روایت افشار از شکلگیری، انحلال، و امکان احیای مجدد «جهاد سازندگی»
اشاره | علیرضا افشار از جمله مدیران و فرماندهان تأثیرگذار پس از پیروزی انقلاب اسلامی است که هم در میدان دفاع مقدس و هم در عرصههای علمی، فرهنگی و مدیریتی نقشآفرینیهای مهمی داشته است.
او در سال 1330 در مشهد متولد شد و تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان علوی همان شهر گذراند. پس از آن وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و در رشته مهندسی مکانیک فارغالتحصیل گردید. افشار از همان دوران دانشجویی وارد فعالیتهای سیاسی علیه رژیم پهلوی شد، بهگونهای که پیش از انقلاب توسط ساواک بازداشت و چهار ماه زندانی گردید. پس از پیروزی انقلاب نیز بهعنوان یکی از دانشجویان پیرو خط امام (ره) در تسخیر لانه جاسوسی حضور داشت و مدتی نیز در زمره اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی قرار گرفت.
از سال 1358 تا 1361، او عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی بود و در همان سالها، با آغاز جنگ تحمیلی، به سپاه پاسداران پیوست. افشار در دوران دفاع مقدس مسئولیتهای مهمی همچون جانشینی و ریاست ستاد مرکزی سپاه و همچنین سخنگوی سپاه پاسداران را برعهده داشت و پس از آن در سالهای 1368 تا 1376 بهعنوان فرمانده نیروی مقاومت بسیج فعالیت کرد. او سپس در فاصله 1376 تا 1379 ریاست دانشگاه امام حسین (علیهالسلام) را برعهده گرفت و در سالهای بعد بهعنوان معاون فرهنگی ستاد کل نیروهای مسلح و نیز رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ایفای نقش نمود.
افشار بعدها وارد عرصه اجرایی و مدیریتی کشور نیز شد. او مدتی معاون فرهنگی و امور مجلس ستاد کل نیروهای مسلح بود و در سال 1386 با حکم وزیر کشور به سمت معاون امور اجتماعی، فرهنگی و شوراهای وزارت کشور منصوب گردید. همچنین از او بهعنوان یکی از گزینههای وزارت دفاع در دولت محمود احمدینژاد یاد شده است.
علیرضا افشار در کنار این مسئولیتهای مهم، همواره حضوری فعال در مسائل کلان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور داشت و در سال 1400 نیز بهعنوان داوطلب سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام کرد. زندگی و کارنامه او، تصویری روشن از یک مدیر انقلابی است که هم در عرصه میدان و هم در ساحت فرهنگ و سیاست، همواره کوشیده تا در مسیر آرمانهای انقلاب اسلامی گام بردارد.
سخنان زیر، متن بخشهایی از سخنرانی وی در مجمع عمومی سالانه کانون سنگرسازان بیسنگر است که در 26 شهریور 1404 و با موضوع «ماهیتشناسی جهاد سازندگی» ایراد شد.
* * * * * * *
اینکه گفته میشود کار باید به دست مردم باشد، صرفاً با شعار محقق نمیشود. رویکرد مردمی دولت با شعار تحقق نمییابد؛ عمل و ساختار لازم دارد. ما ظرفیتهای گوناگونی در کشور داریم: بخش خصوصی، بخش تعاونی، مؤسسات خیریه و مردمی، نهادهای انقلابی و تشکلهایی که داوطلبان در آن فعالیت میکنند. امام خمینی(ره) همواره بر این رویکرد تأکید داشتند و بهتدریج بسیاری از امور در حال واگذاری به همین ظرفیتها بود.
به یاد دارم شهید بهشتی در جمع مسئولین جهاد سازندگی ــ احتمالاً در آن سخنرانی معروف مسجد الجواد ــ فرمودند: «شما دولت آینده هستید. ما باید دولت را کوچک کنیم و شما باید اداره امور را به دست بگیرید.» واقعیت هم همین بود، زیرا جهاد تنها به فعالیتهای عمرانی و کشاورزی محدود نمیشد؛ کمیته بهداشت و درمان داشت، کمیته فرهنگی داشت، و به همین ترتیب؛ و حتی حتی جهاد خارج از کشور فعالتر از سفارتخانهها عمل میکرد. گزارشها و جزواتی که ارسال میشد و جلساتی که در خارج کشور برگزار میگردید، در معرفی شرایط انقلاب و تبیین فضای ایران نقش اساسی داشت.
اما متأسفانه جریانهایی با رویکرد تکنوکرات و لیبرال، چه در عرصه سیاست و چه در اجرا، یا این نهادها را به سمت انحلال بردند، یا نهادها را دولتی کردند، یا ادغام نمودند. بسیاری از نهادهای انقلابی به این ترتیب از بین رفتند و تنها چند مجموعه مانند بسیج و کمیته امداد باقی ماندند؛ هرچند آنها نیز بهمرور رنگ و بوی اداری گرفتند و از حالت داوطلبانه فاصله پیدا کردند. در این میان بسیج همچنان داوطلبانه باقی ماند، ولی همان تیم نیز در صدد انحلال آن بود.
هیچگاه فراموش نمیکنم که پس از آتشبس، همان جریان نزد فرماندهان سپاه و ارتش و نزد من آمدند و طرح ادغام ارتش و سپاه را مطرح کردند. حتی به آقای محسن رضایی گفته بودند میخواهند نیروی زمینی ارتش را به سپاه بدهند. وقتی با من مشورت کرد، گفتم: «اگر قرار است چنین کاری شود، دستکم بسیج را بهعنوان پشتوانهی نیروی مسلح جدید باقی بگذارید.» نهایتاً طرح به محضر امام رسید. امام مخالفت کردند و موضوع را به نمایندهی خود، مقام معظم رهبری ارجاع دادند. ایشان نیز پس از بررسی، مخالفت کردند و این طرح متوقف شد.
اگر آن فرآیند انحلال و ادغام ادامه پیدا نمیکرد، بیتردید نهادهای انقلابی میتوانستند در عرصههای عمرانی، اقتصادی و غیرنظامی پیشتر از حوزهی دفاعی کشور بدرخشند. جهاد سازندگی در همان مدت کوتاه رشد چشمگیری داشت؛ هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی. آبرسانی، برقرسانی، سیلوسازی، فعالیتهای تبلیغی، درو گندم و دیگر اقدامات تخصصی، همه نشان داد که جهاد در عرض دو سه سال به مرزهای دانش فنی کشور رسیده بود.
به یاد دارم در بحث سیلوسازی، آقای خواجوی در میدان انقلاب گفتند: «ما میخواهیم سیلوهای نیمهکاره کشور را تکمیل کنیم.» آن زمان شش سیلوی نیمهتمام رها شده بود. مشورت کردیم و بچهها گفتند: «اگر اینها همانطور ساخته شود، ممکن است فرو بریزد و آبروی جهاد برود.» سرانجام توافق شد یکی را بهصورت نمونه بسازیم. آن سیلو با موفقیت ساخته شد، بقیه نیز تکمیل گردید و سیلوهای جدید طراحی شد. حتی تیمهایی به کشورهای دیگر رفتند و سیلو ساختند. آن زمان در دنیا میگفتند فقط دو کشور تکنولوژی سیلوسازی دارند: آمریکا و یک کشور دیگر. جهاد با همان جوانان نشان داد که هم از نظر کَمّی و هم از نظر کیفی به بالاترین سطح رسیده است.
بخشهای مختلف جهاد در دوران دفاع مقدس حتی در حوزههای حساس مانند موشکی نیز وارد عمل شدند. به دلیل شرایط و نیازهای کشور، گروهی از دوستان جهاد روی سوخت جامد کار میکردند و در همان مقطع شهید همت بر روی سوخت مایع فعالیت مینمود. حیف بود که این نهادهای انقلابی، یکی پس از دیگری، به شکلهای مختلف منحل شدند.
به نظر من، انحلال واقعی جهاد از زمانی آغاز شد که جهاد سازندگی به وزارتخانه تبدیل شد و مأموریتهای گستردهاش محدود گردید. وظایف کلان آن را گرفتند و تنها چند وظیفه محدود در حوزه کشاورزی باقی گذاشتند و سپس با وزارت کشاورزی ادغامش کردند. این همه در حالی بود که رویکرد حضرت امام، ساختاری متفاوت برای نظام ترسیم کرده بود.
اکنون هم نباید ناامید شد. بحث احیای جهاد بارها مطرح گردیده است. در سه کانون جهاد، به خاطر دارم که توافق شد این موضوع پیگیری شود، اما متأسفانه کسانی که بعدها مسئول اجرای آن شدند، دقیقاً نمیدانستند باید چه کنند. شورای عالی جهاد سازندگی تشکیل شد، اما آن هم بیشتر بر موضوع روستا و عشایر متمرکز شد و پس از یکی دو جلسه عملاً متوقف گردید. در حالیکه دوستان جهادی تأکید میکردند: «اگر قرار است جهاد احیا شود، کار را به دست خود جهادیها بسپارید.» همین گروههای جهادی، کانونها و مجموعههایی که امروز در میدان فعال هستند، باید مجال انسجام بیابند تا به یک نهاد جهادی واقعی تبدیل شوند. با چند جلسه در سطح وزرا و مسئولین، جهاد دوباره زنده نخواهد شد.
خدا رحمت کند شهید رئیسی را؛ ایشان انگیزه جدی و پیگیری فراوانی برای این موضوع داشتند. امروز هم نباید ناامید بود. باید ادامه داد، باید پیگیری کرد و باید دنبالش بود. چرا که انعطاف سازمانی، رویکرد نهادی، اخلاص و داوطلبانه بودن شاخصهایی بودند که نهادهای انقلابی داشتند و امروز کشور بهشدت به آنها نیازمند است. ما منابع، فرصتها و ظرفیتهای بسیاری داریم که بلااستفاده ماندهاند؛ تنها با بازگشت به ساختار مدیریت انسانی جهادی است که میتوان از این سرمایهها به نحو احسن بهره گرفت.
فراموش نکنیم که جهاد سازندگی در آغاز نیز با سختیهای فراوان شکل گرفت. روزی در دانشگاه تهران جمع شدند، اساسنامه را نوشتند، دو اتاق کوچک داشتند که اگر آن هم خالی میماند، درش بسته میشد. اما چند نفر ایستادند و کار را پیش بردند تا سرانجام با فرمایش حضرت امام، مسیر تثبیت یافت. امروز هم اگر فشارها، موانع و سنگاندازیها مانع پیگیری برای احیای نهادهای انقلابی ــ نه فقط جهاد ــ شود، نباید ناامید شد. باید ایستاد و ادامه داد.
انتهای پیام/