یادداشت| غبار و تغییر اقلیم در بنبست تصمیمگیری!
خبرگزاری تسنیم ـ حسین سرگزی، کارشناس بیابانزدائی| مسائلی که برنامهریزی و اتخاذ سیاستها را پیچیده کرده و نظام سیاستگذاری را با چالش روبرو میکنند در دسته «مسائل بغرنج(Wicked Problems)» طبقهبندی میشوند.
مسائل بغرنج عمدتاً نوظهور هستند و معمولاً در یک بخش یا سطح اداری قابل حل نیستند و در تعاریف، راه حلها و فرآیندهای مناقشه برانگیز و محل اختلاف هستند؛ بنابراین حتی در صورت بررسی و جستوجوی روشهای مدیریت، منجر به مصالحه یا سازشهای مبهم یا ناپایدار میشوند.
تغییرات اقلیمی و مشکلات گرد و غبار از آن جمله هستند که با وجود اهمیت و اثرگذاری رو به تزاید، مرکز قدرتمند سیاستی و مدیریتی ندارند. نهادهای بسیاری مطالعه میکنند، افراد زیادی نظریهپردازی میکنند، مدیران متعددی مصاحبه میکنند، تریبونهای فراوانی انتقاد میکنند، گروههای واقعی و مجازی بیشماری راه حل میدهند، ادارات مختلفی بودجه میگیرند، پروژه اجرا میکنند و … اما مسئولیتی هم نمیپذیرند.
سالهاست گرد و غبار سیستان مشکلات زیاد چشمی، تنفسی، گوارشی و روانی برای مردم ایجاد و تداوم رو به تزاید آن زندگی را برای ساکنان شمال استان صعب و دشوار کرده اما متولی مشخصی ندارد و ادارات و دستگاههای مختلف ذیل مدیریت بحران یا کارگروه تالاب هامون جمع میشوند، گفتوگو میکنند، برنامه ارائه میدهند و مصاحبههای پرطمطراق میکنند اما در عمل اتفاقی نمیافتد.
اما راه حل مواجهه با مسائل بغرنج مثل مدیریت گرد و غبار چیست؟ آیا میتوان نسخه واحد و راه حل قطعی و نهایی چنانکه برخی مردم و رسانهها انتظار دارند، ارائه کرد؟ طبق تعریف، یک مشکل بغرنج راه حل بهینه ندارد اما همکاری بیشتر یا بهتر و هماهنگی بین بازیگران، سازمانها و سطوح مختلف به عنوان پیششرط کلیدی برای رسیدگی به این چالشها تلقی میشود. به عبارتی اگرچه بخشهای مختلف وظایف گسترده و متنوعی برای تقابل با یک مشکل دارند اما باید بر برنامهها، ساختارها و ابزارهایی تکیه کرد که با استفاده از آنها به همافزایی و ارتقای هماهنگی میان بخشهای مختلف نزدیک شویم. به عبارتی «رویکرد حکمرانی همکارانه» با مشارکت طیفهای متنوعی از بازیگران میتواند به ارتقای کارآمدی و اثربخشی حکمرانی کمک کند.
یکی از این ساز و کارها «ایجاد نهادهای فرابخشی» است که با شمول سازمانهای مختلف درگیر در یک مسئله در صدد برقراری هماهنگی میان آنها و فاصله گرفتن از نگاه جزیرهای برای مواجهه با مسائل سیاستی است. اما نکته مورد اهمیت این است که ایجاد این نهادها با سوگیری و گستردگی مداخلات در وظایف دست اندرکاران یا ایجاد ابهام در مسئولیتپذیری و پاسخگویی نهادی، خود مانع همگرایی و دور شدن از هدف ایجاد، نشوند و به جای تجمیع وظایف بر نقش تلفیقی و همافزایی اقدامات متمرکز شوند.
بی شک «شفافیت در تقسیم نقشها، برقراری نظام صحیح ارزیابی عملکرد، تعهد سازمانی به هدف و فراهم بودن منابع کافی» از جمله مواردی هستند که باعث افزایش هماهنگی خواهند شد. اما «یکپارچگی سیاستی و نگاه عادلانه» به زیربخشها را نباید از نظر دور داشت.
در سطح تصمیمگیری در بسیاری از بخشها دو گروه وجود دارد؛ کارمندان اداری و متخصصان که گروه اخیر انگیزه و علاقه بیشتری برای هماهنگی بین بخشی دارند و توجه به آنها با افزایش دامنه اختیارات میتواند اثربخش باشد. درک مشترک از ماهیت و ویژگیهای یک مسئله توسط بازیگران مختلف که چارچوب سیاست نام دارد، عنصری ضروری است.
هر چقدر مسئله ذات بغرنج و پیچیدهتری داشته باشد باید از ابزارهای کارآمدتری در این امر بهره گرفت. بکارگیری ابزارهای نرم به عنوان مکمل ابزارهای سخت مانند قانون، سازمان و سلسله مراتب و به عبارتی بهرهگیری از ابزارهای فرهنگی مهم هستند. ایجاد تعهد فرهنگی و برقراری اعتماد میان بخشهای مختلف از مهمترین مواردی است که باید برقرار شود. این تعهد با غلبه بر مرزهای ساختاری و منافع اختصاصی باعث تسهیل هماهنگی میشود.
در نظر گرفتن برخی از «ارزش های مهم» در برنامههای عمومی مثل توجه به محیط زیست، سلامت عمومی، برابری و … دارای ارزشهای نمادین و پتانسیل تاثیر واقعی در هماهنگی است اما این برنامهها باید فراتر از توصیههای اخلاقی با اختصاص بودجه و امکانات تحقق عینی یابد.
تشکیل «نهاد راهبر و ارزیاب» با اختیارات کامل نیز ضروری است. این نهاد باید بتواند راهبری، نظارت و ارزیابی جامعی از فعالیت بخشهای مختلف و اختیار تصمیمات بزرگ در خصوص برنامهها و مجریان را داشته باشد.
وجود «اراده سیاسی» از سوی دولت برای اولویت دانستن موضوع گرد و غبار شرط لازم برای کارآمدی نهادهای مورد نظر است. این اراده ممکن است در دو بخش تجلی بیشتری داشته باشد اصلاح قوانین و اصلاح رفتارها که دومی سهلالوصولتر و با توجه به مدیریتهای بومی و آشنا به مسئله قابل دستیابیتر است.
به امید آن روز!
انتهای پیام/