فرهنگ مقاومت؛ ایران قلعهای استوار در قلب جبهه مقاومت
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از شیراز، در گستره پر فراز و نشیب تاریخ، ملتهایی جاودانه میشوند که در برابر تندباد حوادث ایستادگی میکنند و از دل این ایستادگی، فرهنگی نو میآفرینند. فرهنگی که در آن، استقامت در برابر ناگواریها، امیدواری در بدترین شرایط، ایستادگی در برابر زورگویان، مقاومت در برابر استعمار و اشغال و داشتن آرمانهای بلند برای گسترش عدالت و آزادی در جهان، به ارزشی نهادینه در عمق جانهای مردم تبدیل میشود.
این همان «فرهنگ مقاومت» است که این روزها در حال درنوردیدن قلوب مردم جهان است. فرهنگی که ریشه در اعماق باورهای دینی و ملی دارد و امروز به عنوان یک پارادایم حیاتی برای امت اسلامی بلکه برای همه آزادگان جهان، در برابر زورگویی و جهانخوارگی استکبار جهانی، به عنوان «جبهه مقاومت» قد علم کرده است.
جبهه مقاومت، شبکهای به همپیوسته از ملتها و گروههایی از آزادگان جهان است که عزم خود را برای شکستن هیمنه شیطانی دشمنان مشترک، جزم کردهاند. در قلب این جبهه عظیم، «جمهوری اسلامی ایران» ایستاده است که شعلههای امید را در دل مستضعفان و آزادگان جهان روشن نگه داشته است.
جبهه مقاومت که امروز به یک جریان زنده، پویا و رو به رشد در منطقه تبدیل شده است، ریشه در اراده ملتهای تحت ستم منطقه دارد. این جبهه، تنها یک واکنش نظامی نیست؛ بلکه تجلی یک اندیشه، هویت و پروژه تمدنی است که مقاومت در برابر ظلم و اشغالگری را سرلوحه خود قرار داده است و پاسخی اجتنابناپذیر به دههها ظلم مستمر رژیم صهیونیستی و سلطهطلبی قدرتهای بزرگ است.
این پدیده که با انقلاب اسلامی ایران توان و قوام بیسابقهای یافت، امروز به عاملی کلیدی در تغییر معادلات منطقهای و جهانی و شکلدهی به سرنوشت غرب آسیا تبدیل شده است. همانگونه که انبیا الهی و ائمه اطهار(ع) همواره به دنبال برقراری حاکمیت الهی و گسترش عدالت و آزادی واقعی در جهان بودند، جبهه مقاومت نیز در مسیر تحقق این آرمان بزرگ گام برمیدارد.
پشتیبانی ایران از جبهه مقاومت، ریشه در عمیقترین لایههای هویتی انقلاب اسلامی دارد. انقلابی که خود، بزرگترین نماد عینی فرهنگ مقاومت در عصر حاضر بود؛ ملتی مستضعف که با تکیه بر ایمان و اراده خویش و با رهبری حکیمی الهی، در مقابل مستکبران عالم قد علم کرد و حکومت دستنشانده آنها را در ایران سرنگون و حکومتی الهی را پایهگذاری کرد. بنابراین، جمهوری اسلامی ایران، خود مولود مقاومت است و ادامه این مسیر، برایش یک تکلیف و فلسفه وجودی به شمار میرود. ایران به عنوان فرمانده و مرکز جبهه مقاومت و بر اساس خواست ملتها، در ابعاد مختلف پشتیبان این جبهه است، از جمله:
1_ الهامبخشی: ایران یک الگوی موفق مقاومت است. توانایی آن در تشکیل حکومت اسلامی، حفظ تمامیت ارضی، استقلال، دستیابی به پیشرفتهای علمی و فناورانه در سختترین تحریمها و تداوم نظام مردمسالاری دینی، خود به تنهایی بزرگترین منبع الهام برای ملتهای آزاده و جنبشهای مقاومت است. آنها میبینند که ایستادگی در برابر استکبار نه تنها ممکن است، بلکه میتواند به سازندگی و پیشرفت منجر شود. این الگوی موفق، ایران را به طور طبیعی در جایگاه مرکزی جبهه مقاومت قرار داده است.
2_ وحدتبخشی: یکی از کلیدیترین نقشهای ایران، ایجاد وحدت میان گروههای مختلف مقاومت با مشیها و ملیتهای گوناگون بوده است. ایران به عنوان مرکز و حامی جبهه مقاومت، توانسته است همه توان و ظرفیتها و امکانات گروههای مختلف مقاومت را در جهت و هدف واحد، بر روی دشمنان اصلی متمرکز کند.
3_ پشتیبانی فکری و فرهنگی: ایران به مقاومت به عنوان یک «مکتب» مینگرد. پشتیبانی فکری، تولید ادبیات غنی در زمینه مقاومت و ترویج گفتمان مقاومت در سطح جهان، از مهمترین اقدامات ایران در این عرصه است. این پشتیبانی، پشتوانه فکری مستحکمی برای مبارزان ایجاد میکند. نمونه آن در حزبالله لبنان و ارتباط تناتنگ این حزب با حوزه علمیه قم به ویژه مجموعه مرحوم علامه مصباح یزدی رحمهالله علیه، آشکار بود.
4_ پشتیبانی امنیتی/نظامی و توانمندسازی: این بعد، شناختهشدهترین وجه نقشآفرینی ایران است. به باور ایران، مقاومت خود باید بتواند از خود دفاع کند. در نتیجه طی سالها به «توانمندسازی» نیروهای بومی پرداخت. تشکیل و تقویت نیروهای مردمی مانند حزبالله لبنان، بسیجیان عراق و یمن، نمونهای درخشان از این استراتژی هوشمندانه است. ارائه آموزشهای پیشرفته، انتقال فناوریهای دفاعی و مشاورههای استراتژیک، باعث شده است که امروز جبهه مقاومت به یک ارتش منسجم و قدرتمند با قدرت بازدارندگی بالا باشد. پیروزیهای بزرگ در مقابله با داعش در عراق و سوریه و ایجاد توازن قوا در برابر رژیم صهیونیستی، ثمره مستقیم این نوع پشتیبانی است.
نتایج نقشآفرینی بیبدیل ایران، بر کسی پوشیده نیست، از جمله دستاوردهای عینی جبهه مقاومت، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1_ ایجاد قدرت بازدارنده: ایران، با گسترش فرهنگ مقاومت در کشورهایی مانند لبنان، سوریه، عراق و یمن، یک ساختار دفاعی تابآور را در مقابل سلطهطلبی استکبار پایه گذاری کرده است. این شبکه، توانایی عملیاتی خود را در میدان نبرد با داعش و اسرائیل و میدانهای مختلف، به اثبات رسانده است.
2_ افزایش هزینه حضور استکبار جهانی در منطقه: جبهه مقاومت، معادله امنیتی را در منطقه دگرگون کرده است. استفاده از انواع موشکها و پهپاد، تبدیل کردن پهنه وسیعی از ظرفیتهای دشمن به اهدافی آسیبپذیر، حملات به خطوط کشتیرانی و میادین انرژی مرتبط با اسرائیل و تحت تاثیر قرار دادن امنیت سرمایه گذاری قدرتهای حاضر در منطقه و توانایی آسیب زدن به پایگاههای آمریکا در منطقه، از جمله مواردی است که تداوم حضور نظامی و سیاسی استکبار را با چالشهای مالی و جانی فزایندهای روبرو کرده است.
3_ احیای هویت و غرور امت اسلامی: جبهه مقاومت، روایتی جدید را در برابر گفتمان شکست و وابستگی که سالها در منطقه حکمفرما بوده، شکل داده است. موفقیتهای این جبهه در مقابل قدرتهای بزرگ، این باور را تقویت کرده که اراده و اتحاد مسلمانان میتواند بر مستکبرین برتری یابد و هویت اسلامی را احیا کند. نمادهای مقاومت در ایران، فلسطین، لبنان و یمن، به منبع الهامی برای ملتها در سراسر جهان تبدیل شدهاند. این تحول، مشروعیت رژیمهای وابسته و سازشکار در منطقه را با پرسشهای جدی مواجه ساخته است.
4_ اتحاد و قدرت جمعی: این جبهه با ایجاد یک هویت جدید و متحد حول محور ولایت فقیه، قدرت گروههای مختلف را در یک کل منسجم، گرد هم آورده است. به تعبیر رهبر انقلاب، «اگر پنج واحد با هم متحد شوند، قدرتشان بیشتر از پنج برابر یک واحد است 1402/10/10.» این اتحاد است که امروز توانایی مقاومت در غزه، لبنان، یمن و عراق را چندین برابر کرده است.
5_ رونمایی از توانمندیها: حوادث اخیر، به ویژه عملیات «طوفان الاقصی»، «عملیاتهای ارتش مقتدر یمن»، «مبارزات حزبالله لبنان» و «عملیاتهای وعده صادق ایران»، موجب شد جبهه مقاومت بخشی از توان خود را رونمایی کند. قدرت نیروهای مقاومت در سراسر منطقه، تمام معادلات آمریکا و رژیم صهیونیستی را بر هم زد و نشان داد که حضور سلطهگرانه قدرتهای خارجی در منطقه دیگر مثل گذشته امکانپذیر نیست.
6_ شکست پروژه خاورمیانه جدید: دشمنان به دنبال اجرای طرح «خاورمیانه جدید» بودند که در آن، مسئله فلسطین برای همیشه حذف میشد. اما جبهه مقاومت با ایستادگی خود نه تنها این پروژه را با شکست مواجه کرد، بلکه موقعیت فلسطین و گروههای مقاومت را در مقایسه با دو دهه گذشته، به طور چشمگیری ارتقا داد.
7_ بنبست استراتژیک رژیم صهیونیستی: زمینگیر کردن رژیم صهیونیستی در مرزهای خود و تغییر معادلات به نفع فلسطین و جبهه مقاومت، از برکات جبهه مقاومت است. رژیم صهیونیستی با یک محاسبه غلط از تواناییهای جبهه مقاومت، خود را در یک «دالان بنبست» انداخته است. شکستهای پیاپی در انتظار این رژیم است و به حول و قوه الهی راه نجاتی از این وضعیت نخواهد داشت. کشتار زنان و کودکان در غزه، نه نشانه قدرت، بلکه نمایش درماندگی و ناتوانی این رژیم در مقابله با نیروهای مقاومت است.
8_ افشای چهره واقعی غرب و آمریکا: جنگ اخیر غزه، نقاب از چهره تمدن دروغین غربی و ادعاهای پوچ حقوق بشری آن برداشت. امروز برای مردم دنیا آشکار شده که ذات کاخ سفید و حکومتهای حامی صهیونیسم، چیزی جز پشتیبانی از تروریسم دولتی و جنایت و کشتار نیست. این «بیآبرویی» یکی از بزرگترین پیروزیهای جبهه حق بود. در مواجهه با دههها ظلم و اشغالگری، “فرهنگ مقاومت” تنها پاسخی است که شرافت و عقلانیت بشری بر میتابد. این فرهنگ که جمهوری اسلامی ایران پرچمدار و قلعه استوار آن است، تنها راه بقای ملتهای مستضعف در برابر استکبار است.
ایران با ایفای نقش بیبدیل خود جبههای متحد و شکستناپذیر پدید آورده که معادلات قدرت در منطقه را دگرگون ساخته است. دستاوردهای این جبهه، گواهی بر حقانیت و کارآمدی این مسیر است. آینده منطقه و جهان اسلام، به تداوم این مسیر و تقویت هر چه بیشتر آن گره خورده است. همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودهاند: تایید”جبهه مقاومت یک سختافزار نیست که بشکند یا از هم فرو بریزد یا نابود بشود”.
«مقاومت» یک ایمان است، یک تفکر است، یک تصمیم قلبی و قطعی است؛ مقاومت یک مکتب است، یک مکتب اعتقادی است. چیزی که ایمان یک عدّه مردم است، این، با فشار آوردن نهفقط ضعیف نمیشود بلکه قویتر میشود 1403/9/21″. روند مقاومت در منطقه، روندی رو به رشد و غیرقابل توقف است و ایران، پرچمدار این حرکت عظیم تاریخی است.
قدرتالله منصورزاده، طلبه سطح عالی حوزه علمیه شیراز و کارشناس مسائیل سیاسی مذهبی
انتهای پیام/424/