رازهای مادرانه از زندگی شهید ولایتی‌فر؛ از سجده‌های طولانی تا ندای آرامش پس از شهادت+فیلم

در دل روایت‌های مادرانه، تصویری از شهیدی نقش می‌بندد که با سجده‌های عاشقانه‌اش به آسمان نزدیک شد؛ شهیدحسین ولایتی‌فر، جوانی آرام و مؤمن که حتی پس از شهادت، با نشانه‌هایی آسمانی، دل مادر را آرام می‌کند.
– اخبار استانها –

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از دزفول، 31 شهریور آغاز هفته دفاع مقدس و یادآور رشادت‌های مثال‌زدنی و بی‌نظیرِ جوانانِ رشیدِ این آب‌وخاک است. جوانانی تکرارنشدنی که از جان و سلامتِ خود گذشتند و 8 سال در برابر دشمن بعثی و حامیانش ایستادگی کردند و اجازه ندادند تا حتی یک وجب از خاک این سرزمین جدا شود.

سال‌ها بعد اما در 31 شهریور 1397، تروریست‌های کوردل در حمله به رژه هفته دفاع مقدس در اهواز، باعث شهادت تعدادی از هموطنان عزیزمان شدند. شهرستان دزفول هم در آن حادثه دو شهید والامقام را تقدیم کرد: سعید زارع و حسین ولایتی‌فر.

به‌مناسبت هفتمین سالگرد شهادت آقاحسین، به سراغ مادر بزرگوار ایشان سرکار خانم طوبی جدیدالاسلام مادر شهید حسین ولایتی‌فر رفتیم و با او به گفت‌وگو نشستیم:

شهید حسین ولایتی‌فر، جوانی مؤمن، آرام و پرتلاش بود که نه‌تنها در میدان عمل، بلکه در زندگی روزمره‌اش نیز نشانه‌هایی از بندگی خالصانه و اخلاق ناب داشت. مادر این شهید والامقام در گفت‌وگویی صمیمی، از خاطراتی گفت که هنوز با گذشت هفت سال از شهادت فرزندش، در دل و جانش زنده‌اند.

او روایت می‌کند که حسین شهیدانه زندگی کرد و شهیدانه رفت؛ روزی در حرم امام رضا(ع) با نگاهی عارفانه گفته بود که شهید خواهد شد و همین‌گونه نیز شد. وقتی خبر شهادت حسین به مادر رسید، گویی ندایی آسمانی در دلش طنین انداخت: «آرام باش، حسین خوب است.»

رازهای مادرانه از زندگی شهید ولایتی‌فر؛ از سجده‌های طولانی تا ندای آرامش پس از شهادت+فیلم

مارد این شهید عالی قدر ادامه داد:حسین در خانه، فرزندی مهربان و مسئولیت‌پذیر بود. کارهایش را خودش انجام می‌داد و اجازه نمی‌داد کسی به او کمک کند. همیشه برای نماز صبح بیدار می‌شد و اگر مادر خواب می‌ماند، او را نیز بیدار می‌کرد. سجده‌های طولانی بعد از نماز و راز و نیازهای شبانه‌اش با خدا، تصویری از یک فرشته زمینی را در ذهن مادر نقش بسته است.

 

.

 

وی افزود: حسین جانم با کوچکتر و بزرگتر از خود با احترام رفتار می‌کرد. حسین عزیزم در کنار کار و دانشگاه، مسجد، هیئت و فعالیت‌های جهادی را نیز رها نکرده بود. گاهی آن‌قدر خاکی و ساده بود که وقتی ظاهرش نامرتب می‌شد، از او می‌پرسیدم: «مگر بنایی کرده‌ای؟» و حسین با لبخند انکار می‌کرد.

مادر شهید ولایتی با بیان اینکه در تمام این سال‌ها، برای برگزاری مراسم سالگردش، خود حسین به من  راه را نشان داده است گفت: امسال نیز نشانه‌ای عجیب از سوی حسین دریافت کردند؛ خواهر شهید در خواب دیده بود که حسین در جمعی نشسته و گفته توپ بچه‌ها پاره شده، می‌خواهد برایشان توپ بخرد. این خواب زمانی معنا پیدا کرد که برای تهیه بنر مراسمش با پسر بزرگترم تماس گرفت و او پیشنهاد داد با آقای علیان هماهنگ کنم.

 زمانی که با آقای علیان تماس گرفتم او را از تصمیم آگاه کنم که قرار است امسال چند توپ تهیه کنم و به خودش بدهم تا در موکب بگذاردو نیز میان بچه‌ها توزیع کند. همان‌جا بود که آقای علیان گفت توپ بچه‌های جلسه قرآن واقعاً پاره شده و نیاز به جایگزینی دارد. جالب‌تر آنکه دختر خانواده، وقتی عکس پروفایل آقای علیان را دید  تصویری از بچه‌های هیئت بی‌آنکه او را بشناسد، گفت: «این همان آقایی است که در خواب کنار حسین ایستاده بود.».

رازهای مادرانه از زندگی شهید ولایتی‌فر؛ از سجده‌های طولانی تا ندای آرامش پس از شهادت+فیلم

مادر شهید ولایتی‌فر با بیان اینکه هنوز صدای قرائت‌ها و مناجات‌های حسین را در گوش دارد می‌گوید: اگر شبی به مزار پسرش نرود و زیارت عاشورا نخواند، آرام نمی‌شود. هر بار که بر سر مزار حسین می‌روم، برای جوانان برای کار و برای ازدواج‌شان دعا می کنم. ان شالله همه جوانان این سرزمین در مسیر الهی قدم بردارند و در زندگی موفق باشند.

این مادر شهید والامقام با بغض رسوب شده در گلویش در پایان شعری خطاب به شهید حسین ولایتی‌فر خواند:

ای خُفته به خون برابر من

ای روح و دل و پیکر من

ای مظهرِ جد اطهر من ناکام، علی اکبر من 

بودی تو ستاره‌ی سحرگاه عمر تو چقدر بود کوتاه

پنهان شدی از نظر به ناگاه ناکام، علی اکبر من

گزارش از میلاد گلداری

انتهای پیام/

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا