهدیدات متعددی را برای منافع ژئوپلیتیکی و اقتصادی ایران به همراه دارد، که مهمترین آنها امکان تغییر مرزها از طریق قطع ارتباط زمینی بین ایران و ارمنستان، افزایش احتمال نزدیکی ارمنستان به بلوک غربی، کاهش مزایای ایران در زمینه حمل و نقل در کریدور شمال-جنوب، افزایش نفوذ ترکیه در منطقه و تقویت حضور ناتو در مرزهای شمالی ایران است.
اول؛ زمینههای اختلال در تعادل منطقهای
ایران یک بازیگر منطقهای محوری در منطقه قفقاز جنوبی است و به تحولات ژئوپلیتیکی که ممکن است بر امنیت ملی و نقش استراتژیک آن، به ویژه در مرزهای شمالی، تأثیر بگذارد، توجه ویژهای دارد. از این منظر، پروژه کریدور زنگزور، با توجه به پیامدهای احتمالی آن بر تعادل منطقهای در زمینههای ژئوپلیتیک، حمل و نقل، انرژی و امنیت ملی، علاوه بر نقش آن در بازسازی نقشه ائتلافهای منطقهای و بینالمللی، مجموعهای از نگرانیهای عمیق را ایجاد کرده است.
۱. ژئوپلیتیک مرزهای منطقهای: مسئله تغییر مرزها و قطع مرزهای زمینی بین ایران و ارمنستان و طرحهای تبادل اراضی بین ارمنستان و آذربایجان مسئله جدیدی نیست؛ پل گوبل این ایده را برای اولین بار در سال ۱۹۹۲ مطرح کرد، سپس ترکیه مفهوم کریدور دوگانه را در همان سال پیشنهاد داد، همچنین مقامات آذربایجان و ارمنستان در چارچوب همین طرح بر روی طرح تبادل اراضی مذاکره کردند که به دلیل مخالفتهای داخلی در هر دو کشور محقق نشد.
۲. نزدیکی ارمنستان به غرب و تقویت انزوای استراتژیک ایران: روابط بین ایران و ارمنستان بر اساس مجموعهای از عوامل و الزامات ژئوپلیتیکی که بر این رابطه حاکم است، با ثبات بوده است، به ویژه اینکه ارمنستان که با دو کشور آذربایجان و ترکیه هممرز است و دسترسی به آبهای آزاد ندارد. این کشور برای خروج از این محاصره، به تقویت روابط خود با ایران برای مقابله با دشمنانش روی آورد. اجرای توافقنامه آتشبس و ساخت کریدور زنگزور به شیوهای همراه با عادیسازی روابط ارمنستان با آذربایجان و ترکیه میتواند ارمنستان را به یک حلقه اصلی در کریدور میانی تبدیل کند. در چنین حالتی، نیاز استراتژیک و ژئوپلیتیکی ارمنستان به ایران کاهش مییابد.
۳. کاهش مزایای ایران در زمینه حمل و نقل: مزیت اصلی ایران در زمینه حمل و نقل در موقعیت آن در مسیر حمل و نقل بینالمللی شمال به جنوب نهفته است. ایران برنامههایی را برای بهرهبرداری کامل از این مزیت اجرا کرده است، مانند توسعه بندر چابهار با همکاری هند و توسعه خطوط حمل و نقل با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز. اما فعالسازی کریدور زنگزور میتواند مزیت رقابتی ترانزیت بینالمللی از طریق ایران را به شدت کاهش دهد.
۴. افزایش نفوذ منطقهای ترکیه: منطقه قفقاز برای قرنها صحنه رقابت برای نفوذ بین روسیه، ایران و ترکیه بوده است. امروز، با توجه به درگیری روسیه در اوکراین، به نظر میرسد ترکیه فرصتی برای تقویت قدرت خود در منطقه و تضمین دسترسی به منابع نفت و گاز دریای خزر یافته است.
۵. تقویت حضور ناتو در منطقه: پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در چارچوب تقویت نفوذ خود به امضای توافقنامههای همکاری مختلف با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز روی آورده است. این توافقنامهها در سایه عضویت ترکیه در ناتو گمانهزنیهایی مبنی بر تلاش غرب برای گسترش ناتو در طول این مسیر به سمت شرق، ایجاد کرده است.
۶. گسترش روابط بین آذربایجان و رژیم صهیونیستی: رژیم صهیونیستی و آذربایجان روابط قوی دارند و مشارکت استراتژیک و اقتصادی آنها در سالهای اخیر رشد قابل توجهی داشته است. اجرای کریدور زنگزور به باکو اجازه میدهد از طریق ترکیه به حیفا و تلآویو دسترسی پیدا کند و این امر حضور رژیم صهیونیستی را نیز در مرز آذربایجان و ایران تسهیل میکند.
دوم؛ سناریوهای احتمالی
مرکز مطالعات شمس در ادامه تحلیل خود به تبیین سناریوهای پیش رو پرداخته و آنها را در موارد زیر خلاصه کرده است:
۱. دستیابی به توافق
دستیابی به توافق بین طرفهای ذینفع منطقیترین سناریو است، چرا که هیچکدام از طرفین تمایلی به ورود به رویارویی مستقیم یا تحمل پیامدهای یک درگیری جدید در منطقه حساس از نظر ژئوپلیتیکی را ندارند. از سوی دیگر آمادگی سیاسی، نظامی و اقتصادی برای ورود به یک درگیری گسترده در منطقه بین طرفها وجود ندارد.
البته تحقق این سناریو مستلزم برداشتن گامهای اساسی متعددی است، از جمله آغاز گفتگوی سیاسی مستقیم بین ارمنستان و آذربایجان با حمایت منطقهای و بینالمللی بیطرف، پایبندی به اصل عدم تغییر مرزها با زور، ارائه تضمینهای امنیتی متقابل، و فعالسازی مکانیزمهای نظارت مشترک بر اجرای هرگونه توافقات آتی.
همچنین، قدرتهای منطقهای، به ویژه ایران، ترکیه و روسیه، باید به عنوان طرفهای فعال در این مسیر مشارکت کنند، به گونهای که احترام به حاکمیت کشورها و توازن منافع تضمین شود. با وجود دشواری دستیابی به این تفاهم جامع در سایه عدم اعتماد و رقابت ژئوپلیتیکی، اما تحقق آن همچنان با وجود اراده سیاسی بین طرفین، ممکن به نظر میرسد.
۲. وضعیت بنبست
این سناریو به ادامه وضعیت بنبست در مسیر حل و فصل مناقشه بین آذربایجان و ارمنستان اشاره دارد، بدون اینکه پیشرفت ملموسی در صحنه حاصل شود. این احتمال، با وجود دشواری ادامه طولانیمدت آن، همچنان پابرجاست. پیامهای نظامی و دیپلماتیک قاطع ایران، یک عامل بازدارنده مهم است که احتمال اقدام آذربایجان و ترکیه برای تحمیل یک راهحل یکجانبه یا تکمیل پروژه کریدور با زور را کاهش میدهد.
۳. آغاز جنگ جدید
آغاز جنگ جدید بین ارمنستان و آذربایجان در منطقه قفقاز جنوبی یک احتمال وارد است. البته موازنه قدرت کنونی تا حدی به نفع آذربایجان است. این کشور علاوه بر برتری نظامی، از حمایت مستقیم ترکیه و روابط استراتژیک با قدرتهای غربی برخوردار است. با این حال، آذربایجان با موانع استراتژیک جدی روبرو است که مانع از اتخاذ این گزینه میشود که در رأس آنها واکنش احتمالی ایران است. تهران هرگونه دستاندازی به مرزهای خود با ارمنستان را تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی و منافع منطقهای خود میداند. همه طرفها، از جمله آذربایجان از حجم خسارات و پیامدهای گسترده جنگ در سطوح منطقهای و بینالمللی آگاه هستند، لذا این سناریو گرچه محتمل است، اما شانس اندکی برای تحقق دارد.