قصههای ناگفته آتشنشانان/ لحظهای که آژیر به صدا درمیآید/ روایت نجات در دل شعلهها
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از کرج، مینا صدیقیان به مناسبت هفتم مهرماه، روز آتشنشانی و ایمنی در یادداشتی آورده است: امروز، روزی است که تقویم با حروفی درشت بر صفحهاش مینویسد روز آتشنشانی و ایمنی؛ روزی برای آنها که در میان شعلههای سوزان و دود غلیظ، با لباسهای سنگین و چهرههای سوخته، بیهیچ چشمداشتی میدوند تا زندگی و امید را نجات دهند. روز یادآوری شجاعت و ایثار کسانی که جان دیگران را بر جان خود ترجیح میدهند.
روزی برای یادآوری این حقیقت که در میان ما، مردان و زنانی هستند که هر صبح با آگاهی کامل از خطر، پای در مسیری میگذارند که شاید بازگشتی نداشته باشد. آتشنشان، یعنی انسانی که مرز میان مرگ و زندگی را با قدمهای خود طی میکند؛ انسانی که وقتی همه از شعلهها میگریزند، او درست در خلاف جهت میدود. آتشنشان بودن شغل نیست، رسالتی است که تنها دلهای بزرگ میتوانند به دوش بکشند.
آتش همیشه در دل انسانها جایگاهی دوگانه داشته است؛ از یک سو مظهر گرما، روشنایی و زندگی است و از سوی دیگر، وقتی افسار از دست میدهد، تبدیل به هیولایی میشود که خانهها را میبلعد، آرزوها را خاکستر میکند و گاه جان عزیزانی را میگیرد. این تضاد، چیزی است که آتشنشان هر روز با آن روبهروست. او میداند هر لحظه ممکن است شعلهای از کنترل خارج شود و هر جرقهای، سرنوشت انسانی را تغییر دهد.
وقتی شعلهها میسوزانند، شجاعت میدرخشد
وقتی شعلههای سرکش به جان ساختمانی میافتند و دود غلیظ نفسها را میگیرد و صدای جیغ و فریاد با بوق ممتد ماشینهای آتشنشانی در هم میآمیزد، صحنهای شکل میگیرد که تنها شجاعترین دلها توان ورود به آن را دارند. در آن لحظات، آتشنشانان با تمام وجود قدم میگذارند، قلبشان را آماده میکنند و با ترسی که هر انسان دیگری را فلج میکند، روبهرو میشوند. هر لحظه حضور آنها، تضمینی است برای نجات جان انسانها و آرامش جامعه.
لباس آتشنشان چیزی بیش از یک پوشش است؛ لباسی سنگین، داغ و نفسگیر که زیر آن، دلی سبک از تعلقات دنیایی میتپد. آتشنشان وقتی کلاه خود را بر سر میگذارد، دیگر فرزند خانوادهاش و همسر یا پدر فرزندانش نیست، او نماد امید یک محله، تکیهگاه ساکنان یک ساختمان و دست نجاتبخشی است که از میان دود و شعلهها به سوی ناتوانترین انسانها دراز میشود؛ هر لحظه حضور او، تضمین جان انسانهاست.
بسیاری از آتشنشانان قصههایی دارند که هیچگاه در رسانهها گفته نشده است؛ مثلا نجات کودکی که در آغوش مادرش بیهوش شده بود و با اکسیژن دوباره جان گرفت. قصههایی از همکارانی که رفتند و هرگز برنگشتند، نامشان بر سنگ قبرها حک شد، اما تصویرشان هنوز در قاب دل همسنگرانشان روشن است. این داستانها، تکههایی از شجاعت و ایثار هستند که هیچ فیلم و تصویری توان ثبت آن را ندارد.
پلاسکو؛ نماد شجاعت و فداکاری آتشنشانان
آتشنشانان تنها در صحنه آتشسوزی حضور ندارند، آنها معلم ایمنی نیز هستند و به مدارس و محلات میآیند تا کودکان و بزرگسالان را آموزش دهند؛ بیاموزند که چگونه با آتش بازی نکنند، هنگام وقوع حادثه آرامش خود را حفظ کنند و با یک تماس، جان انسانها را نجات دهند. آنها هر روز تلاش میکنند پیشگیری جایگزین خاموش کردن شعلهها شود زیرا میدانند یک حادثه کوچک میتواند زندگیها را برای همیشه تغییر دهد.
هنگامی که نام آتشنشان به میان میآید، کمتر کسی است که حادثه تلخ پلاسکو را فراموش کند؛ روزی که برج قدیمی در آتش فرو ریخت و قهرمانانی را در دل خود دفن کرد. ایران آن روز یکپارچه اشک شد، تصاویر مردانی که با تجهیزات سنگین از میان دود بیرون میآمدند و بارها به دل آتش بازمیگشتند، هرگز از ذهن مردم پاک نمیشود. شجاعت و ایثار آنها، نمادی جاودانه و الهامبخش از فداکاری بیحد و حصر برای نجات جان دیگران و محافظت از امنیت جامعه شد.
پلاسکو تنها یک ساختمان نبود؛ نمادی از ایثار، شجاعت و اشک مادران و همسرانی بود که چشم به راه عزیزانشان ماندند و تنها پیکر بیجانشان بازگشت. کمتر کسی به این فکر میکند که پشت هر آتشنشان، خانوادهای ایستاده است. مادری که هر بار شنیدن آژیر ماشین آتشنشانی، دلش فرو میریزد، همسری که شبها با دلنگرانی به خواب میرود و فرزندی که در دفتر نقاشیاش، پدرش را با کلاه آتشنشانی میکشد و مینویسد: «بابا قهرمان من است.»
قهرمانان خاموش پشت هر آتشنشان
این خانوادهها، قهرمانان خاموشی هستند که دلهرههایشان را با لبخند پنهان میکنند تا قهرمانشان با آرامش به دل حادثه بزند. هفتم مهرماه هر سال، تنها یک روز تقویمی نیست بلکه یادآوری است برای همه ما. یادآوری اینکه آتشنشانان قهرمانانی واقعی هستند، نه در فیلم و قصه، بلکه در کوچهها و خیابانهای شهر؛ یادآوری اینکه باید قدر دانست، آموزش دید و اصول ایمنی را رعایت کرد تا جان آنها کمتر در خطر قرار گیرد.
اگر پای صحبت آتشنشانان بنشینیم، خواهیم شنید که بزرگترین خواستهشان تجهیزات بهتر یا حقوق بالاتر نیست. خواسته اصلی آنها، مسئولیتپذیری مردم است؛ رعایت نکات ایمنی در ساختمانها، باز گذاشتن مسیر برای عبور خودروهای امدادی و آموزش کودکان در زمینه خطرات احتمالی. آنها میخواهند بدانند که هر ساختمان جدید، امن و استاندارد است، هر سیم برق فرسودهای ترمیم شده و هر بخاری بدون دودکش خطرناک، اصلاح شده است.
آتشنشانان هیچگاه انتظار ندارند نامشان بر سردر خیابانی حک یا تندیسشان در میدان شهر نصب شود. قهرمان بودن برایشان افتخار نیست؛ آنها قهرمان هستند چون در سکوت و بیادعایی، جانشان را برای نجات دیگران میدهند. امروز، روز آتشنشانی و ایمنی فرصتی است برای اندیشیدن به ارزش کسانی که بیهیچ چشمداشتی پاسدار جان و مال ما هستند؛ فرصتی برای گفتن یک «متشکرم» ساده به مردان و زنانی که هر بار صدای آژیر میپیچد، بیتأمل همه چیز را رها میکنند و به سوی خطر میروند.
بیایید امروز نهتنها یادشان کنیم، بلکه به آنها قول دهیم که اصول ایمنی را جدی میگیریم، در صحنه حادثه راه را باز میکنیم، کودکانمان را آموزش میدهیم و هر بار که خودرویی با آژیر آتشنشانی را دیدیم، بدانیم چند ثانیه کنار رفتن ما میتواند زندگی انسانی را نجات دهد. آتشنشانان قهرمانان بیادعای سرزمین ما هستند؛ همانها که شعلهها را خاموش میکنند و روشنایی امید را در دل جامعه زنده نگه میدارند.
انتهای پیام/