پشت صحنه صلح نوبل؛ وقتی جایزه، ابزار سیاست آمریکا میشود
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، حجتالاسلام سید محمدحسین راجی، مدیر اندیشکده راهبردی سعداء در متنی درباره پشتپرده اعطای جایزه صلح نوبل نوشت:
ویلیام بلوم (William Blum) کارمند اسبق وزارت خارجه آمریکا، در کتاب «دولت خودسر» (Rogue State: A Guide to the World’s Only Superpower) موارد قابل توجهی در مورد جوایز به ظاهر فاخر جهانی ذکر میکند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
سیا و بنیادهای ظاهراً مستقل
«سازمان سیا از دهه 1950 شبکهای از بنیادهای ظاهراً مستقل را ایجاد کرد تا عملیاتهای فرهنگی و تبلیغاتی خود را پنهان کند. این بنیادها شامل نهادهایی چون بنیاد فورد و بنیاد راکفلر بودند که در ظاهر خصوصی عمل میکردند اما در عمل بازوی نرم سیاست خارجی آمریکا محسوب میشدند.» — (Rogue State, p. 58)
بلوم این پدیده را «خصوصیسازی امپریالیسم فرهنگی» مینامد و توضیح میدهد که نهادهایی چون National Endowment for Democracy (NED) در دهههای بعدی دقیقاً برای بازتولید همین مدل تحت پوشش «ترویج دموکراسی» ساخته شدند.
جوایز و نهادهای بینالمللی بهعنوان ابزار مشروعیتبخشی
«واشنگتن بهخوبی میداند که در جهانِ پس از جنگ سرد، مشروعیت فرهنگی به اندازه قدرت نظامی اهمیت دارد. از همینرو، نهادهایی مانند آکادمیهای علمی، رسانههای بینالمللی و حتی جایزههای معتبر جهانی برای برجسته کردن مخالفان مطلوب آمریکا به کار گرفته میشوند.» — (Rogue State, p. 186)
بلوم سازوکارهایی را توضیح میدهد که دقیقاً مشابه سازوکار نوبل عمل میکنند: ساخت روایت مشروع از «اپوزیسیون خوب» در برابر «دشمن بد».
بنیادها بهمثابه پوشش حقوقی برای عملیاتهای مخفی
«در بسیاری از موارد، سازمان سیا برای انتقال پول یا حمایت مالی از گروههای فرهنگی، از بنیادهای خصوصی استفاده میکرد تا ردپایی از دولت آمریکا باقی نماند.» — (Rogue State, p. 203)
این دقیقاً همان الگویی است که بعدها در اسناد رسمی فاش شد؛ جایی که بنیاد فورد و بنیاد کارنگی به عنوان کانالهای انتقال بودجه به پروژههای فرهنگی ضدشوروی عمل میکردند.
فرانچس استونور ساندر (Frances Stonor Saunders) نیز در کتاب «جنگ سرد فرهنگی» (The Cultural Cold War: The CIA and the World of Arts and Letters) موارد حائز اهمیتی را در این راستا آورده است که در ادامه به چند نمونه از آن اشاره میشود.
سیا و خلق «جبهه فرهنگی جهانی»
«در سال 1950، سازمان سیا با استفاده از مجموعهای از بنیادهای خصوصی، پروژهای به نام “کنگره آزادی فرهنگی” (Congress for Cultural Freedom) را راهاندازی کرد تا روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان را در سراسر جهان بسیج کند.» — (The Cultural Cold War, p. 95)
ساندر این شبکه را نخستین «امپراتوری فرهنگی مخفی» مینامد. او نشان میدهد که بودجه این پروژه از طریق بنیادهایی چون Ford Foundation و Rockefeller Foundation عبور میکرد تا منشأ اصلی آن یعنی سیا پنهان بماند.
استفاده از بنیادهای بهظاهر خصوصی برای اهداف سیا
«در یکی از اسناد داخلی سیا، صراحتاً توصیه شده بود که برای پیشبرد اهداف فرهنگی و سیاسی، باید از بنیادهایی چون فورد، راکفلر و کارنگی استفاده شود؛ زیرا این بنیادها دارای اعتبار بینالمللیاند و میتوانند به عنوان چهرهای مشروع از سیاست فرهنگی آمریکا ظاهر شوند.» — (The Cultural Cold War, p. 136)
این جمله در واقع خلاصهای از یکی از یادداشتهای داخلی سیا است که ساندر دربارهاش توضیح میدهد. او میگوید سیا از چنین بنیادهایی برای «پوشش نرمِ نفوذ» استفاده میکرد.
چگونه سیا «هنر، ادبیات و جایزه» را به میدان نبرد ایدئولوژیک بدل کرد
«نخستین جنگ جهانی فرهنگی در اتاقهای کنفرانس، گالریهای هنری و سالنهای کنسرت جریان داشت، نه در میدان نبرد. سیا آموخت که جوایز ادبی و حمایت فرهنگی میتواند همان تأثیری را داشته باشد که یک لشکر نظامی در میدان جنگ دارد.» — (The Cultural Cold War, p. 259)
این بخش، مهمترین تأکید ساندر است. او نشان میدهد که اعطای جایزه، حمایت مالی از هنرمندان و اعتباربخشی فرهنگی، ابزارهایی سیاسی و ژئوپلیتیکی هستند.
انتهای پیام/