راهبری امام خمینی (ره) در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس 8 ساله
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم: دفاع مقدس هشتساله علیه تهاجم نظامی رژیم بعث عراق به ایران که با حمایت شرق و غرب از صدام صورت گرفت، یک برهه سرنوشتساز در تاریخ پس از انقلاب اسلامی و بلکه تمام تاریخ ایران است. جنگی که برای اولین بار پس از دویست سال، موجودیت و تمامیت ارضی ایران حفظ شد.
در تاریخ ایران، از جمله جنگ با عثمانی یا روسها و … دلاورانی از ایران نیز حضور داشتهاند؛ معروفترین آنها عباس میرزاست که در جنگهای ایران و روسیه حضور داشت و رشادت کرد، اما در تمام این جنگها بخشهایی از ایران جدا شد. یکی از پرسشهای مهم درباره جنگ تحمیلی هشتساله علیه ایران آن است که در این جنگ نیز ایران از نظر تجهیزات و حامیان بینالمللی کاملا در موضع پایینتر قرار داشت و رژیم صدام به نحو کامل از شرق و غرب حمایتهای سیاسی، نظامی، اطلاعاتی و … میشد. بنابراین چه شد که ایران پس از انقلاب اسلامی نه تنها در این آوردگاه نابرابر شکست نخورد، بلکه آن را با پیروزی سپری کرد؟
یکی از مهمترین مولفههای متمایزکنندهای که همواره درباره آن سخن گفته شده، نقش «رهبری» ایران در دفاع مقدس هشتساله و البته دفاعهای مقدس پس از آن، از جمله جنگ 12 روزه اخیر است. به نوعی که اگر این مولفه رهبری نبود، شاید این نبردها نیز با شکستهای عبرتآموزی مواجه میشد.
دکتر پرویز امینی، استاد دانشگاه، درباره رهبری امام خمینی(ره) در جنگ هشتساله، 12 مولفه محوری را فهرست کرده و توضیح داده است؛ محورهایی که نشاندهنده بکار گیری ترکیبی از استراتژی نظامی، ایدئولوژیک، اخلاقی و مردمی است و به پیروزی ایران در دفع متجاوز بعثی و حفظ موجودیت ایران برای اولین بار بعد از دویست سال، منجر شد. این محورها را در ذیل بخوانید:
1. تمهید مقدمات نظامی با تشکیل بسیج مستضعفان قبل از جنگ
امام خمینی (ره) با پیشبینی تهدیدات خارجی، فرمان تشکیل بسیج مستضعفین را در 5 آذر 1358 (26 نوامبر 1979) صادر کرد. این اقدام، حدود 10 ماه پیش از آغاز رسمی جنگ در 31 شهریور 1359، نیروهای مردمی را سازماندهی کرد. فرمان امام(ره) شامل فراخوان برای تشکیل “ارتش 20 میلیونی” بود که منجر به آموزش نظامی همگانی شد. امام(ره) میفرمود: “مملکتی که 20 میلیون جوان دارد، باید 20 میلیون تفنگدار داشته باشد.” این تدبیر، آمادگی اولیه را برای مقاومت در برابر حمله عراق ایجاد کرد.
2. تعیین فضای گفتمانی جنگ به عنوان تقابل اسلام و کفر
امام(ره)، جنگ را فراتر از درگیری سرزمینی، به عنوان جنگ ایدئولوژیکِ اسلام در برابر کفر (رژیم بعث و حامیان غربیاش) تعریف کرد. این گفتمان از ابتدای جنگ در پیامهای ایشان مانند سخنرانی 31 شهریور 1359 برجسته شد و روحیه جهادی را تقویت کرد :”امروز تمام اسلام در مقابل تمام کفر ایستاده است.” این رویکرد، میلیونها رزمنده را بسیج و جنگ را به جهاد مقدس تبدیل کرد.
3. تعیین ماهیت جنگ به عنوان جنگ دفاعی
امام(ره) جنگ را “دفاع مقدس” نامید و بر جنبه دفاعی آن تأکید کرد که ایران را قربانی تجاوز عراق معرفی میکرد. از پیام اولیه در 31 شهریور 1359، تا پذیرش قطعنامه 598 در 27 تیر 1367، این ماهیت حفظ شد.
4. آرمانگرایی توأم با واقعبینی
امام(ره) با حفظ آرمانهای ضداستکباری و ضد اسرائیلی، تصمیمات واقعبینانه گرفت؛ مانند عدم ورود مستقیم به جنگ اسرائیل در اشغال جنوب لبنان (خرداد 1361) برای تمرکز بر عراق، و پذیرش قطعنامه 598 در تیر 1367 علی رغم آن که را آن قطعنامه را جام زهر میدانست. با آن که با تصویب شورای عالی دفاع ورود نظامی برای کمک به رفع اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل تائید شده بود و یک تیپ به فرماندهی شهیدان متوسلیان و همت نیز به آنجا اعزام شده بود، اما امام(ره) با آن مخالفت کرد و نیروهای اعزام شده را برای جنگ با عراق فراخواند.
امام(ره) با آن که تا روزهای آخر از جنگ برای تامین اهداف آرمانی دفاع میکرد، اما قطعنامه آتشبس 598 را بر اساس واقعیتهایی که در گزارشهای فرماندهان نظامی، خصوصاً فرمانده سپاه -که امام آن را تکان دهنده تلقی میکرد – و نظر مسئولین سیاسی و اقتصادی پذیرفت؛ با آن که آن را تلخ و جام زهر میدانست.
5. مشورتگرایی با نخبگان
امام(ره) در تصمیمات کلیدی مانند ورود به خاک عراق پس از آزادسازی خرمشهر (خرداد 1361) و پذیرش قطعنامه 598، از شورای عالی دفاع و فرماندهان مشورت گرفت. امام(ره) در جلسه خرداد 1361، ابتدا مخالف ورود به عراق بود و در این باره چهار استدلال مطرح کرد که دفاع در خاک ایران انجام شود اما با استدلال نیروهای نظامی، مبنی بر اینکه دفاع در درون خاک ایران امکانپذیر نیست، نظر آنها را پذیرفت. پذیرش قطعنامه 598 نیز بر اساس گزارشهای نخبگان و مهمترین آنها نامه محسن رضایی فرمانده سپاه بود که امام فرمود:”این تصمیم بر اساس مصلحت نظام است.” این رویکرد، انعطافپذیری ایشان را نشان داد.
6. مردمی کردن جنگ با تأسیس بسیج و سپاه
امام(ره) با تشکیل سپاه پاسداران در اردیبهشت 1358 و تشکیل بسیج در آذر 1358، جنگ را به دفاع مردمی تبدیل کرد. تغییر در وضعیت جنگ در چهار عملیات ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و الی بیت المقدس(فتح خرمشهر) متکی به همین نیروهای مردمی است که در قالب سپاه و بسیج سازمان نظامی پیدا کرده بودند. عملیاتهای بزرگ مانند والفجر 8 که بزرگترین پیروزی نظامی در عملیات تهاجمی بعد از فتح خرمشهر بود نیز متکی به همین نیروها بودند.
7. ارتباط مستمر با افکار عمومی و حفظ روحیه مقاومت
امام(ره) از طریق دهها پیام و سخنرانی در طول جنگ، مردم را آگاه و متحد نگه داشت و جنگ روانی و تبلیغاتی پرحجم دشمن را خنثی میکرد. نتیجه این که دفاع مقدس واجد بالاترین و گستردهترین حمایتهای مردمی بود.
8. اولویتگرایی در جنگ
امام(ره) معتقد بود جنگ در راس امور است و همه مسائل باید ذیل جنگ سازماندهی شود؛ با آن که امام (ره) شرط آیتالله خامنه ای را برای انتخاب نخست وزیری غیر از موسوی در دوره دوم پذیرفته بود اما متناسب با وضعیت جنگ و گزارش فرمانده سپاه و به نفع جنگ، امام(ره) بعد از پیروزی آیتالله خامنهای به نوعی خواستار ادامه نخست وزیری موسوی شد و رئیس جمهور نیز این موضوع را پذیرفت.
9. غلبه فضای معنوی در جنگ و تکیه بر نیروی ایمان
امام(ره) با تأکید بر آموزههای عاشورایی و ایمانی، فضای جنگ را معنوی کرد و درک از جنگ و درک از پیروزی و شکست را تغییر داد. امام می فرمود “جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود.” این رویکرد، اتحاد ملی را بر پایه معنویت و فرهنگ دینی بنا نهاد.
10. رهبری اخلاقی علیرغم نابرابریهای ابزاری و نظامی
امام(ره) بر اصول اسلامی و انسانی تأکید داشت. علیرغم استفاده گسترده از سلاحهای کشتار جمعی توسط صدام، ایران مخالف سلاح کشتار جمعی بود و ورود به خاک عراق (پس از خرداد 1361) را نیز با شرط عدمآسیب به غیرنظامیان مجاز دانست. علیرغم بمباران شهرها، امام(ره) مدتها از پاسخ نظامی ممانعت کرد و بعدها برای موازنه قوا با شروطی از جمله اعلام قبلی به مردم و خارج کردن شهرهای مقدس مثل کربلا و نجف از دایره پاسخ نظامی موافقت کرد. رفتار ایران در جنگ هشتساله اخلاقیترین مواجهه یک کشور در یک نبرد نظامی است.
11. اعتماد به جوانان خصوصاً در سطح فرماندهی
امام(ره) علیرغم این که خود در دهه هشتاد زندگی بود اما اعتماد اساسی به توانایی و اراده جوانان در سختترین و پیچیدهترین عرصهها مثل جنگ داشت. به شکلی که فرماندهان اصلی جنگ کمتر از سی سال داشتند و این برخلاف عرف متعارف نیروهای نظامی در جهان بود. فرمانده اصلی سپاه پاسداران محسن رضایی (حدود 27 ساله)، محمدباقر ذوالقدر (حدود 27 ساله)، غلامعلی رشید (حدود 27 ساله)، قاسم سلیمانی (حدود 25 ساله)، محمدابراهیم همت (حدود 26 ساله)، مهدی باکری (حدود 27 ساله)، احمد متوسلیان (حدود 28 ساله)، حسن باقری( حدود 25 ساله) از مهمترین چهرههای فرماندهی سپاه بودند که با سن کم، اما نقش بزرگی در مدیریت عملیاتهای کلیدی و سازماندهی نیروها ایفا کردند و بیشترین شهدای جنگ در میانگین بیست سالگیاند.
12. همبستگی اجتماعی و وحدت کلمه
امام(ره) در طول جنگ از آغاز تا پایان، با توجه به جایگاه اجماعی که در جامعه ایران داشت، خود محور وحدت کلمه و همبستگی اجتماعی بود. سختترین و دشوارترین تصمیمات مثل قبول قطعنامه با محوریت امام پذیرفتنی شد و نقطه اختلاف سیاسی انتخاب نخست وزیر در دوره دوم ریاست جمهوری آیتالله خامنه ای با ورود امام عبور شد.
اختلاف در درون مجموعه سپاه و برخی واگرایی ها در درون آن نیز بعد از عدم فتح عملیات خیبر با قاطعیت تصمیم امام در حفظ فرماندهی سپاه حل شد.
علاوه بر این تبدیل کردن جنگ به اولویت کشور، تعیین نظم گفتمانی، بیان ماهیت دفاعی جنگ، مردمی سازی جنگ و تکیه به مواجهه معنوی با پدیده جنگ ظرفیت ها و پایه های این انسجام ملی را محکم و استوار ساخت.
انتهای پیام/