سعادت از منظر قرآن
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، از نگاه قرآن کسانی که به هدایت پیامبران تن می دهند نه بیمی دارند و نه حزنی. بیم نسبت به آینده است و حزن نسبت به گذشته. این پیام در برخی دیگر از آیات به صورتهای مختلف بازتاب یافته است؛ نظیر آیه شریفه: «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (یونس، 62)
به استناد این فقره زمان از منظر قرآن به دو قسمت گذشته و آینده تقسیم شده و برای زمان حال و کنون نقشی برشمرده نشده است. از آن جا که در نگاه برخی از فلاسفه به دقت عقلی، زمان حال وجود نداشته و انسان هر لحظه در گذشته یا آینده قرار دارد و آن چه زمان حال برشمرده میشود، نوعی تحلیل عرفی است، می توان ادعا کرد که قرآن نیز چنین نگاهی دارد و زمان را در تقسیم حقیقی و نه عرفی به دو حالت گذشته و آینده منقسم میداند.
از سویی دیگر، روزگاران بس قدیم و در ادوار تحولات فکری بشر تا روزگار ما درباره مفهوم و مؤلفههای سعادت دیدگاههای مختلفی ارایه شده است، اما واکاوی مدالیل این فقره از آیه نشان میدهد که سعادت از منظر قرآن دارای دو رکن اساسی است که بر اساس آن انسان؛ یک: نسبت به آینده بیم ندارد؛ دو: نسبت به گذشته محزون نیست. به عبارت روشنت،ر از منظر قرآن انسان سعادتمند کسی است که بیم و حزن به طور کامل از او رخت بربسته است و این نکته از مدالیل و پیامهای بسیار درخشان و بیبدیل قرآن است؛ زیرا هیچکس سعادت را به این زیبایی و به این جامعیت معنا نکرده است.
حال واقعیت آدمیان را مرور کنیم؛
انسانها اعم از غنی، فقیر؛ سالم و بیمار؛ دانشمند و بیسواد؛ مشهور یا گمنام؛ مرد یا زن؛ شهرنشین یا روستانشین؛ مستغرق در لذایذ یا محرم از هر خوشی و … و در یک کلمه تحت هر شرایط و حال و هوا هماره از دو مسأله رنج میبرد و این امر پیوسته روح و جان او را میساید و چون خوره وجود او را آب میکند و شادی و شعف واقعی را از او دریغ میدارد.
نخست، نمی داند فردا و فرداها چه مصایب و مشکلاتی متوجه او خواهد؛ آیا کی و چگونه خواهد مرد؟ آیا شادی و تنعم کنونی او استمرار خواهد داشت یا آن همه نعمتها از کف خواهد داد؟ به عکس آیا فقر و بیماری از او فاصله خواهد گرفت؟
دوم، هر زمان که به گذشته خود درمینگرد به کموبیش دچار حزن و اندوه میشود؛ چه به جهت گذار سریع عمر چه به جهت نعمتهایی که داشته و اینک از کف داده؛ چه به جهت همسر، فرزندان یا دوستان و همراهان همراز و همدل که چشم از جهان فروبستهاند؛ چه به جهت گناهان و جرمهایی که مرتکب شده؛ چه به جهت محرم ماندن از بسیاری از توفیقات و سعادتمندیها؛ چه از جهت ظلمها و ستمهایی که به او یا همراهان او شده است و … .
به خاطر چنین بیم و حزنی است که گاه انسان از گذشته خود فرار میکند و نیز چنان خود را مشغول میسازد که نمیخواهد چشمی به آینده خود بدوزد.
یادداشت از: آیت الله علی نصیری، رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد
انتهای پیام/