فعال شدن مکانیسم ماشه پیامدهای جدی برای طرفهای مقابل دارد
به گزارش خبرگزاری تسنیم، ناصر هادیان جزی، استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران در سلسله نشستهای اندیشکده حکمرانی عصر پویا با عنوان “تاثیر فعال سازی مکانیسم ماشه بر ایران؛ پیامدها و راهکارها” اظهار کرد: واقعیت آن است که برجام توافقی بود که اکنون با فعالسازی مکانیسم ماشه فرو ریخته و لازم است جایگاه و موقعیت کشور در زمین جدید با دقت مورد بررسی قرار گیرد. در چنین شرایطی، تحلیل وضعیت نباید صرفاً بر پایه تهدیدها بنا شود، بلکه فرصتهای نهفته در این تغییر نیز باید بهخوبی شناخته شود.
وی با اشاره به عدم همراهی روسیه و چین در مکانیسم ماشه بیان کرد: موضعگیری صریح چین و روسیه در مخالفت با مشروعیت مکانیسم ماشه اهمیت دارد. هرچند این مخالفت نتوانست مانع بازگشت تحریمها شود، اما از منظر سیاسی و دیپلماتیک نشان میدهد که اجماع کامل علیه ایران شکل نگرفته است. این همراهی، ظرفیت مهمی در عرصه سیاسی ایجاد میکند، هرچند در سطح اجرایی و حقوقی اثر بازدارندگی محدودی دارد.
هادیان بیان کرد: چین بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان و یکی از اصلیترین خریداران انرژی، نشان داده است که مایل به حفظ روابط راهبردی با ایران است. مخالفت پکن با مشروعیت ماشه، صرفاً یک موضع سیاسی نیست؛ بلکه بیانگر تلاشی است برای تضمین مسیرهای همکاری اقتصادی و امنیتی در آینده. این حمایت، برای ایران یک پشتوانه دیپلماتیک فراهم میآورد که وزن آن در موازنه قدرت جهانی قابل توجه است.
این استاد روابط بین الملل در ادامه نشست اندیشکده حکمرانی عصر پویا عنوان کرد: روسیه نیز به همین ترتیب، ماشه را اقدامی یکجانبه و غیرقانونی ارزیابی کرده است. مسکو از منظر راهبردی، پرونده ایران را بخشی از معادله گستردهتر رقابت خود با غرب میداند. مخالفت روسیه با ماشه، علاوه بر همگرایی با ایران، حامل این پیام نیز هست که غرب قادر به انحصار کامل تصمیمگیری در شورای امنیت نخواهد بود.
وی گفت: همراهی همزمان چین و روسیه به ایران این امکان را میدهد که تنها در برابر آمریکا و اروپا قرار نگیرد. این دو کشور، حتی اگر نتوانند روند ماشه را متوقف کنند، میتوانند با ایجاد فشار سیاسی و حقوقی، مشروعیت اقدامات غرب را زیر سؤال ببرند و هزینههای دیپلماتیک آن را افزایش دهند.
هادیان در ادامه نشست اندیشکده حکمرانی عصر پویا بیان کرد: تحولات منطقهای در ماههای اخیر، بهویژه حمله اسرائیل به قطر، زمین بازی تازهای را رقم زده است. این رخداد نهتنها نگاهها را متوجه رفتار اسرائیل کرد، بلکه بار دیگر پرسشهای جدی درباره ثبات و امنیت در خلیج فارس و پیرامون آن مطرح ساخت. از منظر تحلیلی، چنین اقداماتی موقعیت ایران را به شکلی غیرمستقیم تقویت میکند. زیرا نشان میدهد که تهدید اصلی برای ثبات منطقه الزاماً از سوی ایران نیست، بلکه رفتارهای بیمحابای اسرائیل نیز میتواند به بحرانهای تازه دامن بزند.
این استاد روابط بین الملل خاطرنشان کرد: فعال شدن مکانیسم ماشه صرفاً به معنای افزایش فشار بر ایران نیست؛ بلکه پیامدهای جدی برای طرفهای مقابل نیز به همراه دارد. از یک سو، ایران با بازگشت تحریمها و محدودیتهای اقتصادی مواجه خواهد شد، اما در مقابل ابزارهایی در اختیار دارد که میتوانند نقش بازدارنده ایفا کنند. تهدید به بازنگری در همکاری با آژانس یا حتی در عضویت در NPT، وزن ژئوپلیتیک در منطقه، و همراهی سیاسی و دیپلماتیک چین و روسیه بخشی از این ظرفیتها هستند. این عوامل سبب میشوند که ایران نه در موقعیت انفعال، بلکه در موقعیت بازیگری فعال و تعیینکننده باقی بماند.
وی عنوان کرد: از سوی دیگر، غرب نیز در این مسیر بدون هزینه نخواهد بود. آمریکا با اجرای ماشه خود را در تقابل آشکار با چین و روسیه قرار داده و اروپا با نگرانیهای جدی نسبت به فروپاشی رژیم منع اشاعه مواجه است. افزون بر این، فشار بیش از حد بر ایران میتواند به بیثباتی منطقهای دامن بزند و پیامدهایی ایجاد کند که مدیریت آن برای غرب دشوار خواهد بود.
انتهای پیام/