سمنان در قاب عاشورا/ روایت سبزههای آزادی از دل کویر شهیدان + تصاویر
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از سمنان ، در آستانه تکرار شمری دیگر قامت افراشته است. او با نوای سکهها، سمفونی فریب مینوازد. نگاهش را در چشمان تماشاگران میدوزد و با طنینی آمیخته به تمسخر و طمع، « قیمت واقعی سکهی روز» را میپرسد. این سکهها، همان سکههای همیشگی تاریخ هستند؛ پاداشی برای فروختن دین و رها کردن حسین زمان.
این شمر عصر که هدفش، نه بازیسازی، که بیدارسازی است. هدفش، عریان کردن همان فریبی است که شمرِ دیروز در طبلش میکوبید:« بیایید به خیمهی من، هرچه سکه میخواهید میدهم، فقط حسین را تنها بگذارید».
اما در پشت این پردهی نمایش، نقشهای عمیقتر از یک بازیسازی ساده نهفته است. هدف، « بصیرتافزایی» است. هدف، نشان دادن چهره واقعی شمر زمان و یزید زمان به مردمی است که در گرداب فریبهای عصر خود غرق شدهاند. این نمایش میخواهد فریاد بزند که امروز نیز خیمهی پسر سعد برپاست و در شبی دیگر به نام شب عاشورای زمان نقشهی یورش به خیمه حسین را میکشند.
اینجا باید دل را به امام زمان گره بزنیم
اینجا، در این صحنه، شمرِ بازیگر، تماشاگران را به چالشی بزرگ میخواند: آیا شما، برده سکههای شمر امروز خواهید شد؟ یا با بصیرتی برآمده از خون کربلا، فریاد « لبیک یا حسین» سر خواهید داد؟ این نمایش، تلنگری است برای بیداری؛ برای آنکه دلها را به دل امام زمان گره بزنیم و در عصری که استکبار جهانی با تمام قوا به میدان آمده، آمادهی نبردی بزرگ شویم؛ نبردی برای ظهور.
رقص سکهها در سایهی خیمهی تنهایی
در این صحنه که غرق در نور کهربایی غروب است بوی خاک کربلا را در ذات خود دارد و در این فضای آکنده از حزن و انتظار، شمر نه با زره و شمشیر، که با زر و سکه نگاهش را همچنان به تماشاگران دوخته؛ این پرسش، پرسشی تاریخی است؛ پرسشی از بهای جان و ایمان.
روایت خیمه شمر ادامه دارد و صدایش همچنان میپیچد و به دنیال یار است تا حسین تنها بماند، این بازیگر نمایش واره میگوید آینهای است در برابر چشمان مردمی که باید انتخاب کنند: من همان سکههایی را میدهم که شمر دیروز میداد. بیایید به خیمهی من، تا حسینِ امروز تنها بماند.
آری هدف این نمایش واره، فراتر از یک اجرای ساده است. هدف، زنده کردن آن لحظهی هولناک تاریخی است که فریب، جامهی ریا بر تن کرد و یاران، یکی پس از دیگری، خیمهی امام خویش را ترک گفتند. اینجا، شمرِ صحنه، تماشاگران را به صحنهی واقعی زندگی فرا میخواند؛ جایی که همان انتخابها در هیأتی مدرن تکرار میشود.
خیمه شمر هنوز پابرجاست و نقشهها در سایه کشیده میشود
در پشت صحنه، خیمهی “پسر سعد” برپاست. همانجا که در شبی چون شب عاشورا، نقشهی یورش به نور را کشیدند. این نمایش میخواهد بگوید که آن خیمه هنوز برجاست و آن نقشهها هنوز در سایهها کشیده میشود.
و اما پیام نهایی، فریادی برای بصیرت است: امروز، حسین زمانتان را تنها نگذارید. در زمانی که دشمن با زرنگی مدرن به میدان آمده، دلها را به امام زمان گره بزنید و برای ظهور آماده شوید و این نمایش، تلنگری است برای بیداری در عصری که فریب، چهره عوض کرده است.
در حریم پاک سههزار شهید سمنان این خیمهی شمر، چفیهای سیاه است بر دوش زمانه تا آینهاش کند، که چگونه سبزههای آزادی از زیرپوست کویرسمنان در طلوع خون شهیدان رویید. اینجا، هر نگاه، روایتی است
از عبور ماه از پس ابرهای ظلمت؛این خیمه، قابی است برای به یاد آوردن
که شمرها میروند، اما فریاد «هَلْ مِنْ نَاصِرٍ» در نفسهای همیشه شهیدان جاری است.
روایت از آذر پژمان
انتهای پیام/361