«استراتژی قدرتمندی» ایران چیست؟ | گفت‌وگو با دکتر شریف‌لک‌زایی

عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی معتقد است که حفظ همبستگی و ایجاد تعادل اجتماعی می‌تواند مهمترین ابزار پیدایی و تقویت قدرت ملی باشد.
– اخبار حوزه امام و رهبری –

به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی (مد ظله‌العالی) در جریان دیدار اخیرشان با رئیس‌ جمهور و اعضای هیئت دولت، فرمایشات بسیار مهمی را ایراد فرمودند. ایشان ضمن تاکید بر ضرورت غلبه بر حالت زیان‌بار «نه جنگ، نه صلح»، وظیفه‌ مهم دولت‌ها را تقویت مولفه‌های قدرت ملی و عزت ملی برشمردند و مهم‌ترین وجه آن را ارتقای روحیه، انگیزه و یکپارچگی ملت عنوان کردند.

در همین راستا و به‌منظور واکاوی بیشتر بیانات اخیر امام خامنه‌ای(مد ظله‌العالی) در باب اهمیت تقویت مولفه‌های قدرت و عزت ملی توسط دولت و نیز بررسی راهکارهای غلبه بر وضعیت «نه جنگ، نه صلح»، به سراغ دکتر شریف لک‌زایی عضو  هیات علمی گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی رفتیم و با او در این زمینه هم‌کلام شدیم.

حسینی: دولت از طریق بازتولید کارامدی می‌تواند امید بیافریند و جامعه را از حس تعلیق رها کند

برخی از مهم‌ترین محورهای مطرح‌شده توسط لک‌زایی در جریان این گفت‌وگو عبارتند از:

  • مؤلفه‌های قدرت و عزت ملی، مفهومی بسیار گسترده و چندبعدی است که تمامی عرصه‌های تأثیرگذار در تقویت و ارتقای کشور و جامعه را در بر می‌گیرد. این طیف وسیع، از حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی گرفته تا سیاست داخلی و خارجی، مسائل نظامی، علمی، فناوری و اجتماعی را شامل می‌شود.
  • در این زمینه، نگاه عمیق و راهبردی امام موسی صدر از اهمیت بسزایی برخوردار است. استراتژی ایشان در مقابله با رژیم صهیونیستی، بر پایه تقابل همه‌جانبه و هوشمندانه استوار بود. بر اساس این استراتژی ما باید در مقابل تک‌تک مؤلفه‌های قدرت دشمنان و کسانی که به این آب و خاک چشم طمع دوخته‌اند، به همان اندازه و حتی بیشتر از آنان، خود را قوی و توانمند سازیم. من نام این رویکرد راهبردی را «استراتژی قدرتمندی و قدرتمند شدن» نهاده‌ام.
  • در عین وابستگی زندگی شهروندان به دولت، راه‌حل این است که امور مختلف جامعه به مردم واگذار شود. این بدان معناست که حضور و مداخله دولت در اقداماتی که باید انجام گیرد به حداقل برسد. در چنین حالتی به تعبیر برخی استادان، دولت به «دولت معمار» تبدیل می‌شود؛ دولتی که سیاستگذار، هدایت‌گر، و ناظر بر امور جامعه است اما خود مداخله مستقیمی ندارد مگر در موارد خاصی که از توان جامعه خارج است. طبیعتاً دولت باید کارکرد تسهیل‌گری خود را ایفا و موانع را مرتفع سازد.
  • جامعه هنگامی واجد همبستگی و انگیزه‌های همراهی، مشارکت و تعاون خواهد بود که میان سبک زندگی خود و کارگزارانش تفاوتی نبیند؛ بدین‌معنا که سبک زیست شهروندان با سبک زیست مدیران و کارگزاران دولتی متفاوت نباشد و هر دو در پی عمل به آرمان‌های یکسانی باشند.
  • حفظ همبستگی و ایجاد تعادل اجتماعی می‌تواند مهمترین ابزار پیدایش و تقویت قدرت ملی باشد و پشتیبانی مردم از دولت، مهمترین ابزار قدرتمندی جامعه است که باید مورد حفاظت قرار گیرد. بنابراین هر زیرساختی که بتوانیم به آن تکیه کنیم و هرگونه قدرتمندی که بخواهد در جامعه ایجاد شود، از مسیر همبستگی اجتماعی و همبستگی ملت و دولت می‌گذرد و این می‌تواند به سایر ابزارهای قدرتمندی هم تسری پیدا کند.
  • اگر مردم به لحاظ معیشتی و اقتصادی دچار مشکل باشند، جامعه از حالت تعادل خارج می‌شود. نخ تسبیحی که می‌تواند تعادل جامعه را حفظ کند، برطرف شدن ضروریات زندگی اجتماعی است.
  • شاید مهمترین عنصری که می‌تواند در شرایط «نه جنگ، نه صلح» به جامعه کمک کند تا بتواند پیگیر منویات خود باشد و آنها را پیش ببرد، ارتباطی است که میان دولت و ملت شکل می‌گیرد. هرچه اعتماد عمومی از دولت سلب شود و شکاف میان دولت و ملت افزایش پیدا کند، آسیب‌های وضعیت «نه جنگ، نه صلح» بیشتر خواهد بود. در مقابل، هرچه سطح اعتماد عمومی افزایش پیدا کند، این آسیب‌ها کاهش می‌یابد. کما اینکه در جنگ تحمیلی 12روزه چنین اتفاقی افتاد و جامعه، دولت و ملت به سطحی از استقرار اعتماد و پشتیبانی از همدیگر دست پیدا کردند. از این‌رو وقایع جنگ نه‌تنها آسیبی به جامعه ما وارد نکرد، بلکه قدرتمندی کشور را هم افزایش داد.

در ادامه مشروح گفت‌وگوی تسنیم با دکتر شریف لک‌زایی را از نظر می‌گذرانید:

تسنیم: رهبر معظم انقلاب اسلامی در جریان دیدار اخیرشان با رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت، وظیفه‌ مهم دولت‌ها را «تقویت مولفه‌های قدرت ملی و عزت ملی» عنوان کردند و مهم‌ترین آنها را «روحیه و انگیزه و یکپارچگی ملت» دانستند. از دیدگاه شما دولت چگونه می‌تواند در وهله نخست، روحیه، انگیزه و یکپارچگی ملت را حفظ کند و در مرتبه بعدی آنها را ارتقا بخشد؟

لک‌زایی: بسم الله الرحمن الرحیم. مؤلفه‌های قدرت و عزت ملی، مفهومی بسیار گسترده و چندبعدی است که تمامی عرصه‌های تأثیرگذار در تقویت و ارتقای کشور و جامعه را در بر می‌گیرد. این طیف وسیع، از حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی گرفته تا سیاست داخلی و خارجی، مسائل نظامی، علمی، فناوری و اجتماعی را شامل می‌شود. در این زمینه، نگاه عمیق و راهبردی امام موسی صدر که پیش از این نیز به آن اشاره کرده‌ام، از اهمیت بسزایی برخوردار است. استراتژی ایشان در مقابله با رژیم صهیونیستی، بر پایه تقابل همه‌جانبه و هوشمندانه استوار بود. امام موسی صدر با درک عمیق از ماهیت توسعه‌طلبانه این رژیم، بر این باور تأکید داشتند که: «باید سطح روستاهای خود را تا سطح روستاهای اسرائیل بالا ببریم؛ سطح جوانانمان را تا سطح جوانان اسرائیل؛ سطح سلاح و تفکرمان را تا سطح سلاح و تفکر اسرائیل. این کار در منتهای سختی است. اما کاری است که باید صورت گیرد؛ هر اندازه هم که سخت باشد.» (آنچه خود گفت، 1399، ص 57)

این بیان گویا، نشان‌دهنده نگاه تمدنی امام موسی صدر به مقابله با دشمن است. ایشان مقابله با اسرائیل را صرفاً یک رویارویی نظامی نمی‌دانستند، بلکه آن را یک پاسخ تمدنی قلمداد می‌کردند که مستلزم برتری یا دست‌کم برابری در تمامی زمینه‌هاست. در حقیقت، استراتژی ایشان بر این اصل استوار بود که ما باید در مقابل تک‌تک مؤلفه‌های قدرت دشمنان و کسانی که به این آب و خاک چشم طمع دوخته‌اند، به همان اندازه و حتی بیشتر از آنان، خود را قوی و توانمند سازیم. امام موسی صدر با ذکر مثال‌های عینی این موضوع را تشریح می‌کردند: اگر جوان صهیونیستی از دانش و کارآمدی برخوردار است، جوان ما نیز باید از چنین ویژگی‌هایی بهره‌مند باشد. اگر روستاهای تحت کنترل رژیم صهیونیستی از پیشرفت کشاورزی و فناوری‌های نوین برخوردارند، روستاها و روستاییان ما نیز باید به همان سطح از پیشرفت دست یابند. این نگاه جامع، تمامی جنبه‌های پیشرفت و تعالی را دربرمی‌گیرد. من نام این رویکرد راهبردی را «استراتژی قدرتمندی و قدرتمند شدن» نهاده‌ام. این استراتژی، فراتر از یک واکنش دفعی، برنامه‌ای بلندمدت و پویا برای تعالی ملی است.

به نظر می‌رسد در شرایط کنونی، ما نیز باید بیش از پیش به این استراتژی عمیق و کارآمد توجه کنیم و آن را به عنوان نقشه راهی برای پیشرفت و مقابله هوشمندانه با تهدیدات به کار بگیریم. این راهبرد نه تنها ما را در برابر دشمنان مصون می‌سازد، بلکه پایه‌های اقتدار و عزت ملی را نیز مستحکم می‌کند.

اساسی‌ترین تکالیف مسئولین و مردم در زمینه حفظ و تقویت روحیه همبستگی ملی

اگر بخواهم بحث را با بیانی دیگر توضیح دهم، باید به بحث دولت اشاره کنم. در گذشته دولت‌ها وظیفه چندانی برعهده نداشتند، بیشتر به تأمین امنیت داخلی پرداخته و می‌کوشیدند مرزها را با حضور نیروهایی از قبایل و طوایف حفظ و از تهاجم دشمنان جلوگیری کنند. اما امروزه وظایف دولت‌ها بسیار گسترده و پیچیده شده است؛ این وظایف را یا خود عهده‌دار شده‌اند و یا بر اساس اندیشه مدرن بر دوش‌شان قرار گرفته است. در این صورت به نظر می‌رسد که اگر در عمل به وظایف خود کوتاهی کنند، ظلم مضاعفی به جامعه روا شده و چه‌بسا اگر وظیفۀ خود را انجام ندهند جامعه فروخواهد پاشید. بنابراین مسئله دولت و وظایفی که نسبت به شهروندان، کشورهای دیگر و دشمنان دارد، به شدت پیچیدگی و افزایش پیدا کرده است. در عین وابستگی زندگی شهروندان به دولت، راه‌حل این است که امور مختلف جامعه به مردم واگذار شود. این بدان معناست که حضور و مداخله دولت در اقداماتی که باید انجام گیرد به حداقل برسد. من قبلاً در گفت‌وگویی بحث «دولت حداقلی اسلامی» را مطرح کرده‌ام، البته این نظریه با آنچه در دولت حداقلی نظریه‌های غربی مطرح می‌شود تفاوت‌هایی دارد. در چنین حالتی به تعبیر برخی استادان، دولت به «دولت معمار» تبدیل می‌شود؛ دولتی که سیاستگذار، هدایت‌گر، و ناظر بر امور جامعه است اما خود مداخله مستقیمی ندارد مگر در موارد خاصی که از توان جامعه خارج است. طبیعتاً دولت باید کارکرد تسهیل‌گری خود را ایفا و موانع را مرتفع سازد.

گفته می‌شود که یکی از مهمترین وظایف دولت‌ها در دنیای جدید، حفظ بی‌طرفی است؛ بدین‌معنا که دولت باید بتواند به همه شهروندان امکانات و خدمات برابری را ارائه دهد. بی‌طرفی در فلسفه سیاسی غرب، بحث مهمی است اما در فلسفه سیاسی اسلامی ما چندان مورد توجه قرار ندارد. بر این اساس، به نظر می‌رسد که دولت به عنوان نهاد نهادها یا بزرگترین نهاد عمومی باید همه شهروندان را به یک چشم ببیند و برای همگان خدمات یکسان و برابری را فراهم کند. البته امروزه بی‌طرفی به لحاظ میدانی در جوامع غربی مورد خدشه قرار گرفته است؛ به خصوص پس از حوادثی که عملیات طوفان الاقصی ایجاد کرد، ما این را به عینه می‌بینیم که این دیدگاه در حوزه عمل دچار خدشه‌های بسیاری شده است. آنچه اکنون در دنیا در حال وقوع و مورد توجه قرار دارد، زبان گرگی هابزی است. از این منظر، دولت‌ها و کشورهای مسلمان می‌توانند با عمل به بی‌طرفی در برابر شهروندان‌شان، فضای متفاوتی را برای همزیستی مسالمت‌آمیز در جوامع خود ایجاد کنند. با بیان این مقدمه می‌خواهم این‌گونه نتیجه بگیرم که همه شهروندان وظایفی برعهده دارند و تلاش می‌کنند که به وظایف خود عمل کنند. اگر بخش یا بخش‌هایی از شهروندان از دایره مشارکت و همراهی در جامعه حذف شوند، این دایره مخدوش می‌شود و دیگر روحیه و انگیزه چندانی برای مشارکت و همراهی جامعه باقی نمی‌ماند. در این صورت جامعه دچار دوقطبی شده و به گونه‌ای پیش می‌رود که فضای متفاوتی در آن به وجود می‌آید و ممکن است این فضای متفاوت، موجب درگیری شهروندان و تشدید اختلافات شود. بروز چنین وضعیتی می‌تواند حاکی از آن باشد که دولت به وظیفه خود عمل نکرده است.

جمهوری اسلامی ایران، کشوری برخوردار از اقوام، طوایف و مذاهب گوناگون است. در ایران اگر بخواهیم از تعبیر بی‌طرفی استفاده کنیم، این بی‌طرفی به لحاظ روشی اهمیت پیدا می‌کند. در نتیجه، مباحثی چون: فقدان تبعیض در ارائه خدمات به شهروندان، اجرای عدالت و برابری شهروندان در برابر قانون و موارد دیگری از این دست در سطوح مختلف مطرح شده و مورد توجه قرار می‌گیرد. این مباحث به حفظ همبستگی اجتماعی کمک می‌کند. دوقطبی شدن جامعه از جایی آغاز می‌شود که تبعیض روا داشته شده است و به نظر می‌رسد که دولت به عنوان نهاد نهادها می‌تواند منشأ و خاستگاه چنین تبعیض‌هایی باشد و اثرگذاری بسیاری در این زمینه داشته باشد. چنانچه دولت نتواند یا نخواهد بی‌طرفی روشی خود را حفظ و رعایت کند، با واکنش‌های اجتماعی مواجه می‌شود و نتیجه این وضعیت، گسترش و تعمیق شکاف‌های اجتماعی خواهد بود.

فروزنده: ارتقای واقعی مولفه‌های قدرت و عزت ملی در گرو عمل به توصیه‌های رهبر انقلاب است

جامعه هنگامی واجد همبستگی و انگیزه‌های همراهی، مشارکت و تعاون خواهد بود که میان سبک زندگی خود و کارگزارانش تفاوتی نبیند؛ بدین‌معنا که سبک زیست شهروندان با سبک زیست مدیران و کارگزاران دولتی متفاوت نباشد و هر دو در پی عمل به آرمان‌های یکسانی باشند. من معتقدم که پس از وقوع انقلاب اسلامی ما به دنبال پیشبرد چنین شیوه‌ای بودیم. البته این مشی در طول چهار و نیم دهه گذشته دچار خدشه‌هایی شده و گسست‌هایی را ایجاد کرده است. پس از این منظر، حفظ همبستگی اجتماعی و ایجاد تعادل اجتماعی می‌تواند مهمترین ابزار پیدایش و تقویت قدرت ملی باشد و پشتیبانی مردم از دولت، مهمترین ابزار قدرتمندی جامعه است که باید مورد حفاظت قرار گیرد. بنابراین هر زیرساختی که بتوانیم به آن تکیه کنیم و هرگونه قدرتمندی که بخواهد در جامعه ایجاد شود، از مسیر همبستگی اجتماعی و همبستگی ملت و دولت می‌گذرد و این می‌تواند به سایر ابزارهای قدرتمندی هم تسری پیدا کند. لذا بر اساس آنچه بیان شد می‌توانیم بگوییم که هر نوع قدرتمندی و قدرتمند شدن به تقویت همزمان قدرت اجتماعی و قدرت سیاسی بستگی دارد. می‌دانید که در مبحث رابطه جامعه و دولت، چهار الگو بیان می‌شود؛ «جامعه قوی، دولت قوی»، «جامعه ضعیف، دولت ضعیف»، «جامعه قوی، دولت ضعیف» و «جامعه ضعیف، دولت قوی». بر اساس این الگوها به نظر می‌رسد که وقتی قدرت اجتماعی و قدرت سیاسی به صورت توامان قوی باشند، جامعه و دولت به صورت همزمان به همدیگر کمک می‌کنند و پشتوانه هم خواهند بود. در چنین وضعیتی نوعی هم‌افزایی قدرت رخ می‌دهد و قدرتمندی مهمی در جامعه شکل می‌گیرد. این وضعیت محصول یک جامعه متعادل است؛ جامعه‌ای که در آن توازن قدرت حفظ می‌شود، قدرت سیاسی جای قدرت اجتماعی را نمی‌گیرد و قدرت اجتماعی هم تلاش نمی‌کند قدرت سیاسی را در اختیار بگیرد؛ بلکه هرکدام در حوزه خود عمل می‌کنند و اینجاست که ابزارهای قدرتمندی هم پدید می‌آیند. از سوی دیگر اگر مردم به لحاظ معیشتی و اقتصادی دچار مشکل باشند، جامعه از حالت تعادل خارج می‌شود. نخ تسبیحی که می‌تواند تعادل جامعه را حفظ کند، برطرف شدن ضروریات زندگی اجتماعی است. اعتدال این‌گونه به وجود می‌آید. به تعبیر امام موسی صدر، اعتدال یعنی اینکه شما بتوانید ضروریات زندگی اجتماعی را فراهم کنید. به نظرم در چنین شرایطی دولت و جامعه قوی به وجود می‌آید، انگیزه، روحیه و یکپارچگی اجتماعی افزایش پیدا می‌کند و پشتوانه عظیمی برای قدرت سیاسی فراهم می‌شود که می‌تواند خواسته‌های جامعه را در عرصه داخلی و خارجی نمایندگی کند، به آنها بروز و ظهور ببخشد و در نهایت به عزتمندی جامعه یاری برساند. 

تسنیم: با توجه به بیانات اخیر مقام معظم رهبری در جریان دیدار با رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت، چگونه می‌توان در مقابل تحمیل سیاست «نه جنگ، نه صلح» که توسط دشمن دنبال می‌شود و در پی ایجاد تعلیق و اخلال در زندگی مردم است، ایستاد و بر آن غلبه کرد؟

لک‌زایی: این مبحث مهمی است. وضعیت «نه جنگ، نه صلح» یعنی تردیدی که ممکن است در جامعه وجود داشته باشد و جامعه را به گونه‌ای در خلأ نگه دارد که دچار آسیب شود. شاید مهمترین عنصری که می‌تواند در شرایط «نه جنگ، نه صلح» به جامعه کمک کند تا بتواند پیگیر منویات خود باشد و آنها را پیش ببرد، ارتباطی است که میان دولت و ملت شکل می‌گیرد. بدین‌معنا هرچه اعتماد عمومی از دولت سلب شود و شکاف میان دولت و ملت افزایش پیدا کند، آسیب‌های وضعیت «نه جنگ، نه صلح» بیشتر خواهد بود. در مقابل، هرچه سطح اعتماد عمومی افزایش پیدا کند، این آسیب‌ها کمتر می‌شود. کما اینکه در جنگ 12روزه این اتفاق افتاد و جامعه، دولت و ملت به سطحی از استقرار اعتماد و پشتیبانی از همدیگر دست پیدا کردند. از این‌رو وقایع جنگ نه‌تنها آسیبی به جامعه ما وارد نکرد، بلکه قدرتمندی کشور را هم افزایش داد. بنابراین تداوم ارتقای سطح اعتماد عمومی می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد. متاسفانه به نظر می‌رسد که برخی احزاب، جریان‌ها، دولتمردان و اصحاب سیاست به ضرورت تداوم این وضعیت آگاه نیستند و گاه با طرح گفته‌ها و نوشته‌هایشان در عرصه عمومی، به شکاف و دوقطبی‌سازی دامن زده و اعتماد عمومی را مخدوش می‌سازند. تداوم این ناآگاهی می‌تواند به سلب اعتماد عمومی منجر شود. آنچه می‌تواند چنین خلائی را پر کند و از آسیب‌های جامعه بکاهد، رفع این شکاف است. متاسفانه وقتی به برخی اظهارات روزمره سیاستمداران نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که در جهت منافع شخصی و گروهی خودشان است و این آسیب‌زاست. چیزی که در واقع اتفاق می‌افتد باید بتواند مخاطرات امنیتی و سیاسی موجود را برطرف کند و به جامعه اطمینان دهد که آنچه در سیاست، تصمیمات و اقدامات سیاسی داخلی و خارجی در حال وقوع است، به نفع  جامعه است. این اطمینان‌بخشی می‌تواند فضای انگیزه و امید را در جامعه زنده نگه دارد و به ما کمک کند تا از وضعیت «نه جنگ، نه صلح» عبور کنیم. البته که سخت است و در اینجا ایستادگی، تاب‌آوری اجتماعی، رفتار و کنشگری‌های سیاسی صاحب‌نظران، نخبگان و به‌خصوص صاحبان مناصب سیاسی از اهمیت بسزایی برخوردار است. جامعه باید بتواند به صورت هم‌بسته واکنش نشان دهد، احزاب و گروه‌های مختلف باید منافع ملی را سرلوحه فعالیت‌های خود قرار دهند. به نظرم همگان باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که امکان حیات ایران و جامعه ما جز از مسیر تقویت همبستگی ملی اجتماعی ممکن نیست. شاید منافع برخی گروه‌ها از فقدان همبستگی اجتماعی تامین می‌شود و بنابراین تلاش می‌کنند افراد مختلف را از دایره همبستگی و جریان انقلاب و ایران خارج کنند. به نظرم در شرایط کنونی هم تندروی و هم کندروی هر دو مضر است و تعطیل کردن عقل هم چاره کار نیست. همچنین اجتهاد در مقابل نص هم نمی‌تواند کمکی به حفظ همبستگی اجتماعی ما بکند. همه این‌ ملاحظات باید در کنار هم دیده شود. به‌ویژه کسی که دارای منصب و پست‌ سیاسی است، باید جمیع جوانب را مدنظر قرار دهد؛ چراکه هر اظهار نظر یا نوشته‌ای که از طرف او صادر می‌شود، می‌تواند اثراتش را در حوزه کنشگری سیاسی بر جای بگذارد. در نظر داشتن مجموع این موارد باعث می‌شود که اساسا وضعیت «نه جنگ، نه صلح» موضوعیت پیدا نکند، جامعه با وضعیتی هم‌بسته امور خود را پیش ببرد و ملت و دولت در ساماندهی کارها به یکدیگر کمک کنند. 

انتهای پیام/

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم

 

دکمه بازگشت به بالا