اصول و مشترکات روش شناختی علوم اجتهادی
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، علوم اجتهادی به علومی اطلاق می شود که از روش اجتهادی به طور عام استفاده می کنند، یعنی علومی که موضوع آنها متون دینی است و روش کار در آنها، روش اجتهادی (شبیه به روش فقها) است. در این علوم، پژوهشگر مانند یک مجتهد عمل میکند؛ یعنی با تسلط بر منابع و ابزارهای مربوطه، به استنباط و استخراج نظریه یا دیدگاه میپردازد.
این علوم عبارتند از:
علم کلام (الهیات):
متکلم برای استنباط و دفاع از عقاید اسلامی، از روش اجتهادی استفاده میکند. او به قرآن، سنت و عقل رجوع میکند و با استدلالهای عقلی و نقلی به نتیجه میرسد.
نمونه: استنباط نظریه “عدل الهی” توسط متکلمان امامیه یک فرآیند اجتهادی است.
علم اخلاق:
در استنباط مبانی و دستورات اخلاقی از منابع دینی، از روش اجتهادی استفاده میشود. یک پژوهشگر اخلاق، آیات و روایات مربوط به فضایل و رذایل را جمعآوری کرده، آنها را بر اساس قواعد فهم متن تحلیل و یک نظام اخلاقی استنباط میکند.
علم تفسیر:
مفسر برای فهم قرآن و استخراج معانی از آن، از یک فرآیند اجتهادی استفاده میکند. او با تسلط بر ادبیات عرب، علوم قرآن، روایات و تاریخ، به “استنباط” معانی آیات میپردازد.
تفسیر اجتهادی در مقابل تفسیر نقلی قرار میگیرد.
فلسفه اسلامی:
اگرچه روش اصلی آن عقلی و برهانی است، اما فیلسوفان اسلامی همواره در تعامل با متون دینی (قرآن و حدیث) هستند و برای تبیین و تأیید نظریات خود از این متون بهره میگیرند؛ این فرآیند، شکلی از اجتهاد است.
عرفان نظری:
عارف برای تبیین مراحل سیر و سلوک و توضیح مفاهیمی مانند “وحدت وجود”، به آیات و روایات استناد میکند و با روشی خاص به تأویل و استنباط معانی باطنی میپردازد. این نیز نوعی اجتهاد در فهم دین است.
علوم انسانی اسلامی:
در مطالعات اسلامیسازی علوم انسانی، پژوهشگر از روش اجتهادی برای استخراج مبانی و اصول علوم انسانی از منابع دینی استفاده میکند.
اصول و مشترکات روش شناختی علوم اجتهادی
هدف مشترک: هدف همه این علوم، فهم متون دینی (قرآن و سنت) در موضوعات مختلف است. به عبارت دیگر کشف دیدگاه اسلام در یک حوزه خاص (انسان، احکام، اعتقادات، اخلاقیات، و معارف) است.
روش مشترک: رجوع به منابع اصلی (کتاب و سنت) و بهکارگیری قواعد فهم متن (که بخش عمدهای از آن در علم اصول فقه گردآوری شده) برای استنباط یک نظر مستدل.
نیاز مشترک: همه این علوم نیازمند تسلط بر ادبیات عرب، علوم قرآن، علوم حدیث و قواعد استدلال هستند.
این اشتراکات روششناختی نشان میدهد که روش در این علوم، ذاتاً یک روش اجتهادی است.
روش اجتهادی در علوم اجتهادی، یک روش پویا و توسعهیافته است که آن را از انحصار فقه خارج کرده و به عنوان یک متدولوژی برای فهم همهجانبه دین در علوم مختلف معرفی میکند. پژوهشگر در این روش مانند مجتهد عمل میکند و تلاش دارد با استنباط مستدل، نظریه یا دیدگاهی هماهنگ با منابع دینی ارائه دهد.
1. منابع و استدلالهای کلیدی؛ این ایده عمدتاً بر اساس استفاده روششناختی این علوم از روش علم فقه استوار است.
الف) شهید مرتضی مطهری(ره)؛ ایشان به صراحت بر این موضوع تأکید دارند که روش استنباط اجتهادی منحصر به علم فقه نیست. به عنوان مثال، در کتاب «کلیات علوم اسلامی» (جلسه دوم) میفرمایند: در اسلام تنها فقه نیست که بر روش اجتهاد استوار است، علم کلام هم همین طور است… علم اخلاق اسلامی نیز همین گونه است… در همه این علوم روش، روش اجتهادی است؛ یعنی همان طور که در فقه، مجتهد با رجوع به منابع و اصولی که دارد حکم خدا را استنباط میکند، در این علوم نیز چنین است.
ب) امام خمینی (ره)
ایشان در کتاب «مناهج الوصول فی علم الأصول» و نیز در بیانات دیگر، اجتهاد را به معنای گستردهتری به کار بردهاند که شامل استنباط در حوزههای عقاید و اخلاق نیز میشود. ایشان معتقد بودند که برای اداره جامعه اسلامی، نیاز به «اجتهاد جواهری» (به سبک صاحب جواهر) در تمامی زمینهها، از جمله فلسفه، عرفان، کلام و اخلاق داریم، نه فقط فقه. این نگاه، خود مستلزم به کارگیری روشهای استنباطی در آن علوم است. امام اجتهاد را در معنای جامعتری (لازمۀ علم دینی فراگیر، آگاه بودن مجتهد به مسائل زمان ـ از جمله سیاسی، اخلاقی و اجتماعی) گرفتهاند.
با تحلیل روششناختی مشترکات زیر میتوان به روش اجتهادی در علوم مختلف رسید:
موضوع مشترک: موضوع همه این علوم (کلام، اخلاق، تفسیر، فقه و حتی علوم انسانی) متون دینی (قرآن و سنت) است.
هدف مشترک: هدف، کشف دیدگاه اسلام در یک حوزه خاص (انسان، احکام، اعتقادات، اخلاقیات، و معارف) است.
روش مشترک: روش کار، رجوع به منابع اصلی (کتاب و سنت) و apply کردن قواعد فهم متن (که بخش عمدهای از آن در علم اصول فقه گردآوری شده) برای استنباط یک نظر مستدل است.
نیاز مشترک: همه این علوم
نیازمند تسلط بر ادبیات عرب، علوم قرآن، علوم حدیث و قواعد استدلال هستند.
این اشتراکات روش شناختی نشان میدهد که روش در این علوم، ذاتاً یک روش اجتهادی است.
به طور خلاصه، این رویکرد به اجتهاد، یک رویکرد پویا و توسعهیافته به مفهوم اجتهاد است که آن را از انحصار فقه خارج کرده و به عنوان یک متدولوژی برای فهم همهجانبه دین در علوم مختلف معرفی میکند.
یادداشت از مجید کافی عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
انتهای پیام/.