ملاعبدالله یزدی؛ مهارتمندی جامع، فراتر از تخصص
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، در تاریخ علم و فرهنگ ایران، نام ملاعبدالله بهابادی یزدی بهعنوان عالمی جامعالاطراف، مدیری توانمند و سیاستمداری دینمدار، جایگاهی ویژه دارد.
او نهتنها در علوم عقلی و نقلی سرآمد زمانه بود، بلکه با بهکارگیری مجموعهای از مهارتهای متنوع ـ از حل مسئله و مدیریت اجتماعی تا گفتوگو و دیپلماسی علمی ـ توانست نقشی اثرگذار در شکلگیری و تثبیت بنیانهای علمی، فرهنگی و سیاسی عصر صفوی ایفا کند.
زندگی و سیره علمی و عملی او نشان میدهد که «مهارتمندی جامع» فراتر از «تخصص» صرف است. کسی میتواند در مسیر تعالی جامعه و پیشرفت کشور مؤثر باشد که دانش خود را با تواناییهای عملی، بصیرت اجتماعی، و قدرت تعامل سازنده در عرصههای مختلف همراه سازد. ملاحظه نقش او در مقام تولیت آستان مقدس امیرالمؤمنین(ع)، در مدیریت حوزههای علمی، و در تعامل با نهادهای حاکمیتی، بهترین نمونه تاریخی این حقیقت است که پیوند میان دانایی و مهارت، شرط اثرگذاری پایدار است.
بررسی دقیق کارنامه و میراث این اندیشمند بزرگ، نهتنها ما را به شناخت بهتر گذشته و سرمایههای فکری تمدن اسلامی – ایرانی میرساند، بلکه الگویی روشن برای نسل امروز، بهویژه دانشجویان ،طلاب و نخبگان، فراهم میآورد تا با تکیه بر مهارتهای مکمل در کنار تخصص، مسئولیتهای بزرگ اجتماعی و علمی را عهدهدار شوند.
در سیره علمی و عملی ملاعبدالله بهابادی یزدی، مفهوم «باسواد بودن فراتر از تخصص» بهروشنی محقق شده و میتوان آن را مصداق بارز این سخن دانست.
1. تسلط جامع بر علوم، نه محدود به یک تخصص
ملاعبدالله بهابادی یزدی، تنها یک متخصص در حوزه منطق یا فقه نبود؛ او در مجموعه گستردهای از علوم عقلی ــ مانند منطق، فلسفه و کلام ــ و علوم نقلی ــ همچون فقه، حدیث و اصول ــ در کنار علوم ریاضی و نجوم، صاحبنظر و استاد برجسته بود. این جامعیت علمی، در قالب آثار متنوع او جلوهگر شد. مهمترین نمونه، حاشیه او بر «تهذیب المنطق» است که قرنها به عنوان کتاب درسی رسمی حوزههای علمیه جهان اسلام تدریس میشد و شاگردان ماندگاری تربیت کرد، آن هم در شرایطی که او همزمان در فقه و کلام نیز تدریس، تألیف و ابتکار داشت.
وی با نگاه نوآورانه، منطق را از حوزه محدود تخصصی خارج کرد و آن را به یک دانش عمومی و بینرشتهای تعریف نمود؛ دانشی که میتوانست به تمامی حوزههای معرفتی و عملی جامعه خدمت کند. این رویکرد، منطق را از چارچوب صرفاً فلسفی بیرون آورد و آن را وارد عرصه سیاست و مدیریت اجتماعی کرد، به گونهای که روشهای منطقی در تصمیمگیریهای علمی، فکری و حتی حکومتی به کار گرفته شد.
در این نگاه، ملاعبدالله الگویی تاریخی از «باسواد جامع» است؛ شخصیتی که هم تسلط بر رشتههای تخصصی دارد و هم توان بهکارگیری این دانشها را در ارتباط با یکدیگر و در حل مسائل پیچیده اجتماعی و سیاسی نشان میدهد.
2. مهارت حل مسئله و مدیریت اجتماعی
وی در مقام تولیت و خزانهداری آستان مقدس امیرالمؤمنین(ع)، با مسائل پیچیده مدیریتی، مالی و اجتماعی روبهرو شد و با تدبیر توانست نظام اداره حرم و حوزههای علمیه نجف را سامان دهد و در عین حال حوزه نجف را از درگیریهای نظامی عثمانی مصون بدارد. این تجربه نشان میدهد که «باسواد واقعی» کسی است که بتواند دانش خود را به حل مسائل عینی و چالشهای واقعی جامعه تبدیل کند.
3. گفتوگو و تعامل سازنده
ارتباط مؤثر او با حکومت صفوی و تعامل با علمای طراز اول جهان اسلام (از شیراز و اصفهان تا نجف) نشاندهنده قدرت گفتوگو و دیپلماسی علمی–اجتماعی بود. او جلسات درس و مباحثه را نه تنها محل انتقال علم، بلکه فضای گفتوگوی فکری برای تبیین راهبردهای حفظ استقلال حوزه و گسترش تشیع قرار میداد.
4. سواد رسانهای و فرهنگی در سیره ملاعبدالله یزدی
در قرن دهم هجری، مفهوم «رسانه» و ابزارهای ارتباط جمعی، با امروز تفاوت بنیادین داشت و عمدتاً در قالب مکاتبات علمی، مجالس مناظره، و آثار مکتوب معنا مییافت. در چنین بستری، ملاعبدالله یزدی با نگارش آثاری دقیق و ماندگار که زبان علمی روزگار را شکل میداد، توانست قالب و معیارهای فکری حوزههای علمی را تعیین کند.
وی با مدیریت شبکه علمی میان حوزههای اصفهان، شیراز و نجف، ارتباط مستمر میان اندیشمندان را برقرار ساخت؛ به گونهای که پیام علمی–فرهنگی او به گستره وسیعی از جوامع شیعی و حتی فراتر از آن رسید. این توانایی در ساماندهی ارتباطات علمی و انتقال پیام، همان کارکردی است که امروز از «سواد رسانهای» فهم میشود.
علاوه بر این، ملاعبدالله با بهرهگیری از ادبیات علمی و تمدنی روزگار خود و تعامل هوشمندانه با آثار و اندیشههای عالمان بزرگ، توانست فرایند همکاری و تبادل فکری را گسترش دهد. هدف او روشن بود: توسعه دانش علوم اسلامی بهعنوان زیرساختی برای رشد
همهجانبه علوم در جامعه. این نگاه موجب شد که آثارش نهتنها حوزههای علمیه، بلکه فرهنگ عمومی و نظام علمی–اجتماعی عصر صفوی را تحت تأثیر قرار دهد.
5. ترکیب دانش و فضیلت برای اثرگذاری اجتماعی
زندگی علمی–عملی او نشان میدهد که «دانش» بدون «فضیلت»، اثرگذاری پایدار ندارد. وی در عین جایگاه علمی، به اخلاق، عدالت و رعایت حقوق مردم پایبند بود و سیاست را با معنویت و عرفان پیوند زد. این جامعنگری، مصداق انسان باسواد به معنای وسیع کلمه است.
سیره علمی و عملی ملاعبدالله بهابادی یزدی، تصویری روشن از «باسواد بودن جامع» در تاریخ اندیشه و عمل اسلامی–ایرانی ارائه میدهد؛ شخصیتی که نهتنها در تخصصهای متنوعی چون منطق، فلسفه، کلام، فقه، ریاضیات و نجوم تبحر داشت، بلکه از مهارتهای کلیدی برای اثرگذاری اجتماعی بهرهمند بود: توان حل مسائل پیچیده، قدرت گفتوگو و تعامل سازنده با جریانهای فکری و سیاسی، شناخت ابزارهای انتقال پیام و رسانههای زمانه خود، و پیوند مداوم میان دانش، اخلاق و مسئولیت اجتماعی.
این ترکیب نادر از تسلط علمی و مهارت عملی، همان ایدهای است که امروز بهعنوان ضرورت برای دانشجویان، طلاب و نخبگان کشور مطرح میشود. اما او چهار قرن پیش، در بستر تمدن صفوی، آن را در عمل به منصه ظهور رساند و میراثی بهجا گذاشت که همچنان الهامبخش نسلهاست.
یادداشت از حسن عبدی پور، استاد حوزه و دانشگاه
انتهای پیام/