مقاومت ایرانی و مسأله معنا؛ مقایسه سربازان امروز با نظامیهای رضا شاه
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، حضرت امام(ره) در کتاب مهم کشف اسرار که در اوایل دهه بیست شمسی آن را به نگارش درآورد، اشارهای به جنگ جهانی دوم و ماجرای ورود متفقین به ایران میکند.
ایشان در این کتاب، تحلیلی راجع به علت اشغال ایران در آن زمان میکند و از رضاشاه میپرسد که آیا سرباز ایرانی که در میانه نبرد با خصم خارجی، میدان را خالی میکند و از معرکه میگریزد، عِرق ملی یا میهندوستی ندارد؟ پاسخ امام به این مسأله، منفی است.
امام (ره) نیز تأیید میکند که سرباز ارتش شاهنشاهی، به هر حال، سرباز ایران است. او نیز به مام میهن مهر میورزد و کشور خود را دوست دارد. اما چرا آخرالامر از معرکه میگریزد؟ پاسخ این است که سرباز میهن در آن لحظه تاریخی، فاقدِ ایمان دینی و فاقد معناست.
از منظر ایشان مهمترین نهادی را که میتواند ایمان دینی و باور الهی را در آدمی ایجاد و تثبیت کند، نهادِ دین میداند. بر همین اساس است که از دینستیزی رضاخان که باعث شده تا سرباز ایرانی، فاقد ایمان دینی شود، انتقاد میکند و آن را حتی حرکتی ضدِ ملی به حساب میآورد، چون نهایتا دین ستیزی و روحانیتستیزی او، ایمان دینی را که موجدِ احیایِ اراده و روحیهِ مقاومتِ سرباز ایرانی در مقابل اجنبی است در هم شکست و نهایتا ایران را به اشغال اجنبی درآورد. گویی در اندیشه وی ، میهن دوستی، یک قوه است که شرط لازم برای فعلیت آن، ایمان و باور دینی است.
تحلیل و موضع حضرت امام(ره) در این مسأله، نشان میدهد که ایشان درک بسیار درستی از “ایده ایران” داشت. او به فراست دریافته بود و بدان نیز ایمان داشت که ایران، صرفاً یک جغرافیا نیست، بلکه نقطه کانونی “معنا” و “معنویت” در طول تاریخ است.
یکی از وجوه اساسی انقلاب اسلامی و یکی از تأکیدات حضرت امام (ره) و بعد از ایشان مقام معظم رهبری، تأکید بر همین ماهیت معنوی انسان است که انقلاب اسلامی در پی شکوفایی آن بود. از جمله رموز پیروزی ما در جنگ دوازده روزه اخیر نیز، همین ایمان دینی بود که مردم، رهبری و نیروهای مسلح ایران از آن برخوردار بودند و نگذاشتند تجربه شهریور بیست در کشورمان اتفاق بیفتد.
اخیراً تلویزیون مستندی را پخش کرد که در جریان جنگ دوازده روزه، در حالی که یکی از پایگاههای موشکی ایران زیر آتش جنگندههای رژیم صهیونیستی بود، در این شرایط 70 موشک به سمت اراضی اشغالی شلیک شد و حدود 40 سرباز وطن به شهادت رسیدند که بسیاری از این شهدا، افرادی بودند که حاضر نشدند لانچرها را رها کنند و در حال شلیک موشک به شهادت رسیدند.
پر واضح است که هیچ چیز جز ایمان، نمیتوانست آنان را بر جانفشانی برای مردم ایران، تحریض کند. یکی از این سربازان روایت جالبی از این ایمان و ایستادگی در تلویزیون روایت میکند. او میگوید: “در جریان جنگ دوازده روزه، موشکی که روی لانچر تحویلی به ما قرار داشت، مورد اصابت رژیم قرار گرفت. من سه چهار متر به عقب پرت شدم. یکی از همکاران برای کمک به سمت من آمد، اما گفتم از سمتم فاصله بگیرد. وقتی خیالم راحت شد، برای شلیک موشک حرکت کردیم. ولی همان لحظه موشک با حالتی که به آن، وحشی شدن موشک میگویند در بیابان دور میزد تا جایی که من احساس کردم به من می خورد. بعداً گفتند که آن پرتاب بسیار موفقیتآمیز بود، برای شلیک هر موشک ایرانی، 85 میلیون نفر منتظر بودند”.
مقایسه سرباز ایرانی در شهریور1320 با سرباز ایرانی در خرداد 1404، نشان میدهد که چگونه ایمان و معنویت دینی، می تواند مقوم قدرت ملی ما باشد.
یادداشت از: محسن جبارنژاد، پژوهشگر علوم و اندیشه سیاسی
انتهای پیام/