از مقاومت 8 ساله تا 12 روزه
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، این ایام، فرصتی برای واکاوی مفهوم «مقاومت». پرسشی که مطرح میشود این است که آیا مقاومت مردمی نسبت به دوران جنگ تحمیلی کمرنگ تر شده است؟ آیا مقاومت دفاع مقدس 12 روزه مقابل اسرائیل با مقاومت دوران جنگ هشت ساله متفاوت است؟
به نظر میرسد ادعای کاهش مقاومت، بیش از آنکه بر تحلیل عینی از شواهد استوار باشد، بر پایه احساسی ناشی از مقایسه ظاهری دو بستر تاریخی کاملاً متمایز و سیطره وضعیت فرهنگی شکل گرفته است.
واقعیت این است که مقاومت نه تنها کاهش نیافته، بلکه در پاسخ به پیچیدگیهای جهان مدرن، دچار دگردیسی ساختاری شده است؛ ماهیت آن تغییری نکرده اما اشکال و سازوکارهای بروز آن متحول گشته است.
در دوران دفاع مقدس، میدان نبرد عمدتاً فیزیکی و دشمن به وضوح قابل شناسایی بود. در چنین شرایطی، مقاومت شکلی متمرکز، یکپارچه و عینی به خود گرفت که در صحنههای نبرد و پشتیبانیهای گسترده مردمی متجلی میشد.
در مقابل، جامعه امروز ایران درگیر یک «جنگ ترکیبی» تمامعیار است. در این پارادایم جدید، تهدیدها چندبعدی و میدانهای نبرد، اقتصادی، روانی، فرهنگی و امنیتی هستند. بنابراین، مقاومت نیز ناگزیر به تطبیق با این شرایط بوده و از شکلی واحد به اشکالی چندلایه و پراکنده تغییر چهره داده است.
همچنین، نمیتوان از تأثیر فضای پسامدرن و گسترش فردگرایی بر بافت اجتماعی چشم پوشید. به نظر میرسد این عوامل به ایجاد نوعی «کرختی احساسی» یا تمرکز بر دغدغههای شخصی منجر شدهاند. با این حال، این پدیده را باید نه به عنوان زوال مقاومت، که به مثابه تغییر میدان نبرد دیگر، یعنی «جنگ نرم» تفسیر کرد.
در این فضا، مقاومت به معنای حفظ هوشیاری رسانهای، پاسداری از هویت فرهنگی در برابر هجمههای برنامهریزی شده، و مقابله با یأس و ناامیدی است. این نوع مقاومت اگرچه فردی و درونی به نظر میرسد، اما در مقیاس کلان، سپری حیاتی در برابر جنگ روانی دشمن محسوب میشود.
شاهد عینی این مدعا را میتوان در رویداد اخیر رویارویی با رژیم صهیونیستی مشاهده کرد. این واقعه به وضوح نشان داد که چگونه جامعه ایران، با وجود تمام تنوع آرا و چالشهای داخلی، در مواجهه با یک تهدید بیرونی آشکار، قادر است در کوتاهترین زمان ممکن به یکپارچگی رسیده و از کیان نظام و امنیت ملی دفاع کند.
این واکنش سریع و قاطع، گویای آن است که روحیه مقاومت به عنوان یک سرمایه اجتماعی، نه تنها از بین نرفته، بلکه به صورت یک پتانسیل فعال و آماده به کار در بطن جامعه باقی مانده و در لحظه لازم به شکلی اثرگذار ظاهر میشود.
در نتیجه میتوان استدلال کرد که مقاومت در جامعه ایران دچار افول نشده، بلکه دستخوش یک تحول راهبردی شده است. این تحول، از جایگزینی اشکال سنتی و کاملاً قابل رؤیت با اشکال جدید، غیرمتمرکز و پیچیدهای حکایت دارد که تطابق بیشتری با ماهیت جنگهای عصر حاضر دارند.
بنابراین، وظیفه اصلی نخبگان فکری و رسانهای، نه انکار مقاومت، بلکه کمک به «بازشناسی» این اشکال نوین، تحلیل سازوکارهای آن و تقویت تابآوری جامعه در تمامی این عرصهها است. مقاومت، به عنوان یک گفتمان مسلط در تاریخ معاصر ایران، کماکان تداوم داشته و خود را با شرایط متحول، بازتعریف میکند.
یادداشت از: حجتالاسلام احمد اولیائی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
انتهای پیام/