بانگ عدالت بر فراز نظم سلطه/ مقاومت ملتها در برابر «قانونیسازی ظلم» جهانی
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، از زمان تصویب منشور سازمان ملل متحد در سال 1945، هدف رسمی این نهاد «حفظ صلح و امنیت بینالمللی» و «پیشبرد حقوق بشر» اعلام شده است (منشور، مواد 1 و 2). با این حال، ساختار قدرت در این سازمان – بهویژه در شورای امنیت – بر پایه «حق وتو»ی پنج قدرت پیروز جنگ جهانی دوم بنا شده است؛ حقی که عملاً بر اصل برابری ملتها در حقوق بینالملل غلبه یافته است.
تحلیلگران مکتب «رئالیسم انتقادی» در روابط بینالملل، مانند رابرت کوکس و ریچارد فالک، بارها تأکید کردهاند که چنین ساختاری، نهاد را از کارکرد بیطرفانه دور میسازد و به ابزاری در دست قدرتهای غالب بدل میکند. نمونههای تاریخی این واقعیت بارها خود را آشکار کرده است: از وتوی مکرر قطعنامههای محکومکننده جنایات اسرائیل توسط ایالات متحده، تا ناتوانی سازمان ملل در جلوگیری از جنگ عراق علیه ایران (1980–1988) یا مقابله با جنایات صهیونیستها در غزه.
نفوذ ایالات متحده و متحدان اروپاییاش، بهویژه بریتانیا و فرانسه، نهتنها در تصمیمگیریها بلکه در دستورکار سیاسی سازمان ملل قابل مشاهده است. این امر با اصل استقلال و بیطرفی نهادهای بینالمللی در تضاد آشکار قرار دارد. طبق دادههای «اتحادیه بینالمللی پارلمانها» و گزارش «بولتن ملل متحد»، بیش از 45 درصد از مصوبات شورای امنیت در سه دهه اخیر، یا با ابتکار آمریکا بوده یا توسط آن جهتدهی شده است.
اما در برابر این نظم سلطهمحور، ملتهای ریشهدار – همچون ایران، فلسطین، و کشورهای مقاوم در آفریقا و آمریکای لاتین – از دیرباز نشان دادهاند که اراده ملت، فراتر از ماشین دیپلماتیک است. تاریخ معاصر، از مقاومت مردم ویتنام تا پایداری فلسطین، گواهی روشن بر این واقعیت است که حتی سلسلهمراتب رسمی قدرت نیز قادر به خاموش کردن بانگ عدالت نیست.
وجدانهای بیدار جهان میدانند که بسیاری از قوانینی که به نام عدالت در سازمان ملل تصویب میشوند، در عمل به «قانونیسازی ظلم» میانجامند. این روند، چیزی جز نقض آشکار اصل بنیادین حقوق بینالملل – یعنی برابری و عدممداخله – نیست. از این رو، ایستادگی در برابر چنین بیعدالتی، نه یک انتخاب، بلکه یک مسئولیت اخلاقی جهانی است که بر عهده ملتها، دولتها و جنبشهای اجتماعی قرار دارد.
هدف استراتژیک ایالات متحده در منطقه غرب آسیا، بنا بر گزارشهای مراکز پژوهشی مستقل چون «شورای روابط خارجی» و «مرکز چتمهاوس»، همواره تضمین برتری نظامی و اقتصادی رژیم صهیونیستی بوده است. رؤسای جمهور آمریکا، صرف نظر از گرایش حزبی، بارها سیاست خارجی را حول حفظ و گسترش این برتری تعریف کردهاند؛ حتی به قیمت تضعیف منافع ملی خود. این امر در رفتار دولت ترامپ بهشکلی عریان نمایان شد، جایی که به خاطر توهمات نتانیاهو، میراث سیاسی و منابع اقتصادی آمریکا قربانی شد و بار آن بر دوش مردم عادی آمریکا افتاد.
امروز ندای عدالت از کوچههای بمبارانشده غزه، از میدانهای مقاومت صنعا، از خیابانهای تهران و بیروت برمیخیزد و یک حقیقت بزرگ را فریاد میزند:
هیچ ملت بزرگی، زنجیر قانون زر و زور را بر گردن نخواهد پذیرفت؛ و عدالت، دیر یا زود، بر تخت جهان خواهد نشست.
یادداشت از: حسن عبدیپور، کارشناس روابط بینالملل
انتهای پیام/